به گزارش همشهری آنلاین به نقل از BBC، بسیاری از ما احساس تنها بودن را به نوعی تجربه کردهایم. ممکن است شما زمانی که همه دوستانتان بدون شما برای شام بیرون رفتهاند، یا زمانی که در جایی که هستید راحت نیستید، احساس تنهایی کنید.
ما حتی گاهی در جمع هم احساس تنهایی میکنیم. اما آیا این احساس تنهایی کردن موضوع جدیدی است یا اینکه بشر از ابتدا درگیر آن بوده است؟
همه ما گهگاهی شده که خواستهایم تنها و برای خودمان باشیم و از خواستههای همکارانمان یا از فشار زندگی فرار کنیم، اما آیا تنها بودن خواسته واقعی ماست؟
در واقع اینطور به نظر نمیرسد. تحقیقات انجامشده مشخص میکند که تنهایی طولانیمدت برای انسان ضرر دارد بهخصوص از نظر ذهنی.
یک تاریخشناس در دانشگاه یورک انگلیس در این مورد توضیح میدهد که چطور تنهایی یک حالت احساسی نسبتا جدید در انسان است.
Fay Bound Alberti میگوید: طبق بررسیهایی که در رمانها انجام شده، متوجه میشویم که تفاوتی بین رمانهای قرن هجدهم - اولین رمانهایی که نوشته شدند - و رمانهای قرن نوزدهم وجود دارد. در رمانهای قرن ۱۸ مثل رابینسون کروزوئه حتی یک اشاره به احساس تنهایی وجود ندارد. در حالی که رمانهای قرن ۱۹ پر است از آدمهای تنها و این به نوعی تغییرات اجتماعی را نشان میدهد.
این تاریخشناس ادامه میدهد: مخصوصا داستانهای ویکتوریایی پر هستند از زنانی که در جستوجوی یک شریک زندگی و نیازمند پیدا کردن خوشحالی و رها شدن از تنهایی هستند.
جالب است که Fey به داستان رابینسون کروزوئه اشاره میکند – مردی که تنها در یک جزیره زندگی میکند – که در آن کلمه «تنهایی» ذکر نشده است. اما در قرن ۱۹ به دلیل تغییری که در طرز تفکر و رفتار انسانها به وجود آمد، احساس تنهایی تبدیل به موضوعی شد که درباره آن داستانها نوشته شد.
اما تنهایی بیشتر روی زنها تأثیر میگذارد. آنها در جستوجوی خوشبختی از طریق پیدا کردن یک شریک زندگی بودند.
Fey همچنین گفت که چطور نویسندگان زن مثل ویرجینیا ولف در جستوجوی تنهاییاند، زیرا به آنها کمک میکند که خلاق باشند.
تنها بودن به ما مجالی برای تفکر میدهد البته تا زمانی که این احساس مدت زیادی طول نکشد. در هرحال همانطور که اشاره کردیم، همه ما احتمالا به نوعی احساس تنهایی را تجربه کردهایم.
به گفته Fey، تنهایی میتواند شکلهای بسیاری داشته باشد: قطعا تنهایی احساسی است که روی همه مردم در زمانهای مختلف زندگیشان تأثیر میگذارد. زمانهایی وجود دارد که ما تغییر میکنیم، ما ازدواج میکنیم، مادر میشویم، طلاق میگیریم، هر چیزی که زندگی ما را تغییر دهد ممکن است ما را موقتا دچار تنهایی کند. اما زمانی که این احساس شدید شود، تبدیل به یک مشکل میشود.
زمانهای مشخصی در زندگی همه ما وجود دارد که احساس تنهایی کنیم، مثل وقتی که شکست عشقی میخوریم یا بچهدار میشویم و احساس دور شدن از بقیه را داریم. لحظههای سخت و طاقتفرسا در زندگی همه ما وجود دارد که میتوان گفت تنهایی در این زمانها قابل درک، عادی و موقت است.
تنهایی احساسی است که از ظاهر افراد معلوم نمیشود، پس بهتر است که هر از گاهی از حال خانواده و دوستانمان خبر بگیریم تا مطمئن شویم حالشان خوب است.
نظر شما