سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۶:۵۴
۰ نفر

دکتر مهدی مطهرنیا: در این مقاله تلاش شده است تا درنگی بر تلاقی ایالات متحده آمریکا و ایران در چارچوب تئوری قدرت صورت بگیرد.

با توجه به نحوه اعمال قدرت‌ها در جهان باید میان انواع قدرت‌ها تفاوت قائل شد. قدرت سخت متوجه ایجاد تبعیت از راه اعمال «خشونت» است که در آن تبعیت ناشی از «جباریت» است و قدرت نرم، مبتنی‌بر ایجاد تبعیت از راه «نمایش حقانیت» ناشی از «جذابیت» است.

قدرت هوشمند، ایجاد تبعیت از راه «اعمال ترکیبی خشونت و حقانیت» ناشی از «رضایت» است. به تبع چنین رهیافت‌هایی است که رفتارهای متفاوت بروز می‌کند؛ در اعمال قدرت سخت، رویکردهای هویج و چماق محور (دولبه شمشیر)؛ در اعمال قدرت نرم، رفتارهای متکی بر تبلیغ و ترغیب و در اعمال قدرت هوشمندانه رفتارهای ترکیبی مانند فریب تبلیغی و ترس ترغیبی از اهمیت برخوردار می‌شود.

آنچه در این میان اهمیت کلیدی دارد سطح عملیاتی است؛ اینجاست که دو مفهوم قدرت هنرمندانه و قدرت هوشیارانه به مثابه دو روی یک سکه در صحنه عمل و متوجه بافت موقعیتی بروز پیدا می‌کنند. قدرت هنرمندانه، توانایی ترکیب ماهرانه قدرت سخت و نرم را در صحنه عمل به همراه دارد. قدرت هوشیارانه، محصول ترکیبی قدرت هوشمند و قدرت هنرمندانه است؛ به بیان دیگر بهره‌برداری هنرمندانه از تمامی ابعاد ترکیبی قدرت سخت و نرم در پرتو درک عمیق بازی دشمن یا رقیب.

نزول نسبی قدرت آمریکا از منظر استراتژیست‌های سیا حتمی است، اما براساس قاعده «پیشگیری بهتر از درمان است» آمریکایی‌ها دکترین پیشدستی را برگزیدند.
بافت موقعیتی، کاملا سیال و در حال تغییر است، قدرت انحصاری دولت‌ها حذف می‌شود، دسترسی به اطلاعات و مرگ فاصله‌ها ناشی از گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی، انحصار این قدرت را درهم خواهد شکست. سرعت واکنش دولت‌ها در برابر سرعت سازمان‌های کوچکتر، کاهش خواهد یافت. تغییر سریع و تحولات موثر امروز بر دولت‌ها با رویکرد سنتی حفظ وضع موجود، اثرگذار خواهد شد، به گونه‌ای که مجبور خواهند بود جلوی تغییرات بایستند یا آنکه تغییرات را پذیرا باشند.

در این فضای سیال و با توجه به موقعیت پرفراز و نشیب آمریکا پس از فروپاشی شوروی و نیاز به تحکیم و تثبیت قدرت قرن بیستمی خویش، آمریکا بر آن شد که از موقعیت حاصل بهره برد و با مدیریت وضع موجود، احتمال دستیابی خود را به وضع مطلوب افزایش دهد. پس از فروپاشی شوروی دو مولفه در چنین فضایی وارد شد:

 اول اینکه قدرت نرم آمریکا، پس از سقوط اتحاد شوروی به اوج رسید و در مرحله دوم با فروپاشی شوروی از منظر نظم جهانی، دوران گذار با حالت هرج‌ومرج بین‌المللی آغاز شد. تلفیق این دو مولفه با یکدیگر در ساحت مبارزه و رقابت موجود برای شکل‌دهی به نظم جدید از سوی آمریکا و دیگر قدرت‌های بزرگ جهان، آمریکا را بر آن داشت که برای پیشگیری، پیش‌دستی کند و با در نظر داشتن این دو مولفه که «بالاترین میزان قدرت جهانی و قدرتمندترین ارتش جهان را داراست» و همچنین «بهترین زمان برای بهره‌مندی از قدرت سنتی (نظامی) جهت تحکیم قدرت در زمان آنارشی است»، با برجسته‌نمایی معنادار ضد واقعه یازده سپتامبر وارد گلوگاه قدرت جهان آینده یعنی خاورمیانه شود.

آمریکا در راس کشورهای جهان برای مبارزه با تروریسم، به افغانستان حمله کرد. قدرت نرم آمریکا بخش اعظم اثر خود را در این راه هزینه کرد و ادبیات یکجانبه‌گرایانه نومحافظه‌ بخش باقیمانده آن را با طرح محور شرارت و حمله به عراق هزینه کرد. قدرت سخت آمریکا در قالب هویج و چماق به میدان آمد و بدون عنایت به دغدغه‌های افکار عمومی در سطح نخبگان و توده‌ها در لایه‌های گوناگون جامعه بین‌المللی چماق محکمی بر سر صدام‌حسین کوبید. کاربرد قدرت سخت در فضای سرد ناشی از یکجانبه‌گرایی آمریکا، چهره این کشور را در افکار عمومی مخدوش ساخت.

اما آمریکا به منطقه خاورمیانه آمد، به افغانستان وارد شد، بغداد را اشغال کرد، سوریه را از لبنان جدا ساخت و با پرونده ترور رفیق حریری کشورهای گردنبند را از هم جدا کرد؛ ارتش سوریه لبنان را ترک گفت، حمله به حزب‌الله را توسط اسرائیل مدیریت کرد و حزب‌الله در لبنان پیروز شد.

در فلسطین فتح را در برابر حماس قرار داد و... تلاش کرد با بومی کردن منازعات منطقه‌ای در خاورمیانه در مقام فرادستی خود به حل آنها در چارچوب منافع خود نایل آید.

نقطه‌گره‌ای محیط عملیاتی ایالات متحده آمریکا در گره‌ای‌ترین نقطه نبرد پنهان قدرت، میان این کشور و قدرت‌های بزرگ جهان جهت تحکیم نظم نوین جهانی، ایران است. ایران به مثابه یک گره کور، در منطقه خاورمیانه قرار دارد.  نزدیک شدن نظامی به صورت مدیریت یک حمله فیزیکی بعد از جنگ روانی و اقدام رسانه‌ای علیه ایران در قالب پرونده هسته‌ای امکان یک شکاف بزرگ و ترک احتمالی را در منطقه خاورمیانه افزایش می‌دهد. از سوی دیگر نزدیک شدن سیاسی به صورت مدیریت مذاکرات هسته‌ای به سمت مذاکرات دوجانبه در ابعاد مختلف امکان پررنگ‌شدن رقابت این کشور با دیگر قدرت‌های بزرگ را در منطقه خاورمیانه بیشتر می‌کند و نبرد پنهان قدرت در خاورمیانه را افزایش می‌دهد.

ایران عمق استراتژیک آمریکا جهت پیروزی در خاورمیانه و استقرار نظم نوین جهانی است کشورهایی چون اسرائیل از منازعه آمریکا و ایران  نفع می‌برند و قدرت‌های بزرگ و بعضی از کشورهای منطقه بالاترین میزان خشنودی را در حفظ وضع موجود میان ایران و آمریکا دارا هستند.

ایران برای آمریکا متناقض‌نما و پارادوکسیکال است. لذا نمی‌توان با کاربرد قدرت سخت آن را از پای درآورد. نفوذ قدرت نرم آمریکا در لایه‌های سخت عدم پذیرش ایرانیان ناشی از 2 عامل است؛ «غرب ناباوری» و «بیگانه‌ستیزی» ایرانیان که ریشه‌های تاریخی آن به مقاومت و مبارزه ایرانیان در برابر اسکندر مقدونی برمی‌گردد. تشدید این بیگانه‌ستیزی و غرب ناباوری به واسطه وقوع انقلاب اسلامی و بازتعریف آن در برابر حمایت آمریکا از رژیم پهلوی و انواع تحرکات منفی آمریکا در تقابل با این انقلاب در سه دهه گذشته قابل تشخیص است.

این 2 عامل موجب شده است که آمریکایی‌ها نه‌تنها در ایران که در صحنه جهانی به دلیل مخدوش شدن چهره ارزشی ایالات متحده آمریکا، بر آن شوند که قدرت هوشمندانه علیه ایران را در دستور کار قرار دهند و با ترکیب دو قدرت سخت و نرم به میدان عمل آیند.

آمریکایی‌ها برآنند که در چارچوب قدرت هوشمند به جای «ترس»، «خوش‌بینی» به جهان صادر کنند و یکجانبه‌گرایی رادیکالانه نومحافظه‌کاران را به چند جانبه‌گرایی اجماع‌محور و سپس با روی کارآمدن اقبالی اوباما به چندجانبه‌گرایی ارزش‌محور تبدیل سازند و از این طریق به مدیریت پتانسیل‌های جهانی برای نزدیک شدن به ایران با دو هدف احتمالی «تقابل کامل و مصالحه جامع» دست یابند. برای حصول به هر کدام از این رویکردها، آمریکایی‌ها چالش‌های عمده‌ای را پیش‌رو دارند.

ایران نیز در این مسیر در مقام کنشگر فعال باید وارد عرصه عمل شود. در «آینده مرسوم»، عقل، منفعل و رفتار نیز منفعل است؛ نباید به «آینده مرسوم» حتی بیندیشیم و به سبک قدیم بگوییم: هرچه پیش آید، خوش آید یا آنکه چو فردا شود، فکر فردا کنیم. در «آینده اکتشافی»، عقل، فعال ولی عمل منفعلانه است؛‌ نباید به اینکه فردا چه خواهد شد و پیش‌بینی آن اکتفا کنیم و از موضعی منفعلانه منتظر «وقایع و رویدادها» باشیم. در «آینده تصمیم‌ساز»، عقل، فعال و عقل نیز فعالانه است؛ آینده را ما می‌سازیم.

اگر ما فعالانه وارد عمل شویم، آمریکا با همکاری بین‌المللی مدیریت شده بر آن است که با توجه به بازی «جوجیتسو» از انرژی تقابلی ما به نفع خود در جهان سودجوید. باید با کاربرد قدرت هنرمندانه در بهره‌مندی از ابعاد گوناگون قدرت حاصله خویش در فضای گفتمان کنونی، قدرت هوشیارانه خود را به تاریخ نشان دهیم؛ همانگونه که «فریاد» نشانه «شجاعت» است، بالاتر از آن در لحظاتی بس حساس در تاریخ، «سکوت بالاترین فریادها است.».

عظمت روحی و بلندای شجاعت حسن‌بن‌علی نزد خداوند و خردمندان تاریخ هیچ‌گاه کمتر از عظمت روحی و بلندای شجاعت حسین‌بن‌علی در صحرای کربلا نبوده است و شجاعت پیامبر اعظم(ص) در امضای صلح حدیبیه کمتر از شهامت‌ها و شجاعت‌های آن بزرگوار در غزوات گوناگون ارزیابی نشده است.

کد خبر 59851

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز