دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۰
۰ نفر

احسان حضرتی: فال خون عنوان رمانی از داوود غفارزادگان است که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری روانه بازار کتاب شده است.

 این رمان برای اولین بار از سوی انتشارات قدیانی با مجموعه تیراژهای 15000 نسخه منتشر شده بود. غفار زادگان در این داستان بیشتر از هر چیز، از نابودی و مرگ حرف می‌زند از سایه شوم مرگ که در تعقیب شخصیت‌های اصلی داستان است. این رمان به‌طور مستقیم به جنگ نپرداخته بلکه پرداخت به موقعیت‌های تراژیک انسان در جنگ بیشتر مد نظر بوده است.

  • آقای غفارزادگان! ایده اصلی فال خون چطور در ذهن شما شکل گرفت؟

خیلی اتفاقی! یک روز رفته بودم دیدن آقای مرتضی سرهنگی در محل انتشارات حوزه هنری و او همین طور عادی در بین صحبت‌هایش گفت: یک اسیر عراقی خاطراتش را نوشته و به تازگی ترجمه شده یک قسمتش خیلی جالب است، ببین! درست یادم هست که خاطره‌ای بود مربوط به 2سرباز عراقی که در برف گیر کرده بودند و همین شد بن مایه اصلی داستان فال خون.

  • کار نگارش آن چقدر طول کشید؟

شاید باورتان نشود اما من همان شب در 60 ،70 صفحه داستان را نوشتم.

  • یعنی یک شبه؟

بله! اصلا شکل کار من این طوری است. البته تا زمانی که برای چاپ می‌رود با متن کار می‌کنم اما نگارش اولیه‌اش خیلی زمانبر نیست.

  • بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ همان زمان تصمیم گرفتید چاپش کنید؟

نه! یادم هست که دستنویس اولیه را داده بودم آقای محمدرضا بایرامی بخواند. ما با هم مبادله ادبی داشتیم و هنوز هم داریم. داستان‌هایمان را به هم می‌دهیم و می‌خوانیم و راجع به آنها حرف می‌زنیم. آن کار هم همین طور بود. آن موقع خانه بایرامی کرج بود. شب زنگ زد و گفت: بدبخت شدم! داستانت را برده بودم در اتوبوس که بخوانم اما آن را همان جا، جا گذاشتم. من وقتی این را شنیدم تا دو سه شب حالم خراب بود اما بعد دوباره شروع کردم به نوشتن و باز هم یک شبه آن را تمام کردم. در واقع فال خون در طول یک هفته دو بار نوشته شد.

  • از ابتدا تصمیم داشتید که با ناشر خصوصی کار کنید؟

نه! من همین الان هم اگر کار جنگ بنویسم به خاطر ژست‌های مسخره و روشنفکرانه بعضی ناشران جرات نمی‌کنم آن را ببرم جلوی دانشگاه. آن موقع که وضع از حالا هم بدتر بود. اما هیچ ناشر دولتی حاضر نشد کار را چاپ کند تا اینکه بالاخره با نشر قدیانی به توافق رسیدم.

  • پس چه شد که سوره مهر چاپ جدید کتاب را در آورد؟

از طرف خود ناشر کار را پس فرستادند. خیلی هم عجیب بود. بعد از آنکه دو سه بار کتاب منتشر شده بود کار را برگرداندند و گفتند به‌دلیل مشکلات مالی نمی‌توانند دوباره چاپش کنند. من هم با چند ناشر خصوصی و دولتی دیگر از جمله ققنوس صحبت کردم تا بالاخره سوره مهر پذیرفت که کار را چاپ کند.

این اتفاق که کتابی با محتوای ضد‌جنگ از سوی یک انتشارات دولتی عرضه بشود تا امروز خیلی معمول نبوده و...
من با صحبت شما موافق نیستم چون اصلا اعتقادی به این قبیل دسته‌بندی‌ها ندارم؛ هر ادبیاتی اگر ادبیات باشد ضد‌جنگ است. ادبیات جنگ و ضد‌جنگ هم یک تقسیم بندی ذهنی است و اعتبار خارجی ندارد.

  • اما اگر نگاه ما به جنگ8 ساله ایران و عراق نگاهی دفاعی باشد قضیه شکل دیگری پیدا می‌کند؟

نه! باز هم همان است. اصلا آن انسان‌ها برای این می‌میرند که جنگی نباشد. وقتی می‌گوییم ادبیات ضد‌جنگ معنی‌اش این است که ادبیاتی هم وجود دارد که موافق جنگ است و از آن حمایت می‌کند درصورتی‌که چنین چیزی وجود ندارد. ادبیات همیشه خواهان صلح و آشتی بوده و خواهد بود.

کد خبر 57970

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز