چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۷
۰ نفر

همشهری‌آنلاین: فیروز زنوزی جلالی اول آبان ماه ۱۳۲۹در شهر خرم‌آباد به دنیا آمد.

فیروز زنوزی جلالی

پدرش نظامی بود و هر از چندگاه  به شهری نقل مکان می‌کردند. در سال‌های پایانی دبستان به تهران آمدند و تا پایان دبیرستان در این شهر بود.

سپس در ۲۰ سالگی به نیروی دریایی پیوست و به بوشهر رفت و چنانکه خود نوشته است در «همان وقت و در همان جا بود که از رنج واقع ناگزیر تن به سحر قلم و تخیل سپردم و اولین داستانم "یک لحظه بیش نیست" را نوشتم و برای مجله " فردوسی" فرستادم.» که در مجله منتشر شد و او به شکل جدی وارد فضای داستان نویسی شد.

داستان‌های او در نشریات دیگری هم منتشر می‌شد تا زمانی که به گفته خودش یک داستان دنباله‌دار نوشت به نام مرغی در قفس»  و هنوز قسمت‌های پایانی آن  چاپ نشده بود که در همان اثنا ضد اطلاعات نیروی دریایی به او گفت که «نظامی حق نوشتن و چاپ داستان ندارد؟» و سپس به او گفتند اگر بخواهد به کارش ادامه دهد اول باید داستانش را بهشان بدهد تا بخوانند و اگرصلاح دیدند، آن هم بعدحک و اصلاح شان، چاپ شان کند.

به گفته زنوزی: «چنین شد که پس از چاپ حدود بیست و سه داستان در این و آن نشریه دیگر عطای نوشتن را به لقایش بخشیدم و قلم را بوسیدم و بالکل گذاشتمش کنار.»

در سال ۱۳۵۳ از بوشهر به تهران منتقل شد و از آنجا نیز به بخش ناو فرامرزی در ایتالیا رفت.  زنوزی دوران دریانوردی فرامرزی خود  را این گونه توصیف می‌کند: «رفتم به شهر "رم". و بعداز رم گرفته تا "کالییاری" و "سیموستان" (بندری درایتالیا) و از"جبل الطارق"در مرز اسپانیا. و بعد"لوواندا" و "کیپ تاون" (بندری درآفریقای جنوبی) و آن دریانوردی نفس‌گیر و هرگز فراموش نشدنی که در زمان خودش از طولانی‌ترین دریانوردی‌ها بود. دو بار گذر از کمر بند آبی زمین، از خط استوا. گذری پرخاطره ازبزرگترین قاره جهان. از دریای مدیترانه گرفته تا اقیانوس اطلس و اقیانوس هند و دریای سرخ و سرانجام خلیج همیشه فارس.»

سال ۵۷ که انقلاب شد. او به عنوان افسر کمیسر دریایی ناوچه‌های۵۶ پایی به پایگاه دریایی خرمشهر منتقل شد. پنج شش ماه بعد مصادف شد با شروع جنگ ایران و عراق.

روایت زنوزی از نخستین روزهای جنگ و حمله عراق خواندنی است «درست اولین بار که آتش که بر اروند رود بارید بر یکی از یکان‌های ما فرود آمد. یکی از ناوچه‌هایمان مورد حمله و اصابت موشک نیروهای بعث عراق قرارگرفت. ثمرش: شهادت و زخمی‌شدن عده‌ای از نزدیک‌ترین دوستان و هم دوره‌هایم. به واقع شعله جنگ نخست از همانجا فروزان شد و بعد به سرعت به پهنه سرزمین پهناورمان کشیده شد. و چه ها که نشد. وچه ها که ندیدم و چه داد و گیرها و حماسه ها که رخ ننمود. درمورد من به ایجازش: از بین رفتن خانه و زندگی و جنگ زده شدن و باقی ماجراهایی که بی هیچ اغراق جانمایه چندین و چند جلد رمان نانوشته است.»

 پس از سقوط خرمشهر و انتقال ناوچه‌ها به بندر بوشهر مدتی در نیروی رزمی ۴۲۱، که اتاق جنگ نیروی دریایی بود، به پایگاه دریایی بوشهر مامور شد. پس از مدتی به تهران منتقل شد. و پس از آن بود که بعد سالیان سال، داستان" لک لک‌ها" را برای گاهنامه داستان حوزه هنری فرستاد. خواندن و چاپ داستان مصادف شد با دعوت چند نویسنده به حوزه هنری و گفته زنوزی جلالی «همان دیدار شد باب آشنایی با برو بچه‌های داستان نویس بعد انقلاب و تداوم شرکت در جلسات داستان‌نویسی دوشنبه‌های حوزه هنری.» و همین حضور سرآغازی شد برای دوره دوم نویسندگی او، آن هم بعد از  قریب سیزده سال جدایی از نوشتن داستان.

چاپ مجموعه داستان «سالهای سرد» در سال ۱۳۶۸، سرآغازی شد برای انتشار باقی کارها. مجموعه داستان‌های :"خاک وخاکستر"، "روزی که خورشید سوخت"، "سیاه بمبک"، "مردی با کفشهای قهوه‌ای"(که بعدها بعنوان یکی از بیست اثر برتر بعد از انقلاب شناخته شد)

 زنوزی جلالی در همین ایام، و در طول سالها، در نیروی دریایی نیز هم زمان دهها نمایشنامه را به مناسبت‌های مختلف نوشته وکارگردانی کرده به روی صحنه برد. چندین فیلم مستند و داستانی هم ساخت که از آن  جمله‌اند: فیلم " آلفا هنوز زنده است" ۱۶ میلی متری و "آینه و مرداب" ۳۵میلی متری.

در همان ایام یکی از نمایشنامه‌هایش به نام"درختی در برزخ" برنده رتبه اول در چهارمین دوره مسابقه نمایشنامه نویسی فرهنگی هنری فجر استان تهران در سال ۱۳۶۶ شد. و نمایشنامه دیگر "مثنوی کوچه" توسط "امیر دژاکام" کارگردانی و در تالار هنر خردادماه ۱۳۶۸به روی صحنه رفت.

او تجربه فیلمنامه نویسی هم داشت و دو فیلمنامه او به نام‌های "دیوانه‌وار" و "سالاد فصل" نیز از سوی کارگردانان سینما به فیلم برگردانده شد.

زنوزی جلالی در عرصه نقد هم دستی چیزه داشت  کتاب "باران بر زمین سوخته" مجموعه نقدهایی است که بر کلیه رمان های احمد محمود، از رمان "همسایه‌ها" تا "درخت انجیر معابد" نوشته و منتشر شد.

حضور به عنوان داور و کارشناس در جشنواره‌های مختلفی چون کتاب سال. جلال آل احمد، قلم زرین انجمن قلم ایران، نقدسال، گام اول، داستان انقلاب، کتاب فصل از دیگر فعالیت‌های اوست.

پاره‌ای از داستان‌های کوتاه او به زبان‌های عربی، انگلیسی، چینی و روسی ترجمه شده‌اند.

چند مجموعه داستان و رمان او نیز برنده جوایزی از جشنواره‌های مختلف شده اند. از آن جمله است رمان " قاعده‌ی بازی" که برنده پنج جایزه مطرح کشور از جمله جایزه کتاب سال ۱۳۷۸، جایزه قلم زرین انجمن قلم ایران، تقدیر شده جایزه جلال آل احمد و...و...شده است.

او بازنشسته نیروی دریایی با درجه ناخدا یکمی است.

فیروز زنوزی جلالی که از زمستان سال ۹۴ با عفونت ریه دست به گریبان بود سه شنبه ۵ اردیبهشت ماه در بیمارستان درگذشت.

*آخرین بروزرسانی ۱۱ اسفند ۱۴۰۰
 

کد خبر 366687

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha