مهناز محمدی: فضای کانون اصلاح و تربیت پر از دلتنگی است. با این‌که هیچ‌چیزش شبیه زندان نیست و بیش‌تر به یک مدرسه شبیه است، اما دلتنگی از راهرو و نیمکت و باغچه به‌مشام می‌رسد.

دوچرخه شماره ۸۲۳

تصويرگري‌ها: ناهيد لشگري فرهادي

 

 به‌جز ساعت‌هاي ورزش و هواخوري، حياط، خلوت است. هرلحظه منتظر صداي زنگ تفريح بوديم؛ منتظر وقتي كه بچه‌ها با شادي به حياط بيايند. اما در تمام مدت، چنين صدايي شنيده نشد و بچه‌ها فقط حق داشتند كه داخل ساختمان اصلي باشند.

براي ديدن بچه‌ها، از يكي از كارمندان كانون كمك گرفتيم. او يك دسته‌ي بزرگ كليد در دست داشت و در‌ها را برايمان باز مي‌كرد و دوباره پشت سرمان درها قفل مي‌شد.

بيش‌تر از پنج در را پشت سر گذاشتيم تا به ساختمان اصلي رسيديم. سمت راست ساختمان، كلاس‌ها و كتاب‌خانه‌ بود و سمت چپ، خوابگاه بچه‌ها. اين‌جا بخش پسران است.

بچه‌ها تازه كلاسشان تمام شده بود كه براي گفت‌وگو با ما، داخل كلاس ماندند. خيلي آرام روي صندلي‌هايي رو به‌روي ما نشستند و منتظر شدند تا بحث را شروع كنيم.

ما آن‌جا بوديم كه رؤياها و تجربياتمان را با هم در ميان بگذاريم آن‌چه مي‌خوانيد حاصل اين تلاش است.

ستون اول سمت راست، شما را با شش نفر از بچه‌هاي كانون اصلاح و تربيت آشنا مي‌كند؛ و در ستون‌هاي بعدي مي‌توانيد پاسخ سؤال‌هاي ما را از زبان بچه‌ها بخوانيد.

پيشاپيش از فرهاد حسن‌زاده و محمود اعتمادي تشكر مي‌كنيم كه در بازديد از كانون اصلاح و تربيت ما را همراهي كردند.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

مهدي 15ساله، از مهاجران افغان است و تا كلاس چهارم درس خوانده. پدرش در زندان قزل‌حصار، زنداني است و خودش پيش از اين، مواد مخدر مصرف مي‌كرده.

مشاور كانون اصلاح و تربيت مي‌گويد كه مصرف بيش از حد او، باعث شده كه آسيب زيادي ببيند و الآن تحت درمان پزشك كانون اصلاح و تربيت است.

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

دلم می خواست برق‌کار ساختمان باشم. عمویم توی این کار خیلی ماهر است و من هم می‌خواستم مثل او این کار را یاد بگیرم و بتوانم از این راه پول دربیاورم.حالا که این‌جا هستم، دلم می‌خواهد بروم بیرون و دیگر مواد مصرف نکنم. دوست دارم زندگی سالمی داشته باشم. 

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

از همه‌چيز عقب افتاده‌ام. هم‌سن‌‌هاي من الآن دبيرستاني‌اند و اگر بخواهم به آن‌ها برسم بايد شب تا صبح درس بخوانم. بهتر است كه بروم دنبال كار و سعي كنم سالم زندگي كنم. فقط مي‌خواهم كه ديگر سمت مواد نروم.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

پدر و مادر خوب . همه‌چیز را می‌شود خرید. اما پدر و مادر خوب را نه! اگر خانواده‌ی خوبی داشته باشی، به همه جا می‌رسی! البته بابای من آدم خیلی خوبی است. لوتی و با مرام. جرم من را گردن گرفت و الآن هم در زندان قزل‌حصار زندانی است.

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

با رفیق ناباب نگشته. آدم اگر با رفيق ناباب نگردد،‌ موفق مي‌شود. آدم موفق از قبل کاری کرده که پدر و مادرش هوایش را داشته باشند و همه‌جا حمايتش كنند.

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

دوست و رفيق با آدم نمي‌ماند. آدم فقط بايد بچسبد به خانواده! رفيق خيلي خوب كه گير نمي‌آيد، همه خرده‌شيشه دارند.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

كاميار از همه بيش‌تر به صحبت‌كردن با ما علاقه دارد. 16ساله‌ است و قبل از اين در جاهاي مختلف شهر، زورگيري و سرقت مي‌كرده. او قبلاً هم مدتي در كانون  اصلاح و تربيت بوده و آزاد شده؛ اما دوباره با اشتباه‌هاي ريز و درشت، به اين‌جا برگشته!

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

دوست داشتم مهندس مکانیک بشوم. عاشق ماشین سنگینم. یکی از اقواممان ماشین سنگین تعمیر می‌کرد. دلم می‌خواست خودم هم یکی از آن ماشین‌ها داشته باشم.

اما احساس می کنم الآن دیگر نمی‌توانم به آرزوهایم فکر کنم. آرزو برای آدم‌های پولدار است، نه برای ما که درسی نخوانده‌ایم و ثروتی هم نداریم.

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

نمي‌دانم. من آرزويي ندارم. اصلاً دوست ندارم به چيزي فكر كنم. خيلي افسرده‌ام و به زندگي اميد ندارم.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

پول. فقط پول. پول که باشد، همه‌چیز هست. ما بچه‌های جنوب‌شهر همیشه دلمان می‌خواسته پول داشته باشیم و هرچه مي‌خواهيم بتوانيم بخريم. دست به هرکاری زدیم که فقط پول گیر بیاوریم و حسرت پول ديگران را نخوريم.

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

آدمي كه موفق است، حتماً يا خانواده‌ي خوبي داشته يا ارث زيادي به او رسيده. غير از اين نمي‌شود موفق شد!

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

من يك دوست خوب دارم. به من ياد داد نماز بخوانم. من را به كمپ برد تا مواد را ترك كردم. موقعي كه مي‌خواستيم زورگيري كنيم، مي‌رفت و به كسي كه برايش نقشه كشيديم خبر مي‌داد و مانع كار ما مي‌شد.

من هشت نفر شاكي داشتم كه او توانست رضايت چهار نفر از آن‌ها را بگيرد.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

امير هم 15ساله است. نامزدي دارد كه منتظر آزاديش است. او وقتي دوم دبيرستان بوده، يكي از دوستانش، در فضاي مجازي، درباره‌ي نامزد او، حرف‌هاي بدي زد و امير عصباني شد و با او در خيابان قرار گذاشت و با دوستش دعوا كرد. خودش مي‌گويد: «نفهميدم چي شد، يك‌هو ديدم به جرم قتل، اين‌جا هستم»

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

راننده‌ی ماشین سنگین. پدرم راننده‌ی 18‌چرخ بود. همیشه به او می‌گفتم که این ماشین مال من است و یک روز من با این ماشین رانندگی می‌کنم. هنوز هم هدفم همین است.

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

پیش داداشم کار می‌کنم تا هم پول جمع کنم و هم سنم بیش‌تر شود تا بتوانم گواهینامه‌ی پایه‌یک بگیرم. از آن به بعد دیگر برای خودم کار می‌کنم و می‌روم سراغ رانندگی ماشین سنگین.

آن‌قدر خوب كار مي‌كنم كه بتوانم خيلي زود براي خودم 18‌چرخ بخرم و آن‌موقع ديگر چيزي كم ندارم.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

خانواده‌ی خوب. خانواده‌ای که همیشه کاری کنند که در خانه آرامش باشد. موقع مشكلات به فكر راه‌حل باشند نه دعوا و سرزنش. مهم‌ترین چیز، خانواده‌ی خوب است.

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

از بچگی رفته دنبال کار. مثل داداش خودم. از وقتی کوچک بود سرکار رفت، هم درس خواند هم کار کرد و الآن همه چیز دارد و موفق است. اما من موفق نشدم.

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

فكر مي‌كردم كه دوستم خيلي خوب است و هميشه هوايم را دارد اما بعداً فهميدم دوستم اگر خوب بود، من را بين آدم‌هايي كه مواد مصرف مي‌كردند نمي‌برد. اگر مي‌خواست هواي من را داشته باشد، به من مواد تعارف نمي‌كرد.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

كم حرف و آرام به ميز رو‌به‌رويش خيره شده. رضاي 16ساله، تا اول دبيرستان مدرسه رفته است. رضا با دوستش رفته بود كه از كسي انتقام بگيرند.

خودش مي‌گويد: «برادر دوستم از كسي كينه داشت و ما رفتيم كه از او انتقام بگيريم. از موتور كه پياده شديم، خواستيم او را جاي ديگري ببريم. اما دستگير شديم و به جرم آدم‌ربايي مارا آوردند اين‌جا.»

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

قبل از این که دستگیر شوم، شاگرد یک صافکاری بودم و همیشه دلم می‌خواست یک صافکار حرفه‌ای بشوم. کارم را هم دوست داشتم. هدفم هنوزهم تغییری نکرده، بروم بیرون، می‌روم دنبال صافکاری!

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

دنبال رفیق‌هایم نمی‌روم. فقط می‌چسبم به کار و درس. هم پول در مي‌آورم و هم براي گرفتن مدرك، درس مي‌خوانم.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

اگر تنم سالم باشد و خانواده‌ی خوبی داشته باشم، برایم كافي است.

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

پسر دایی‌ام آدم موفقی شده، چون خيلي درس خوانده، سعی و تلاش کرده و مهم‌تر از همه، دنبال رفیق‌بازی نرفته است.

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

يك چيزي را آدم بايد هميشه به خودش بگويد و آن اين است: رفيق هرچه‌قدر هم كه خوب باشد، آخرش از پشت به آدم خنجر مي‌زند. به هيچ‌كس نمي‌شود اعتماد كرد.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

اميرحسين با مادرش زندگي مي‌كرده و برايش مهم است كه از او مراقبت كند. يك روز كه با دوستش سوار موتور بوده، سر بوق‌زدن، با چند نفر درگير شده و چون در حالت عادي نبوده، با چاقو يكي از آن‌ها را مجروح كرده است. اميرحسين 14سالش است و تا اول راهنمايي درس خوانده.

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

دوست دارم یک دکه‌ی روزنامه‌فروشی داشته باشم. قبل از دستگیري هم همین آرزو را داشتم. یکی از فامیل‌هایمان یک دکه‌ی روزنامه‌فروشی داشت.

گاهی می‌رفتم و با او کار می‌کردم. وقتی خلوت بود، روزنامه‌ی همشهری و مجله‌ی روزهای‌زندگی را می‌خواندم.

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

اول از همه برای زندگی‌ام برنامه‌ریزی می‌کنم. براي خودم مشخص مي‌كنم كه چه زماني، چه كاري انجام دهم. بعد در یک کارگاه کار می‌کنم تا پول در بیاورم. سعی می‌کنم کارم را درست انجام بدهم و سرم توی کار خودم باشد.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

مادرم از پدرم طلاق گرفته. وقتی خوشحال می‌شوم که بتوانم با مادرم زندگی خوبی داشته باشم. هوای همدیگر را داشته باشیم و توی خانه‌ی خودمان زندگی کنیم. من كار كنم و نگذارم كه مادرم سختي بكشد.

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

عمویم خوب کار کرده، برای همه‌چیز زندگی‌اش برنامه‌ریزی کرده است. او وقتی سختی و مشکل برایش پیش آمده کم‌نیاورده. تحملش هم زیاد است. الآن هم به همه‌چیز رسیده.

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

دور و بر من، پر از دوست نامرد بود. دوست خوب كجا بوده؟ هرچي مي‌كشم از رفيق ناباب مي‌كشم.

 

دوچرخه شماره ۸۲۳

 

علي هم مثل كاميار حرف‌هاي زيادي دارد  و «رفيق ناباب» وِرد زبانش است. خودش مي‌گويد كه به خاطر «خونه‌روي» اين‌جاست.

يعني براي سرقت، به خانه‌ي آدم‌هاي مختلف مي‌رفته و با رفيق نابابش، اشياي سرقتي خانه را برمي‌داشته. علي 15ساله تا دبيرستان درس خوانده و دل پُري از دوست‌ها و پسرخاله‌اش دارد.

  • قبل از این که این‌جا بیايی چه رؤیاها و هدفی داشتی و آن آرزوها الآن چه تغییری کرده؟

قبل از این، دوست داشتم پول خیلی زیادی گیر بیاورم. مهم نبود از چه راهی. فقط دوست داشتم خیلی پول داشته باشم، حالا چه از راه دزدی چه از راه جیب بری! اما الآن دوست دارم خودم کار کنم و پول حلال در بیاورم.

  • از این جا که بروی بیرون، چه کاری می‌کنی؟ برنامه‌ات براي بقيه‌ي زندگي‌ات چيست؟

از قبل نقشه‌اش را ريخته‌ام. اول توی یک رستوران کار می‌کنم. کمی که راه افتادم و پول ردیف کردم، با شوهر خواهرم قصابی می‌زنیم و کار می‌کنیم. از کار قصابی خوشم می‌آید و مشتري‌اش زياد است.

  • برای این که در زندگی خوشحال باشی، به چه امکاناتی احتیاج داری؟

محبت پدر و مادرم. دوست‌های خوب. کار خوب. همین!

  • فکر می‌کنی آدم های موفق، برای موفقیتشان چه کارهایی انجام داده اند؟

داداشم فقط دوسال از من بزرگ‌تر است اما کارهایش همه‌اش درست است. اصلاً رفیق‌بازی نکرده و نمی‌کند. قشنگ می‌رود سرکار. زندگی‌اش هم خوب است و با این که برادریم اما او اصلاً مثل من نیست.

  • دوست در زندگي چه‌قدر تأثير دارد؟ اصلاً دوست خوب چه جوري است؟

دوست خوب وجود ندارد.


عكس‌ها تزئيني است

کد خبر 326511

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha