سرانجام ولادیمیر پوتین کاخ کرملین را ترک کرد تا جانشین او یعنی مدودوف بر کرسی ریاست‌جمهوری سرزمین تزارها تکیه زند.

البته بعد از این پوتین کماکان بر اریکه قدرت باقی خواهد ماند چرا که به‌عنوان نخست وزیر در کابینه مدودوف به فعالیت سیاسی خود ادامه می‌دهد.

در نتیجه این جابه جایی، به‌نظر می‌رسد که تغییراتی در سیاست‌های مسکو به ویژه در زمینه تحولات منطقه‌ای به وجود آید. هرچند که به گفته تحلیلگران سیاسی این تغییرات به خاطر شباهت زیاد این دو؛ چندان محسوس نخواهد بود.

 در همین باره بهرام امیر بهرامیان استاد دانشگاه و کارشناس مسایل خاورمیانه و قفقاز می‌گوید که آرای 70 درصدی مردم روسیه به مدودوف در واقع رای به برنامه‌های موفق حزب روسیه واحد در زمان پوتین است.  وی با تاکید بر این که روسیه آینده سیاسی قدرتمندی را در معادلات خاورمیانه دنبال خواهد کرد؛ می‌افزاید: روسیه کم کم به جایی رسیده است که می‌فهمد تقابلی با غرب نخواهد داشت و در مقابل قدرت خود را به‌خصوص در اقتصاد انرژی و تاثیر‌گذاری در خاورمیانه به رخ غرب کشانده است.

  • روسیه در روزهای اخیر شاهد تحول بزرگی به نام تغییر دولت است. پوتین ریاست‌جمهوریش را به مدودوف واگذار کرد.چه شد که مدودوف در میان تمامی رقبای قدرتر از خود به پیروزی رسید؟

روسیه سرزمین شگفتی‌های سیاسی است، به جهت اینکه آنچه پس از یلتسین به وجود آمد و یا حتی حضور خود یلتسین پس از کودتای نافرجام دوره گورباچوف و سپس ظهور و بروز شخصیتی به نام پوتین، همگی یکباره صحنه سیاسی روسیه را تحت الشعاع خود قرار داد.پس از آن هم، حضور یکباره دیمیتری مدودوف بود که آن هم جزء شگفتی دیگر صحنه سیاسی روسیه است، که لااقل بعد از فروپاشی شوروی ما شاهد معرفی شخصیت‌هایی هستیم که به ناگاه چهره روسیه را دگرگون می‌کنند.

  •  اما روسیه در این دوره شاهد حضور شخصیتی است که بیش از انتخابات در مورد خط‌مشی و برنامه‌های مشابهش با پوتین از طرف وی معرفی شده بود، منظور این است که این بار پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری روسیه، پوتین بارها اعلام کرده بود که سیاستهای روسیه پس از پایان ریاست‌جمهوری وی به وسیله رئیس‌جمهور بعدی دنبال می‌شود.بنابراین نباید دنبال تحول جدید و یا بهتر بگویم شگفتی جدیدی درحیات سیاسی روسیه بود؟

از این بابت درست است اما مدودوف قرار است کارها و برنامه‌های حزب حاکم بر روسیه را جلو ببرد. مدودوف از مدت‌ها قبل و از زمان کار پوتین در سن پترزبورگ با وی همکار بود و در واقع از همان زمان تحت نفوذ و آموزش پوتین قرار داشت ولی وی را معرفی نکرد تا این شخصیت آرام آرام شکل گرفت و به‌عنوان معاون نخست وزیر معرفی شد تا جایی‌که پس از طی این مرحله و گذار از آن وی به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری و به پشتوانه حمایت پوتین و حزب روسیه واحد، معرفی شد و به پیروزی‌ هم رسید.

  •  از روسیه واحد صحبت کردید.احزاب روسیه غیر از روسیه واحد احزاب قدرتمندی هستند و مدودوف در میان آنها چندان وزنه‌ای به حساب نمی‌آمد ؟ چطور توانست آرای 70 درصدی را به‌خود اختصاص دهد؟

 پس از فروپاشی شوروی کمونیست، احزاب متعددی شکل گرفتند اما هیچ کدام نتوانستند مانند حزب روسیه واحد نقش آفرینی ویژه‌ای داشته باشند.روسیه درسال‌های اخیر نشان داده است که در حال حرکت به سمت نوعی ساختار پارلمانی است و در این سال‌ها حزب روسیه واحد، همواره اکثریت دومای روسیه را در اختیار داشته است.برنامه‌های خاص روسیه واحد، برای اصلاحات اقتصادی و تدوین سیاست خارجی از متن سیاست داخلی هدفمند این حزب بیرون می‌آمد و این آغاز تحولی اساسی در حیات روسیه بود که توانست حزبی را به قدرت برساند و پارلمان روسیه را در اختیار بگیرد.

  • نقش پوتین در تمامی برنامه‌های این حزب بیشتر از همه در سیاست خارجی بارز بود، جهت‌گیریی‌های وی دراین سال‌ها در مورد مسایل خارجی دقیقا ً از چه زمانی آغاز شد؟

بعد از کنفرانس امنیت مونیخ در سال 2006، موضعی خصمانه توسط پوتین نسبت به موضع غرب اعلام شد که در نوع خود محیط بین‌الملل را شگفت زده کرد و برای اولین بار عمق تضاد عمیق روسیه با غرب به ویژه آمریکا آشکار شد.

درحالی که طی سال‌های 2001 تا 2004 در چندین ملاقاتی که میان پوتین و بوش برگزار شد، رئیس‌جمهور آمریکا از موضعی بالا دستی به  قدرت پائین‌تر از خودش نگاه کرده و حتی در برخی موارد روسیه را تحقیر می‌کرد. حتی در جایی بوش به پوتین گفته بود که ما بایستی دمکراسی از نوع غربی را در روسیه توسعه دهیم و پوتین بلافاصله عکس العمل نشان داده و به‌صورت واضح اعلام کرد که روسیه، به دمکراسی به‌صورتی که شما در عراق پیاده کردید نیاز ندارد.

  • بنابراین جرقه تضادهای میان روسیه و آمریکا از اینجا آغاز شد؟

 بله و نمود عینی آن در کنفرانس مونیخ پیدا شد که پس از آن روسیه به سمتی رفت که در انتخابات پارلمانی و پس از آن انتخابات ریاست‌جمهوری مواضع خود را در قبال غرب کاملا مشخص می‌کند.

  •  جریان حاکم در داخل روسیه، حزب روسیه واحد است اما گروه‌های مختلف تا چه حد همراه مواضع خصمانه پوتین با غرب هستند؟

 در داخل روسیه 2 جریان درحال به چالش کشیدن هم هستند، یک جریان آتلانتیست‌ها هستند که می‌خواهند روسیه به سمت غرب حر کت کند و دیگری اوراسیایی‌ها هستند که می‌خواهند روسیه به سمت نوع سنتی و قدیمی خود روسیه برگردد و مستقل از قدرت‌های بزرگ دنیا عمل کرده و در واقع این تفکر، نیرویی مرکزگرا یا ملی هستند که معتقدند روسیه باید برخودش متکی شود. در زمان یلتسین آتلانتیست‌ها به شدت در روسیه قدرت گرفتند و روسیه گرایش شدیدی به سمت غرب پیدا کرد اما با تحقیرهای جدی روسیه از سوی غرب این سیاست کنار گذاشته وکمی به حال متعادل‌تر باز گشت.

از اواخر سال 2006 به بعد نیز نیروهای غرب‌گرا توسط پوتین از قدرت کنار گذاشته شدند و با اصلاحاتی که پوتین در ساختار اقتصادی روسیه به وجود آورد و با اتخاذ سیاست مقتدرانه‌ای که در پیش گرفت توانست مافیای قدرت و مافیای اقتصادی را که در روسیه نفوذ کرده و تمامی ساختار‌های این کشور و حتی رسانه‌های آن را تهدید به فروپاشی می‌کرد حذف کند و روسیه را به جایی برساند که در حال حاضر قرار دارد.

  • مدودوف با سن 42 سال جوان‌ترین رئیس‌جمهوری روسیه است و تمامی تحلیل‌گران می‌دانند که آرای بالای 70درصد مدودوف برای در اختیار گرفتن پست ریاست‌جمهوری در روسیه، به‌دلیل حمایت‌های ویژه‌ای است که پوتین و حزب روسیه واحد از وی کرده، ولی تا چه حد پوتین به‌عنوان نخست وزیر جدید روسیه می‌تواند سیاست‌های گذشته خود را از طریق وی پیش ببرد‌؟

مدودوف تقریباً ادامه دهنده راه پوتین خواهد بود پوتین از این به بعد به‌عنوان نخست وزیر به حیات سیاسی‌اش ادامه می‌دهد در حالی‌که نخست وزیردر روسیه وظایف کوچکی دارد و 2 یا 3 وزارتخانه اقتصادی را اداره کرده و مجری سیاست‌های رئیس‌جمهور است. پوتین به‌دلیل شرایط و موقعیت ویژه‌اش و همچنین وامدار بودن مدودوف به وی، سیاست‌های خود را از طریق پارلمان روسیه و سپس رئیس‌جمهوری پیش خواهد برد زیرا مسئله پارلمان و نخست وزیری در زمان ریاست‌جمهوری پوتین با مدودوف که قرار است با نخست وزیری به نام پوتین کار کند متفاوت است.

  • روسیه در سال‌های اخیر، روابط متعادلی با ایران داشته است و در موضوع انرژی هسته‌ای تا حدی دارای جهت‌گیری‌های متفاوتی با غرب بوده اما اینکه فکر کنیم روسیه ایران را به قدرت‌های غربی ترجیح می‌داده به‌نظر تفکر نسنجیده‌ای است.آیا واقعا سیاست روسیه ایستادن در کنار ایران است‌؟

 پس از گذشتن از سال‌های بسیار زیادی که هیچ مقام عالی در حد ریاست‌جمهوری به ایران نیامده بود، سفر پوتین به ایران برای شرکت در اجلاس سران دریای خزر با وجود تمامی تهدیدات غرب، یک موفقیت برای ایران بود و نشان داد روسیه در سیاست خارجی خود منافع ملی خودش را در نظر گرفته ودارای سیاستی مستقل است و این طبیعی به‌نظر می‌رسد که بخواهد با کشورهای پیرامون خود تعامل کند.  این غلط است که اصولا درایران فکر می‌کنند درمیان بازیگران منطقه‌ای وفرامنطقه‌ای، اگر کسی مانند ما فکر وعمل می‌کند باید با ما رابطه داشته باشد و اگر کسی برخلاف نظر ما عمل کرد سرخورده شویم، این درست نیست.

  •  یعنی به‌نظر شما نحوه تعامل روسیه با ایران با توجه به سطح همکاری‌های میان 2 کشور در وضعیت مطلوبی است و روسیه در مناسبات بین‌المللی، منافعی در حمایت از ایران کسب نمی‌کند؟

نه به این شکل نیست.درست است که ایران و روسیه مرز زمینی مشترکی ندارند و سطح مبادلات میانشان در مقایسه با سطح مبادلات روسیه با غرب یا حتی با چین و سایر کشورهای آسیایی چندان قابل توجه نیست؛ اما وجود دریای خزر و پیوستگی جغرافیایی و همسایگی و همچنین کریدور حمل‌ونقل شمال به جنوب که به ایران نقش مهمی تحت عنوان پل ارتباطی روسیه با هند می‌دهد، کمک بزرگی به تأمین منافع ایران و افزایش موقعیت آن در مقابل روسیه خواهد کرد، که در بازارهای مهم هدف مورد نظر روسیه، به‌خصوص بازار انرژی تاثیر بسیار زیادی دارد.

بنابراین اگر کشور‌هایی مثل روسیه، ایران، آسیای مرکزی بخواهند انرژی صادر یا وارد کنند در منطقه‌ بسته‌ای مانند اوراسیا، پیمانی را به نام شانگهای شکل خواهند داد و این به اهمیت همکاری ایران و روسیه خواهد افزود و موجب ایجاد نگاه ویژه‌ای از سوی روسیه برایران می‌شود.

  • به‌نظر شما آینده روابط ایران و روسیه با آمریکا چه مثلثی را در میان سه کشور برقرار خواهد کرد؟

روسیه بارها در مواضع خود از برنامه‌های هسته‌ای ایران دفاع کرده و در مقابل اتهامات غرب گفته که ایران توان ساخت بمب هسته‌ای را ندارد و اهدافش از مسایل هسته‌ای صرفاً صلح آمیز است و اینکه گفته شده سپر دفاع موشکی برای مقابله با ایران و کره شمالی است، دروغی مضحک است که هم غرب و هم روسیه آن را می‌دانند که این سپر نه تنها در مقابل تهدیدات ایران نسبت به غرب برنامه‌ریزی نشده بلکه برای مقابله با تهدیدات موشکی و هسته‌ای روسیه و برای جلوگیری از قدرتمند شدن نظامی روسیه در مقابل غرب است.  در این میان البته قدرت انکار‌ناپذیر روسیه به لحاظ انرژی در میان اتحادیه اروپا باعث شد که به‌دلیل نگرانی اروپا از تهدید انرژی به وسیله روسیه که خطربزرگی برای اقتصاد کشورهای مهمی مثل آلمان وفرانسه محسوب می‌شد، در مقابل خواسته روسیه تمکین کرده و با پیوستن گرجستان و اوکراین به ناتو مخالفت کنند و این نشان دهنده ابزارهای مهم انرژی روسیه در مقابله با تهدیدات غرب است.

  • وضعیت ایران در این میان؟

در حال حاضر با تعاملاتی که میان ایران و روسیه رخ داده است آمریکا نیز به این نتیجه رسیده که روسیه می‌تواند قدرت تأثیرگذاری باشد و در مقابل نیز روسیه به تعامل با غرب پی برده است و این سبب خواهد شد که روابط روسیه با ایران و کشورهای دیگر نیز بیش از پیش تعمیق یابد و آنچه مسلم است در تمامی این تعاملات روسیه در حال مدیریت است.

روسیه در تعامل هسته‌ای با ایران منافعی دارد که نمی‌تواند آنها را انکار کند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها این است که اگر روسیه در همکاری‌هایش برای راه‌اندازی نیروگاه در ایران موفق نباشد در میان کشورهای منطقه تضعیف شده و موجب می‌شود که آن‌ها روی روسیه حساب باز نکنند.

به‌نظر می‌رسد روسیه می‌تواند در تعاملات آینده خاورمیانه نقش پررنگ‌تری را ایفا کند و حتی به‌عنوان عضو ناظردر سازمان کنفرانس اسلامی دعوت شود زیرا روسیه بیش از 25 میلیون نفر مسلمان دارد که به تنهایی دارای جمعیت مسلمانان چند کشوراسلامی حاضر درسازمان کنفرانس اسلامی است. روسیه می‌تواند از طریق تقویت اثرگذاری سیاسی و اقتصادی خود در پیمان شانگهای به یکی از قدرت‌های برتر اقتصادی در منطقه و جهان تبدیل شود.که به‌نظر می‌رسد زمینه آن در زمان ریاست‌جمهوری پوتین پایه ریزی شده و در زمان ریاست مدودوف دنبال خواهد شد.

کد خبر 51375

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز