یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۵:۰۷
۰ نفر

دوچرخه: مطلب زیر درباره یکی از کتاب های لوئیس‌لوری، نویسنده 20 عنوان کتاب نوجوانان، به نام «پرنیان و پسرک»، است که می‌خوانید.

 این مطلب را «زری نعیمی» نوشته است. اگر به این نویسنده و کتاب‌هایش علاقه داری می‌توانی دو مطلب «زندگی یک مادربزرگ نویسنده» (درباره زندگی لوئیس لوری) و «همیشه در رویاها‌یم هستم» (گفت وگو با مترجم «پرنیان و پسرک») را هم بخوانی.

 لوئیس لوری تخیل شاعرانه‌ای دارد. شاید بهتر باشد بگوییم او تفکر شاعرانه‌ای دارد. او با این ترکیب رمزآمیز فکر و تخیل و بُعد شاعریت نگاهش، هم جهان تازه‌ای خلق می‌کند و هم مفهوم‌ها و شخصیت‌های جدید.

 نگاه شاعرانه به خاطر کلی‌نگری، نمی‌تواند خالق شخصیت باشد. یعنی نمی‌تواند شخصیت‌پردازی کند. اما لوئیس لوری، از پدیده‌های کاملاً ذهنی و مجزا، که خیلی دور از ذهن هستند و اصلاً نمی‌شود تصوری درباره آنها داشت، شخصیت و پدیده‌ای عینی می‌سازد؛ آن هم با تمام ظرافت‌ها و پیچیدگی‌هایش.

   مفهوم کابوس، رویا، خواب، خیلی دور از ذهن‌اند؛ به این چیزها مفهوم های تجریدی می‌گویند. نمی‌شود با آنها ارتباط برقرار کرد. آنها وجود دارند. موجودیت آنها تمام زندگی روزانه و شبانه را در تصرف خود گرفته است. اما ما نمی‌توانیم به آنها نزدیک شویم.

   می‌توانیم ببینیم‌شان. لوئیس لوری در رمان‌هایش، به خصوص رمان «پرنیان و پسرک» به این مفهوم های دور از ذهن، شخصیت می‌دهد. وارد جهان پنهان آنها می‌شود. آنها را از دنیای مجازی‌شان بیرون می‌آورد و بُعدها و جلوه‌های واقعی می‌بخشد. در همان فصل اول رمان شخصیتی از «کوچولو» خلق می‌کند که می‌شود تمام تار و پود اندامش را از نزدیک لمس کرد. او شفافِ شفاف است.

شخصیتی نرم، بازیگوش و لغزنده دارد. لوئیس لوری، آن چنان در ساخت و پرداختش از «کوچولو»، که در آخر داستان با اسم «پرنیان» نام‌گذاری می‌شود، دقت داشته که در عین این که ملموس و عینی است و مجازی نیست،‌ اما شبیه شخصیت‌های واقعی هم درنیامده است. برای نشان دادن این جهان ذهنی و خارج از دسترس و کنترل، مشابه‌سازی نکرده است. یعنی شخصیت‌پردازی از یک موجود واقعی مثل «جان» یا «زن تنها» شبیه به شخصیت کوچولو و دیگر موجودهای خیالی نیست.

جزییاتی که شخصیت کوچولو را، رفتار، زبان، حساسیت‌ها، ذهن و حرکاتش را می‌سازند، کاملاً با جزییات رفتاری یک کودک یا پسربچه، یا آن زن تنها فرق دارند. در برخی داستان‌ها فقط اسم‌هاست که عوض می‌شود. یعنی از واژه‌ خرس کوچولو، یا روباه یا سگ استفاده می‌شود، اما به راحتی می‌توان این اسم را برداشت و جایش گذاشت مثلاً جرج، ادوارد، و یا... اما شخصیتی که لوئیس لوری از کوچولو می‌سازد و کارهایش، ذهنیات او و رفتارهایش، همان چیزی است که باید باشد. شخصیت کوچک یک رویا که اسم دارد و ویژگی‌هایی مخصوص به خودش دارد.

فضولی‌هایش، بازیگوشی ها و سؤالاتش، طرز راه رفتنش و حتی نوع بازی‌ها و علاقه هایی که دارد. برای همین باید گفت که لوئیس لوری یکی از معدود نویسندگانی است که در ساختن و پرداختن مفهوم ها و شخصیت‌های جدید ذهنی و تبدیل آن‌ها به موجودات عینی، ظرافت‌های خاصی دارد.

 او با این حرکت ظریف و در عین حال عمیق داستانی‌اش، ذهن مخاطبش را  با مسائلی که بسیار پیچیده‌اند درگیر می‌کند. مثل وارد کردن آنها به دنیای خواب. به رویاها و کابوس‌ها؛ به لمس و ارتباط با اشیا. لمس یک دکمه، یک صدف، یک قاب عکس و دیدن تمام آن داستان‌ها و خاطراتی که در این اشیا مدفون شده‌اند و می‌توانند ما را شاد یا غمگین سازند. این نیروها از طریق لمس، تمام خاطرات و قصه‌های تلخ و شیرین فراموش شده را به ذهن ما می‌ریزند. کوچولو می‌گوید انگشتان من مثل کارتنک لمس می‌کند؛ نرم و آرام.

 در داستان، کوچولو (پرنیان) می‌خواهد پسرک 8 ساله‌ عصبی «جان»‌ را لمس کند. جان زندگی تلخی داشته در کودکی‌هایش. و حالا وجود او پر از خشم و نفرت است. او دیگر نمی‌تواند دوست داشته باشد. می‌خواهد همه چیز را خراب کند. پدر جان وقتی او سه سالش بود، او را مجبور کرده تا مثل سگ باشد.

   کوچولو (پرنیان) می‌خواهد پسرک را قوی کند. برای همین تمام رویاهای خوب را از اشیای پسر، از ساحل، بادبادک، بستنی و آن صدف بیرون می‌کشد و با هم مخلوط می‌کند. کوچولو نخودی خندید: «بعد توبی و عرعر را هم بهش اضافه کردم و یک رویای پیچید‌ه‌ شاد و بزرگ ساختم.» کوچولو خاطره‌ بیس‌بال، پیله و پرواز را هم با آنها ترکیب می‌کند و همه‌ آنها را به پسرک می‌دهد. لوئیس لوری تمام این لحظه ها را با جزییات کامل می‌سازد.

تمام دنیای درونی پسرک با مفهوم ها و فضاهایی که لوری می‌سازد بیرونی و واقعی می‌شود. او نشان می‌دهد که در دنیای درونی ما چه جوری کوچولوها و اهداکنندگان رویا همپای نیروهای شرور و کابوس‌سازان با هم دست و پنجه نرم می‌کنند تا درون انسان را به تصرف کامل خود درآورند.

 او نشان می‌دهد که حتی در تهِ ته وجود اهداکنندگان رویاها، نیروهای تهدیدکننده وجود دارد، که باید مراقبشان بود. «میان‌سال» به کوچولو می‌گوید، باید خیلی مواظب باشی چون:

   «چون که هر چیزی توی خودش یک چیز تهدیدکننده دارد.»

   نویسنده: لوییس لوری
   مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی
   ناشر: افق
   قیمت: 1700 تومان

کد خبر 62239

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز