سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۴:۱۹
۰ نفر

فریبا خانی: می‌شود به خیلی چیزها شخصیت‌ داد. مثلاً همین میز که پشت آن نشسته‌ام، یا همین صندلی که پایه‌اش لق است و سه‌بار تاکنون به خاطر آن با مخ روی زمین افتاده‌ام هم برای خودش شخصیت دارد.

البته معلوم نیست چه نوع شخصیتی؟ اگر به این مسئله خوب توجه کنیم، می‌بینیم  خیلی چیزهایی که به نظر ما فقط یک شیء بی‌جان هستند؛  حس‌‌های مختلف دارند. اصلاً آنها گاهی خودخواه، مهربان، پرشور و افسرده و حسودند.

   آنها مثل آدم‌ها ، دوره‌های مختلفی را در زندگی خود سپری می‌کنند. دغدغه‌های مختلفی دارند، مثل آدم‌ها با مسائل متفاوتی روبه‌رو می‌شوند.

   اصلاً این که من یک نوجوانم با مسائل و فراز و نشیب‌های مخصوص خود؛ آنها هم مثل من رنج‌های خودشان را دارند؟

   من این را از کجا می‌دانم؟ خب، این که دیگر سؤال ندارد، کافی است کمی به اطرافت نگاه کنی؟ این صندلی، این چراغ مطالعه، این دفترچه یادداشت، این میز، یا این پایه چسب، دوره‌های عجیبی را در زندگی خود سپری کرده‌اند.

   نوجوانی کلاغ‌ها

   پشت پنجره نشسته‌ام و به این موضوع فکر می‌کنم و کلاغی با بی‌خیالی سر به سر گنجشک‌ها می‌گذارد. او بی‌پروا این سو و آن‌سو می‌پرد.

   کلاغ‌ها هم به نظر من دوره‌های مختلفی را در زندگی  طی می‌کنند. آنها هم در دوره‌ نوجوانی توسط مادر و پدرها‌یشان مورد انتقاد قرار می‌گیرند که چرا به باغ بالا رفتی؟ چرا از گردوی دره پایین خوردی؟ چرا در خوردن صابون عطری زیاده‌روی کردی؟ با چه کلاغ‌هایی حشرونشر داری؟ چرا مدام پلی‌استیشن بازی می‌کنی و ...

   ***

   کلاغ‌ها هم باید در دبیرستان تست کنکور بزنند و... با  خودم فکر می‌کنم که آیا کلاغ‌ها هم مثل من افسرده می‌شوند و دلشان می‌گیرد و گاهی همه خیابان‌های شهر را با بی‌انگیزگی گز می‌کنند... کلاغ سر به سر گنجشک‌ها می‌گذارد ؛ اوخیلی با نمک و شیطان است.

   خلاصه داشتم می‌گفتم درباره آنها خوانده‌ام که خیلی باهوش‌اند و اگر تکه نان خشکی پیدا کنند که آن را نتوانند بخورند، تکه نان را به نزدیک‌ترین جوی آب می‌برند و آن را در آب قرار داده و بعد که نان نرم شد آن را می‌خورند...خب، این موجودات باهوش چه گونه دوره‌های زندگی طولانی خود را سپری می‌کنند؟ آنها در دوره‌ نوجوانی کلاغ‌های خوشبختی هستند؟ یا درگیرند...

تصویرگری از لاله ضیایی

   نوجوانی بید مجنون

   درخت‌ها هم مثل آدم‌ها شخصیت دارند. همین‌طور که پشت پنجره نشسته‌ام به بید مجنون توی پارک نگاه می‌کنم که از خانه ما پیداست... بیدهای مجنون هم دوره نوجوانی، سالمندی و کودکی دارند. بیدهای مجنون می‌توانند خیلی زود در دام عشق بیفتند.

   و حتی آن‌وقت توسط دیگر درخت‌ها شماتت می‌شوند، به‌طوری‌که سرشان را مدام به زیر می‌افکنند و مدام غصه می‌خورند...

   بیدهای مجنون گاهی آرایش‌ موهایشان عجیب و غریب است که باز هم مدام توسط دیگر درخت‌ها مسخره می‌شوند، یا مورد حسادت قرار می‌گیرند... اما بیدهای مجنون پدرومادرهای خوبی دارند؛ آنها آن‌قدر با احساس و مهربانند که حس‌های او را به خوبی درک می‌کنند. پس بیدهای مجنون جزء نوجوان‌های خوشبخت‌اند!

   نوجوانی و میز و صندلی

   نوجوانی میز و صندلی‌ها بر عکس است. یعنی آنها اول دوره سالمندی را سپری می‌کنند و بعد به دوره جوانی می‌رسند و بعد دوره‌های نوجوانی و کودکی را سپری می‌کنند. چون این صندلی که من روی آن می‌نشینم و مطلب می‌نویسم، یک ارثیه فامیلی است و هر چه می‌گذرد بیشتر به کودکی نزدیک می‌شود و مدام سر به سر من می‌گذارد.

   گاهی جا خالی می‌دهد و روی یک لنگه پا می‌ایستد و آن‌وقت من را با سر روی زمین می‌اندازد... میزها هم همین‌طور هستند، آنها هم هرچه می‌گذرد بیشتر شیطنت می‌کنند و من فکر می‌کنم دوره زمانی آنها با همه آدم‌ها و همه اشیاء فرق می‌کنند...

   قلم‌های نوجوانی

   قلم‌ها هم مثل همه چیزهای دنیا حس  و شعور دارند و دوره‌های مختلفی را می گذرانند. قلم‌های نوجوان پر از شور و حرکت و زیبایی هستند. آنها عاشق واژه‌های رمانتیک‌اند و اصلاً رنگ مورد علاقه آنها صورتی، سبز، نارنجی و رنگ‌های سرخابی و شاد است. آنها وقتی می‌نویسند از صفحه‌های زیادی می گذرند.

   آنها عاشق نقاشی‌‌های ریزی هستند که در گوشه کتاب زیست‌شناسی، فیزیک، جبر، هندسه و...نقش می‌گیرند. آنها پر از پیام‌های بامزه هستند در یادداشت‌های پنهانی
سر کلاس...

   آنها هر چه به سن جوانی و سالمندی نزدیک می‌شوند، تجربه بیشتری کسب می‌کنند؛ اگرچه شور و حرکت آنها شاید کم رنگ شود و کمی محتاط‌تر راه بروند...

   قلم‌های نوجوان، پر از سادگی هستند و همین سادگی آنهاست که تأثیر‌گذاری شان را بیشتر می‌کند.

   آنها هم مثل آدم‌ها گاهی افسرده‌اند و گاهی شاد. وقتی افسرده‌اند کمتر می‌نویسند، کمتر نقاشی می‌کشند، کمتر این سو و آن سو می‌روند. و وقتی شادند، پر تحرک‌‌ترند. آنها گاهی... راستی قلم‌ها خیلی شبیه آدم‌ها هستند. آنها در طول عمر خط‌های مختلفی را از خود به جای می‌گذارند و تا جوهر در بدن دارند حرکت می‌کنند ومثل همه آدم‌ها روزی از حرکت باز می‌ایستند.

   نوجوانی کفش‌ها

   به کفش‌هایت نگاه کن، چه‌قدر با روز اولی که آنها را خریدی فرق دارند. کفش‌های نوجوان کفش‌های پر انرژی و جذابی هستند و پا به پای ما می‌دوند، پا به پای ما ورزش می‌کنند و در مسابقه‌های فوتبال و دوچرخه‌سواری و دو کمک حال ما هستند.

   در میان کفش‌ها، کتانی ها از همه نوجوان‌ترند.

   به کتانی نگاه کن !که همیشه نوجوان و پر از انرژی هستند.آنها با آن بندهای بامزه ، که گاهی باز می‌مانند...و با آن زبانه های بیرون زده ،چه قدر بی‌خیال به نظر می‌‌آیند.

   صندل‌های تابستانی هم همیشه جوان هستند.

   به هرحال کفش‌ها هم مثل آدم‌ها روزگاران مختلفی را سپری می‌کنند.

   ***

   کفش‌های نوجوان پررنگند، براق هستند و تمیز...کفش‌های نوجوانی یعنی کفش‌های زندگی پرشور و پرحرارت... و وای به حال کفش‌هایی که دوره نوجوانی را سپری ‌کنند و آن وقت تو تنها می‌شوی... فکر می‌کنم نوجوانی کفش‌ها جزء زیباترین دوره نوجوانی است. تو در باره کفش‌هایت این‌طور فکر نمی‌کنی؟!

کد خبر 59727

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز