بر خلاف چهره‌اش، صدایش آشناست و تا شروع به حرف زدن می‌کند، ناخوداگاه دنبال شخصیت‌هایی می‌گردیم که در فیلم‌ها، سریال‌ها و انیمشین‌های مختلف صدایشان در ذهنمان است

عروس مارها

همشهری آنلاین _ مریم باقرپور: مانند مک‌گریگور در سریال رودخانه برفی، کاپیتان کرک در سریال پیشتازان فضا، گربه عاشق در انیمیشن گربه‌های اشرافی و بیش از ۳۰۰ کار دیگر که یا مدیریت دوبلاژ آنها را برعهده داشت یا به جای یکی از نقش‌ها حرف می‌زد. صدای پرطنین، با صلابت و گیرای «محمود قنبری» در کنار چهره مهربان و آرامش، از او یک دوبلور حرفه‌ای و دوستداشتنی ساخته است. او این روزها به دلیل رسیدن به ۷۹ سالگی به ندرت کار می‌کند، اما با توجه به تعداد زیاد شاگردانش می‌گوید: «شاگردانم تا حدودی آموزش‌های مرا یاد گرفته‌اند. به نظرم جوانان خوب و با استعدادی‌اند؛ وقتی از من برای کار دعوت می‌کنند، نمی‌توانم نه بگویم، وگرنه مرا بازنشسته بدانید.»

  • ۶ ماه به جای درشکه‌چی «بله قربان» می‌گفتم

قنبری در هنرستان صنعتی مشغول به تحصیل بود که به رادیو اسکار رفت تا صدایش را که خیلی‌ها درباره‌اش به او گفته بودند، بیازماید. اما گفتن جمله‌ها و حتی کلمات کوتاه به مدت طولانی برایش خسته‌کننده بود: «توسط منوچهر والی‌زاده که صدای من را شنیده بود به علی کسمایی، پدر دوبله ایران، معرفی شدم. او ۶ ماه به من‌کاری داد که اگر بشنوید جا می‌خورید؛ به جای یک درشکه‌چی فقط «بله قربان» می‌گفتم. این دست کارها آنقدر ناراحت و خسته‌ام می‌کرد که تصمیم گرفتم به کار سیم‌کشی که در هنرستان در آن سررشته پیدا کرده بودم، روی بیاورم. اما طولی نکشید که دیدم نمی‌شود؛ به هر شهری که می‌رفتم، چند وقت بعد دلم برای دوبله پر می‌کشید و دوباره به تهران برمی‌گشتم و یکراست می‌رفتم رادیو.»

با «عروس مارها» مدیر دوبلاژ شدم

  • بی‌اطلاع دیگران دوبله کردم

بازگشت دوباره قنبری به دوبله و اتفاقی جالب حین دوبله فیلم هندی «عروس مارها» او را مدیر دوبلاژ کرد. می‌گوید: «قرار بود بخشی از فیلم عروس مارها را بنویسم تا آقای سیروس جراح‌زاده سینک بزند. در این حین او خوابش برد و من هرچه او را صدا زدم بیدار نشد. با خودم گفتم متن را که خودم نوشته‌ام، خودم هم دوبله می‌کنم! و این کار را کردم. جراح‌زاده فردا صبح بیدار و عصبانی، آماده انجام کار شد، اما تصاویر که جلوتر رفت قیافه درهمش به لبخند باز شد و گفت: خیلی خوبه، اما به کسی نگو که کار تو بوده. منوچهر نوذری همان روز، وقت ناهار من را صدا زد و گفت می‌دانم این کار صدای تو بود. من البته مدام انکار کردم تا اینکه او گفت می‌خواهم‌کاری به تو پیشنهاد بدهم و حق رد کردن آن را نداری. من هم بله را گفتم و شدم مدیر دوبلاژ سریال ماجراهای مارکوپولو. این شکلی وارد فضایی جدید و پرکار شدم.»
قنبری اضافه می‌کند: «برای دوبله هر فیلم و پرسوناژی اول باید خوب فکر کرد و صدا را با صدای اصلی آن وقف داد و از آن مهم‌تر، با توجه به فرهنگ مردم کشورت، صدایی روی آن گذاشت که ماندگار شود.»

  • کتاب‌های دست‌دوم می‌فروختم

محمود قنبری از سال ۱۳۳۸ که پا به رادیو و تلویزیون گذاشت با سختی‌هایی مواجه بود. دوست دارد بیشتر درباره آنها بگوید و یادی کند از کسانی که در زمینه‌کاری مورد علاقه‌اش او را یاری کردند: «پدرم در دامغان تاجر بود. همه چیز خوب بود تا اینکه در ۵ سالگی‌ام، پدرم ورشکست شد و به تهران آمدیم. آن زمان سهم پول توجیبی من دو ریال بود که با آنها در مسجد شاه و توپخانه (مسجد و میدان امام خمینی(ره) کنونی) کتاب دست‌دوم می‌خریدم و می‌فروختم. علاقه‌ زیادی به مطالعه داشتم. از پاورقی کتاب‌ها، رمان‌ها، شعر و فلسفه شروع کردم و یواش‌یواش خودم قلم به دست گرفتم تا اینکه در ۱۶ سالگی به بعضی از مجله‌ها داستان کوتاه می‌دادم. همین کتاب‌ها و اندیشه‌ها ذهنم را طوری پرورش داد که سال‌ها بعد در کارم ثمره آن را دیدم.»

با «عروس مارها» مدیر دوبلاژ شدم

  • استودیویی که خاک می‌خورد

قنبری از ساکنان قدیمی یکی از محله‌های مرکزی تهران است. او سال‌ها علاقه‌مند بود تا طبقه اول خانه‌اش را به یک استودیو تبدیل و همراه فرزندانش کار جدیدی را شروع کند: «در سال‌های گذشته، مسئولان شهرداری از من خواستند تا مسئولیت مرکزی فرهنگی را که قرار بود در محله‌مان افتتاحش کنند به عهده بگیرم. اما من با این سن و سال و کمردرد آن را نپذیرفتم. سال ۱۳۸۰ که خانه‌مان را نوسازی کردم، طبقه اول آن را برای استودیو آماده کردم، اما الان تبدیل به انباری شده و داخل آن انواع قوطی‌های فیلم‌ و دستگاه‌های باارزش قدیمی تدوین، میکسر و ساخت فیلم را نگه داشته‌ام. با اینکه کارهای فرهنگی همچنان طرفدار دارد، اما تولید آنها دشوار است. امیداورم اتفاقات خوبی در این زمینه‌ها در محله‌های تهران بیفتد.»  قنبری اضافه می‌کند: «در همه زندگی‌ام تلاش کردم و با سختی روز را به شب و شب را به روز رساندم. یادگار من همین صداست و دیگر هیچ.»

  • قنبری در دنیای دیروز من


«دنیای دیروز من» عنوان مستندی است که از زندگی محمود قنبری تهیه و در فرهنگسرای ابن‌سینا رونمایی شد. او درباره این مستند ۶۰ دقیقه‌ای می‌گوید: «مردم به هنر دوبله علاقه زیادی دارند. آنها دوست دارند بدانند کسی که صدای فلان شخصیت را گفته چه چهره‌ای دارد و چطور زندگی‌ می‌کند.»

با «عروس مارها» مدیر دوبلاژ شدم

  • وقت‌شناس است

منوچهر والی‌زاده از دوبلورهای پیش‌کسوت تلویزیون و رادیو درباره قنبری می‌گوید: «من ۵۹ سال است که با قنبری دوست و همکارم. البته بعدها نسبت فامیلی هم با هم پیدا کردیم. او عاشق این کار است و دوبله را واقعاً دوست دارد.»
والی‌زاده با اشاره به اینکه با نظم و دقت روزانه ۲ قسمت از سریال فرار از زندان را دوبله می‌کردیم، ادامه می‌دهد: «قنبری خیلی وقت‌شناس است و کارش را با دقت انجام می‌دهد. چیدمان نقش‌هایش حرف ندارد! برای همین است که کارهایش بی‌عیب درمی‌آید؛ مثل فرار از زندان.»

کد خبر 646257

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha