چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۸
۰ نفر

بهانه‌های شهریوری! روی کاشی‌های داغ ساعت پنج عصر نشسته‌ام. سیب کوچک و شیرین را با هسته‌هایش می‌جوم و به شهریور فکر می‌کنم.

تابســــــــــتان  كوتاه است

به آفتاب تندش و به درختی که هنوز برگ دارد و باید قدر لحظه‌های برگ داشتنش را بدانم. به تن سبز رهای درخت روبه‌روی اتاقم فکر می‌کنم که گرمش است و بعضی برگ‌هایش زرد و بی‌حال‌اند.

شهریور، ماه کتاب‌های هنوز نخوانده است که باید تندتند بخوانمشان. ماه سنجاقک‌ها و جلدکردن کتاب‌ها. شهریور، همین کاشی‌های گرم است و کلاسی که دارد دیر می‌شود. باید بجنبم، چون بهانه‌های تابستانی، بهانه‌های خوبی برای دیررسیدن نیستند!

سارا نجفی، ۱۷ساله از سروستان

  • طاووس، بلبل، تابستان

کوله‌ها را ببندید، پاکت فیلم‌ها و آلبوم‌های موسیقی را جمع کنید، رنگ‌ها و قلم‌موها را پنهان کنید، بند و بساط میکروسکوپ‌ها و تلسکوپ‌ها را بگذارید توی کمد، توپ‌های فوتبال و والیبال و بسکتبال را بخوابانید...

آخر، دیگر وقت آمدن پاییز است. بوم‌های نقاشی را بگذارید میان صفحات کتاب‌های شیمی و ریاضی و رمان‌های نصفه و کتاب‌های تمام‌نشده را رها کنید میان زیست‌ و هندسه و فلسفه، شاید کمی از زهر خشک حرف‌هایشان را بگیرد...

طاووسِ خوش و رنگ لعاب تابستان پرهایش را بسته و دارد می‌رود، اما از آوازهای بلبل کوچکی که کنار کتاب‌ها و خط‌کش‌ها و پرگارها به یادگار می‌گذارد تا آوازهایش زنده نگهمان دارد، غافل نشوید!

نگار مطیع، ۱۶ساله از اهواز

  • دیگر وقتی نمانده

تابستان سریع می‌گذرد. انگار توی ذاتش است. بیش‌ترمان برای تابستان کلی برنامه‌ریزی می‌کنیم تا کوهی از کارهای نکرده را انجام دهیم. تیرماه به خودمان می‌گوییم تابستان هنوز شروع نشده. این‌همه وقت هست. مرداد که می‌شود، به خودمان می‌گوییم حالا که هوا گرم است. هنوز هم وقت هست. شهریور که می‌رسد، می‌گوییم حالا که تابستان تمام شده و باید آماده شویم برای مدرسه‌ها! ماجرای مسخره‌ای است، ولی همیشه تکرار می‌شود. که آدم فکر می‌کند تابستان خیلی طولانی است، اما برعکس، فقط باید دنبالش بدوی تا جا نمانی.

حدیث گرجی، ۱۵ساله از تهران

  • خوش‌مزه‌ترین بستنی

تابستان عجیبی بود و انگارساعت در المپیک دو شرکت کرده باشد، همراه رؤیاپردازی و نگرانی بود.

آماده‌ی خبرنگارجوان‌شدن بودم که نمی‌دانم اتفاق می‌افتد یا نه.

از ۱۴ تا ۱۶سالگی، بازه‌ی زمانی مهمی بود که فقط یک‌بار اتفاق افتاد، مثل بستنی‌ای که با اولین پول توجیبی‌ات بخری و خوش‌مزه‌ترین هم باشد، اما هرچه می‌گذرد، رنگ خاکستری گرما بیش‌تر آبش ‌کند.

نرگس خورشیدی،۱۷ساله از خرم‌آباد

  • انار پاییز

پاییز در راه است؛ فصل خوب عاشق‌بودن و انتظارکشیدن پشت پنجره‌های بارانی.

حیف که گیلاسی نیست تا گوشواره‌ام شود. در عوض، من به انار دل‌بسته‌ام.

پرستو فیضی از همدان

عکس: زهرا خورشیدی از تهران

کد خبر 455484

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha