به گزارش همشهری آنلاین به نقل از prestigeonline، اولین جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۴۶ در فرانسه برگزار شد. این جشنواره هنر اصیل را به رسمیت شناخت و سینمای با کیفیت بالا را برای تماشاگران سراسر دنیا به نمایش گذاشت. پرزرق و برقترین و تاثیرگذارترین رویداد سینمایی جهان هر ساله برای قدردانی از بهترین آثار، تبادل نظر، نمایش فیلمها و شناسایی استعدادهای جدید برگزار میشود.
جشنواره فیلم (جشنواره کن تا سال ۲۰۰۳ جشنواره بینالمللی فیلم نامیده میشد) برای اولین بار در دهه ۱۹۴۰ میعادگاهی برای سینماگران و علاقهمندان به هنر شد. در نهایت به شهرت بینالمللی رسید و اکنون در راستای توسعه صنعت جهانی فیلم و هنر فیلمسازی حرکت میکند. همچنین استعدادهای نوظهور در سراسر جهان را تجلیل میکند. جایزه برتر این جشنواره که معادل «بهترین فیلم» در اسکار است، نخل طلا نامیده میشود.
این رویداد قرار است از ۱۷ تا ۲۸ می ۲۰۲۲ در مرکز همایش Palais des Festivals در کن، فرانسه برگزار شود.
در اینجا تعدادی از بهترین فیلمهای کن که جایگاه خود را در تاریخ سینما حفظ کردهاند، آورده شده است.
نیچا ناگار (۱۹۴۶) Neecha Nagar
قبل از اینکه فیلم کلاسیک ساتیاجیت ری در سال ۱۹۵۵، با نام «پدر پانچالی»، سینمای هند را جهانی کند، «نیچا ناگار» (۱۹۴۶) ساخته چتان آناند، در جشنواره فیلم کن توانسته بود نخل طلا را از آن خود کند.
نیچا ناگار که به عنوان یک اثر هجوآمیز در دهه ۱۹۴۰ هند، زمانی که این کشور در آستانه آزادی از حاکمیت بریتانیا بود، تصویری تاریک از نابرابری اقتصادی رایج در جامعه هند در آن زمان را به تصویر می کشد. این فیلم به طرز درخشانی جرقههای انقلابی را که طبقه پایین اقتصادی علیه بی عدالتی ثروتمندان و قدرتمندان راه انداخته بود به نمایش گذاشت.
عنوان فیلم با مضمونی جاودانه، نشاندهنده ناآرامیهای اقتصادی و سیاسی در هند در سال ۱۹۴۶ است. در شهر خیالی نیچا ناگار، (منظور از «نیچا» مکانی است که طبقه اقتصادی پایینتر در آن زندگی میکند)، جوانان باید در برابر مردم اونچا ناگار، (شهری واقع در مکانی مرتفع که افراد ثروتمند در آن زندگی می کنند و از زندگی لوکس لذت می برند) بجنگند.
یک تاجر ثروتمند به نام زیرکانه سرکار (به معنی دولت) تصمیم میگیرد مسیر کانال فاضلاب روبازی که کثافات را از اونچا ناگار جمع میکند تغییر دهد و آن را از نیچا ناگار عبور دهد. سرکار علیرغم مواجهه با مخالفت شدید مردم شهر، به هر حال آن را اجرا میکند.
هنگامی که نیچا ناگار از یک بیماری همهگیر ناشی از شرایط زندگی غیربهداشتی و فاضلاب رنج میبرد، سرکار بیمارستانی میسازد تا بتواند از مردم استثمار کند و حتی از بدبختیهایی که خودش برای مردم ایجاد کرده بود، پول بیشتری به دست آورد.
از بازیگران این فیلم میتوان به رفیق انور، اوما آناند، کامینی کاوشال، رافی پیر، اس پی بهاتیا و موهان سایگال اشاره کرد.
راننده تاکسی (۱۹۷۶) Taxi Driver
شاهکار مارتین اسکورسیزی، راننده تاکسی، زندگی تنهای پریشان یک کهنهسرباز جنگ ویتنام، تراویس بیکل با بازی رابرت دنیرو را نشان میدهد که به دلیل بیخوابی به عنوان راننده تاکسی شهر نیویورک مشغول به کار میشود. این فیلم به نویسندگی پل شریدر، تصویری هشداردهنده و خشونتآمیز از غوطهور شدن مردی در بیماری روانی و بیگانگی با جامعه را به تصویر میکشد.
از آنجا که تراویس هر شب در خیابانهای شهر به گشت و گذار میپردازد و به طور فزایندهای از واقعیت جدا میشود، به دنبال برقراری عدالت در برابر دنیای نفرتانگیز میرود و کار خود را از شهر نیویورک آغاز میکند. در این سفر، او با یک کارگر مبارز به نام بتسی با بازی سیبیل شپرد آشنا میشود. این باعث میشود که او اهداف زندگی خود را تغییر دهد، برای انتقام آموزش ببیند و نقشه ترور سیاستمداری را که برایش کار میکند، طراحی کند.
این فیلم اثرات جانبی فراگیر و ناتوانکننده تنهایی و انزوا را که یک اپیدمی است که جامعه امروزی با آن مواجه است، برجسته میکند. بازیگران مکمل این فیلم عبارتند از هاروی کایتل، جودی فاستر و آلبرت بروکس. «راننده تاکسی» به طرز ماهرانهای به این موضوع میپردازد که چگونه جامعه میتواند همزمان فاسد و فاسد شود، و برای آن نخل طلای جشنواره فیلم کن را در سال ۱۹۷۶ دریافت کرد.
همه آن چیزها (۱۹۷۹) All That Jazz
«همه آن چیزها» که در سال ۱۹۷۹ اکران شد، یک فیلم موزیکال نیمه اتوبیوگرافیک بر اساس زندگی باب فاس کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر آمریکایی است. این فیلم که توسط خود فاس کارگردانی و نویسندگی شده است، داستان زندگی خودش را دنبال میکند که به دنبال بازیگری برای نمایشش است.
این فیلم نسخهای فیلترنشده از هنرمندی را ارائه میکند که در تلاش است در آخرین مهلتش در این صنعت باقی بماند و اثری از خود بر جای بگذارد.
در این فیلم، جو را میبینیم که به دلیل وضعیت سلامتی نامطلوب و روابط ناامیدکنندهاش دچار یک بحران در زندگیاش میشود، در حالی که در حال کار بر روی چیزی است که میتواند آخرین ساختهاش در برادوی باشد. این فیلم بهطور واقعگرایانه این موضوع را به تصویر میکشد که چگونه قهرمان داستان با عواقب سبک زندگی لذتطلبانه و انتخابهای ضعیف زندگیاش روبهرو میشود.
در سال ۱۹۸۰، هیأت داوران کن به ریاست کرک داگلاس، جایزه نخل طلا را به فیلم «همه آن چیزها» داد. این فیلم همچنین در پنجاه و دومین دوره جوایز اسکار ۹ نامزدی و چهار جایزه اسکار کسب کرد.
پالپ فیکشن (۱۹۹۴) Pulp Fiction
فیلم کوئنتین تارانتینو به نام «پالپ فیکشن» اتفاقات درهم تنیده در زندگی وینسنت وگا (جان تراولتا) و جولز وینفیلد (ساموئل ال جکسون) دو قاتل لسآنجلسی، و نیز میا والاس (اوما تورمن) همسر یک گانگستر و کولیج (بروس ویلیس) یک بوکسور مبارز که دو جنایتکار خردهپا هستند؛ پامپکین و هانی بانی (به ترتیب تیم راث و آماندا پلامر) و یک تعمیرکار استاد به نام گرگ (هاروی کایتل) را دنبال میکند.
این فیلم درباره وینسنت و ژولز است که برای مارسلو والاس (وینگ ریمز) پادشاه اوباش کار میکنند و تمایل زیادی به بحثهای فلسفی و تفکر درباره زندگی دارند.
تارانتینو حوادث ظاهراً جدا از هم را به هم میپیوندد و انتخابهای هر شخصیت در مورد زندگی، مرگ، افتخار و رسوایی را برجسته میکند. همه شخصیتهای فیلم به شکلگیری مجموعه چندلایه داستانهای جنایی کوتاه در این فیلم محبوب کمک کردند.
این فیلم پر از تناقضگوییهای گستاخانه و دیالوگهای وقیحانه و هجوآمیز است. این فیلم به طرز ماهرانهای شخصیتهای بدجنس را انسانی میکند و واکنش احساسی تماشاگران را به دنبال دارد. تارانتینو و راجر آواری برای این فیلم در بخش بهترین فیلمنامه، برنده جایزه اسکار شدند.
پالپ فیکشن مسیر فیلمسازی مدرن را کاملاً متحول کرد و طی سالها پس از انتشار، الهامبخش بسیاری از مقلدان شد. این فیلم برنده نخل طلای کن در سال ۱۹۹۴ شد.
طعم گیلاس (۱۹۹۷)
در این فیلم غمانگیز و تاملبرانگیز کن ساخته عباس کیارستمی، فیلمساز ایرانی است، یک مرد میانسال تهرانی، آقای بدیعی (همایون ارشادی) در جستجوی کسی است که پس از خودکشی جسد او را دفن کند. او در حین رانندگی در شهر با افراد زیادی از جمله یک دانشجوی مسلمان (میرحسین نوری) برخورد میکند.
او درست زمانی که میخواهد از تلاش خود دست بکشد، بدیعی ظاهراً مرفه با مردی روبهرو میشود که قبول میکند کار را به پایان برساند، زیرا به شدت به پول نیاز دارد. با این حال، همکار جدید او سعی میکند او را از خودکشی منصرف کند.
بدیعی در طول فیلم زندگی خود را از طریق تعامل با افراد مختلفی که در طول مسیر با آنها ملاقات میکند، نشان میدهد. طعم گیلاس پر از پیچ و تابهای پستمدرن و هوسهای شوخطبعانه، اولین و تنها فیلمی است که برنده نخل طلای کن توسط یک فیلمساز ایرانی شده است.
انگل (۲۰۱۹) Parasite
فیلم برنده جایزه اسکار کره جنوبی به کارگردانی بونگ جون هو نیز در جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۱۹ برنده شد. این فیلم در گانر سیاه دلهرهآور با به تصویر کشیدن افراد ثروتمند به عنوان انگل، برداشتی ضد سرمایهداری از جامعه مدرن را به تصویر میکشد و طبقه کارگر را که به معنای واقعی کلمه در حال تلاش برای نگه داشتن سرشان بالای آب هستند.
انگل زندگی یک خانواده فقیر به نام کیم را دنبال میکند که با حیلهگری خود را در خانه خانواده پارک استخدام میکنند. خانواده پارک در یک تضاد وحشتناک با خانواده کیم، بسیار ثروتمندند. این خانواده همچنین سالهاست که ناآگاهانه یک غریبه را در زیرزمین خود پناه میدهند.
این فیلم با فیلمنامهای درخشان به طرز بیرحمانهای نشان میدهد که چگونه افراد طبقه کارگر یا متوسط مجبور میشوند به مصاف یکدیگر بروند و برای باقیمانده غذا بجنگند. از سوی دیگر، خانوادههایی مانند پارک زندگی لوکسی دارند که کارگران بیشماری در زیردست آنها کار میکنند.
نظر شما