چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۶
۰ نفر

یکتا فراهانی: «نمی‌دونم از کی شروع شد ولی هر کاری می‌کنم نمی‌تونم بهش اعتماد کنم؛ شاید تقصیر خودمه. شاید هم اون با کارش باعث شده نتونم حس خوبی داشته باشم. دلم می‌خواد بدونم کجاست، چه کار می‌کنه؛ سر کارشه؟ واقعا جلسه داره؟ چرا هیچ وقت رمز موبایلش رو به من نمی‌گه؟ پس چرا من همیشه موبایلم روی میزه!؟ ولی اینجوری نمی‌شه. خودم هم حس خوبی ندارم.

من می‌توانم  بـه تــو  اعتمـاد کنم؟

انگار بي‌قرارم، اصلا آرامش ندارم... .» متأسفانه اين دغدغه بسياري از زن‌ها و شوهرهايي است كه گاهي با بي‌اعتمادي نسبت به يكديگر، زندگي را، هم به‌خودشان و هم اطرافيان زهر مي‌كنند. اينكه دائم تحت كنترل ريسمان‌هاي نامرئي همسرت باشي حس خوبي نيست؛ اينكه يك نفر دائم بخواهد بداند كجا هستي، كجا مي‌خواهي بروي و كي برمي‌گردي خانه، حس بي‌اعتمادي را در تو زنده مي‌كند. از طرفي كسي هم كه با اين افكار آزاردهنده مواجه مي‌شود، اين را حق خود مي‌داند كه از كار‌هاي طرف مقابلش مطلع باشد، غافل از اينكه به اين ترتيب نه‌تنها مقاومتش بيشتر مي‌شود بلكه نمي‌تواند به نتيجه مطلوبي هم برسد. ولي واقعا چه بايد كرد؟ چرا به جاي اعتماد كردن به يكديگر در كار هم تجسس مي‌كنيم؟ شايد دليل اصلي‌اش اين باشد كه تعريف درستي از زندگي زناشويي، حق و حقوق واقعي كه نسبت به هم داريم و احترامي كه بايد به خواسته‌هاي همديگر بگذاريم نداريم. در اين خصوص با دكتر مريم نجابتيان، مشاور خانواده و مدير گروه روانشناسي وزارت ورزش و جوانان صحبت كرده‌ايم‌.

به نوع ارتباط‌تان نگاه كنيد

‌ انتخاب همسر‌ از راه‌هايي است كه مي‌تواند به بسياري از نياز‌هاي فردي و غريزي ما پاسخ بگويد و زمينه‌اي است براي اينكه بتوانيم به نيازهاي دروني خودمان پاسخ بدهيم. در واقع با ازدواج مي‌توانيم كودك درون خودمان را نوازش دهيم و آرامش كنيم. بنابراين با انتخاب همسر و زندگي زناشويي، ما به بخشي از نيازهاي دروني خودمان پاسخ مي‌دهيم. ولي مي‌خواهيم بدانيم فرايند ارتباط زناشويي موفق چه فرايندي است كه طي آن زن و شوهر از مرزهاي ظاهري زناشويي مي‌گذرند و براي رابطه خودشان حريم مي‌سازند كه در اين حريم، هم مي‌توانند نيازهاي خودشان را برآورده كنند و هم به نيازهاي عاطفي همسرشان پاسخ بدهند و در ارضاي اين نيازها به آرمان‌ها و اهداف ارتباط زناشويي هم برسند.

معناي حريم را مي‌دانيد؟

حريم به‌طور كلي به‌معناي فضا قائل شدن براي هر چيزي است. حريم يعني مرزبندي كردن، مثل كشورها كه با مرزهاي مشخص، حريم خودشان را مشخص مي‌كنند، مثل خانه و زندگي كه هر كس براي خود دارد و بدون اجازه نمي‌توان وارد خانه ديگري شد. ما حتي در سفرهاي كوتاه يا گردش‌هاي 24ساعته هم گاهي با زدن چادر و مشخص كردن محدوده‌اي خاص، حريمي را براي خود و خانواده‌مان قائل مي‌شويم. حريم يعني منطقه‌اي كه ورود به اين منطقه به‌سادگي امكان‌پذير نيست يا بايد براي وارد شدن به آن اجازه گرفت و اگر بي‌اجازه وارد شويم، مستحق مجازات خواهيم بود.

حريم زناشويي چيست؟

زن و مرد هم در ارتباط زناشويي براساس باورها و اهداف خود ارتباطشان را تعريف و بايد‌ها و نبايدهايي را براي رابطه خود وضع مي‌كنند. در واقع ثبت قانوني كه در ازدواج انجام مي‌شود بخش عيني و ملموس ارتباط است اما وقتي زير يك سقف مي‌رويم براي خودمان حريم‌هايي درنظر مي‌گيريم كه بايد براي موفقيت در رابطه، بتوانيم به آنها پايبند باشيم. حال هر چقدر افكار ما در تعيين بايدها و نبايدهاي قراردادي‌مان سازگارتر باشد يعني با هم هماهنگ‌تر هستيم و به همان نسبت هم ميزان موفقيت ما در ارتباط بيشتر خواهد بود چون بيشتر از هر عاملي در ارتباط موفق، ميزان سازگاري ما با شرايط مختلف است كه مي‌تواند به ما كمك كند. البته اين قوانين درهر ارتباطي متفاوت است؛ مثلا اگر زني ابتداي ارتباط مي‌پذيرد كه براي انجام كارهاي خود از همسرش اجازه بگيرد، در حقيقت قانوني را كه تعيين شده پذيرفته درحالي‌كه اين قانون مي‌تواند اصلا در ارتباط‌هاي ديگر تعيين نشده باشد.

حريم‌هاي شخصي اوليه را مرور كنيد

بايد توجه داشته باشيم كه هر شخص هنگامي كه متولد مي‌شود نياز‌ها و وابستگي‌هايي به والدين دارد و در واقع حريم شخصي او به كمك ديگران شكل مي‌گيرد ولي بعد از مدتي كه بزرگ‌تر مي‌شود، علاوه براينكه نياز به مراقبت ديگران دارد، دوست دارد كم‌كم نشستن، راه رفتن و غذا خوردن را ياد بگيرد و براي خودش فضاي خصوصي داشته باشد. البته اين فضا به‌آساني به‌دست نمي‌آيد و با سختي‌هايي همراه است مثلا زمين مي‌خورد، آسيب مي‌بيند و... اما همين رنج‌ها و آسيب‌ها باعث مي‌شود فرديت و منيت و هويت او شكل بگيرد و بتواند براي خودش فضاي شخصي بسازد. كم‌كم كودك غيراز فضاي خانه و خانواده، با جامعه هم تعاملاتي پيدا مي‌كند، علاوه بر اينكه خودش هم مسائل خصوصي خود را دارد كه فقط خاص خودش است. با ازدواج، اين منيت‌ها بايد تبديل به « ما» شوند ولي اين« ما» شدن، لزوما به معني از بين رفتن همه منيت افراد نيست و حريم خصوصي هم از بين نمي‌رود.

چرا به يكديگر اعتماد نداريم؟

متأسفانه بسياري از افراد به‌دليل نداشتن اعتماد به نفس لازم و بروز بعضي مشكلات، كم‌كم به همديگر بي‌اعتماد مي‌شوند. گاهي فكر مي‌كنند شايد به اندازه كافي خوب و دوست داشتني نيستند يا همسرشان ديگر آنها را دوست ندارد. بدين‌ترتيب كم‌كم نخستين جرقه‌هاي بي‌اعتمادي زده مي‌شود و همين موضوع آنها را به سمت كنترل كردن طرف مقابل مي‌اندازد؛ مثلا تلفن همراه او را كنترل مي‌كنند، پيامك‌هايش را مي‌خوانند و... اما با شروع اين كارها بايد بدانيم مشكل جاي ديگري است كه حالا ما به اين طريق، پيش پا افتاده‌ترين و شايد آسان‌ترين راه را براي حل مشكل‌مان پيدا كرده‌ايم ولي بايد بدانيم كه با اين روش، نه‌تنها هيچ مشكلي حل نمي‌شود بلكه حرمت بين افراد كم‌كم از بين مي‌رود و ارتباط به سوي بي‌اعتمادي و ناامني بيشتر پيش مي‌رود. در واقع اگر ارتباط شما برمبناي صداقت پايه‌ريزي شده، هيچ وقت نيازي نمي‌بينيد كه طرف مقابل را با بي‌احترامي به حريم شخصي‌اش كنترل يا چك كنيد ولي گاهي بي‌اعتمادي‌هايي در همان دوران كودكي در ما به‌وجود مي‌آيد و شايد بتوان ريشه بي‌اعتمادي‌هاي بي‌دليل به همسرمان را در بي‌اعتمادي‌هاي دوران كودكي جست و جو كرد.

لطفا به حريم‌ها احترام بگذاريد

هنگامي كه 2نفر با هم ازدواج مي‌كنند، قبل از آنكه بخواهند «ما» شوند، هر كدام به‌طور جداگانه منيتي دارند كه اگر نتوانند ابتدا آن را به خوبي تعريف كنند، نسبت به «ما»بودن ارتباط هم نمي‌توانند متعهد شوند.
موضوع حفظ حريم خصوصي، شامل همه افراد اعم از كودكان مي‌شود؛ يعني بهتر است براي‌ ورود به اتاق يا حريم شخصي كودك ابتدا از او اجازه گرفت. بدين صورت او هم كم‌كم متوجه مي‌شود كه هر كس براي خود حريم قابل اطمينان و امني دارد كه به آن احترام گذاشته مي‌شود. فراموش نكنيم احساس ناايمن بودن باعث مي‌شود كه شخص بخواهد از آن فضاي ناامن فرار كند. در واقع همه ما نياز داريم براي خودمان محيط امني داشته باشيم؛ يعني فضايي كه كاملا متعلق به‌خودمان است و اين موضوع هيچ ربطي به نداشتن صميميت ندارد. اينكه شما در هر ارتباطي مثلا ارتباط زناشويي بخواهيد اين مرز و حريم را حفظ كنيد، به اين معنا نيست كه احساس نزديكي لازم را به همسرتان نداريد؛ ‌متأسفانه گاهي افراد چنين تعبير اشتباهي ‌ دارند.احترام به حريم زناشويي در واقع به اين معناست كه علاوه بر احترام گذاشتن به منيت شخصي، هر كس بايد به قوانين و بايدها و نبايدهاي قراردادي نانوشته اوليه ارتباط هم احترام بگذارد.

مرز بين صميميت و دخالت را جدي بگيريد

خيلي مواقع مي‌شنويم كه همه مي‌گويند زن و مردي كه با هم ازدواج مي‌كنند مي‌روند سر خانه و زندگي خودشان ولي متأسفانه گاهي خانواده‌ها با دخالت‌هاي بي‌دليل خود باعث به‌وجود آمدن مشكلات زيادي مي‌شوند تا جايي كه يكي از دلايل اصلي طلاق در سال‌هاي اخير، دخالت خانواده‌ها شناخته شده است. بنابراين وقتي ما دائم در كار فرزندان‌مان دخالت مي‌كنيم، با اين توجيه كه آنها را دوست داريم، نمي‌توانيم از آنها انتظار داشته باشيم كه در كار‌هاي همسرانشان دخالت نكنند. در واقع اين الگوي غلط به‌تدريج در ارتباط‌ها شكل مي‌گيرد و همچنان مشكلات زيادي به‌دنبال مي‌آورد؛ يعني متأسفانه گاهي محبت‌ها و دلسوزي‌هاي ما رنگ دخالت به‌خود مي‌گيرد.

مثلث‌هاي ارتباطي چيست؟

اگر ما در ارتباط زناشويي يك راس را زن بدانيم و راس ديگر را مرد، راس سوم هميشه موضوعي است كه رابطه زن و مرد را تحت‌تأثير خود قرار مي‌دهد كه مي‌تواند شامل تولد فرزند، مشكلات اقتصادي، كار، والدين طرف مقابل و... شود. بنابراين هرچقدر ارتباط بين اضلاع اصلي مثلث، يعني زن و شوهر قوي‌تر باشد، ضلع سوم (هر عامل بيروني) كمتر مي‌تواند باعث بروز مشكل شود. مثلا اگر ضلع سوم را به‌عنوان عامل تأثير‌گذار براي 2ضلع ديگر، تصميم براي بچه‌دار شدن بدانيم، بايد ببينيم مثلا مرد با موضوع بچه‌دار شدن چه ارتباطي دارد، زن چه ارتباطي دارد و خود مرد چه رابطه‌اي با زن دارد و تا چه حد با او موافق و همراه است و اينكه هر دو چه رابطه‌اي با موضوع بچه‌دار شدن دارند. اينها مسائلي هستند كه در حريم زناشويي اتفاق مي‌افتند و هر چه راس‌هاي مثلث مساوي‌تر باشند، ارتباط موفق‌تر است.

ولي زن و شوهر هميشه بايد به‌خاطر داشته باشند كه زندگي مشترك يك پديده ثابت و غيرقابل تغيير نيست بلكه پديده‌اي پوياست كه هر لحظه در حال تدوين قوانين جديدي براي تكامل بيشتر است؛ يعني هر اتفاقي مي‌تواند اين رابطه را پويا‌تر كند. بنابراين درصورتي كه به آن توجه داشته باشيم مي‌توانيم به رشد آن اميدوار باشيم ولي اگر نخستين مشكلات و سوءتفاهم‌ها حل نشوند، همان مشكلات به‌تدريج بزرگ‌تر و بزرگ‌تر مي‌شوند. به همين‌خاطر سال‌هاي نخست زندگي در اعتماد‌سازي‌ براي سال‌هاي بعدي زندگي بسيار مهم است.

جلوي گردباد حوادث را بگيريد

زوج‌هايي كه با به‌وجود آمدن هرگونه سوءتفاهم و مشكلي با هم حرف مي‌زنند و اجازه نمي‌دهند با هر گردباد كوچكي، ريشه ارتباطشان خشك شود مي‌توانند زندگي موفقي داشته باشند. ما بايد مهارت‌هاي ارتباطي خود را افزايش دهيم و اطلاعات زيادي در اين زمينه داشته باشيم. متأسفانه افراد وقتي ازدواج مي‌كنند فكر مي‌كنند همين اندازه كه مراحل قانوني اين ارتباط ثبت شود كافي است، بنابراين تلاشي براي حفظ بهتر رابطه نمي‌كنند و نمي‌دانند اگر جايي به مشكل بر بخورند چه بايد بكنند، با چه‌كسي مشورت كنند و... بعضي افراد هم فكر مي‌كنند داشتن حريم خصوصي با داشتن تعهد منافات دارد ولي اينگونه نيست؛ يعني وقتي ما بتوانيم روابط خودمان را برمبناي مشورت كردن با همديگر پايه‌گذاري كنيم، كمتر با مشكل مواجه مي‌شويم. ضمن آن كه جاهايي هم بايد گذشت كنيم و مطابق سليقه همسرمان رفتار كنيم و نبايد هميشه خودمان را درنظر بگيريم. مسائل بيروني ديگر، مانند وجود بچه يا هر عامل مهم ديگري هم نبايد آنقدر ذهن ما را تحت‌الشعاع قرار دهند كه از همديگر غافل شويم.

 

کد خبر 276868

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha