چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۷
۰ نفر

بهاره آقایی: همه ما در زندگی مشترک‌مان ممکن است گاهی درست فهمیده نشویم، به‌همین دلیل باید بپذیریم که همسرمان در مواردی با ما تفاوت دارد.

انتخاب درست نگهداری صحیح

دائم هم بايد به‌خودمان يادآوري كنيم كه ما با يك ماشين عشق‌ورزي ازدواج نكرده‌ايم. نبايد از سازگاري با شرايط نه چندان ايده‌ال زندگي و لذت بردن از آن نااميد بود. گاهي وقت‌ها براي دردهايي كه در زندگي داريم، حتما بايد كاري بكنيم، گاهي هم تنها بايد تحمل كرد، سكوت خيلي وقت‌ها مشكلات‌مان را حل مي‌كند. همه اينها را بايد هوشمندانه در موقعيت‌هايي كه در زندگي‌مان پيش مي‌آيد به‌كار گيريم. مطمئن باشيد هر كسي كه خيلي آرام و خوشحال در مورد زندگي و ازدواج‌اش صحبت كرد، الزاما به اين معني نيست كه زندگي مشترك كاملا ايده‌آلي دارد. توصيه اصولي اين است كه به جاي حرص خوردن در مورد اينكه چرا شرايط زندگي من اينطور است يا چرا فلان اخلاق همسرم آن‌جور است، يا هر چيزي شبيه اين، بهتر است فكر كنيم كه فعلا اين شرايط هست و بايد راهي پيدا كنيم كه زندگي را بر اساس شرايط موجود مديريت كنيم و براي بهبودش تلاش كنيم. اين درحالي است كه اغلب، ذهن‌شان درگير اين بحث مي‌شود كه مي‌توانسته‌اند بهتر از اين را داشته باشند؛ حرفي كه بيشتر شبيه يك آرزو است و هيچ مبناي دقيقي ندارد و حتي اگر هم درست باشد، ممكن است چاره‌اي براي آن وجود نداشته باشد. اينجا، به 2 موقعيت ويژه پرداخته‌ايم، انتخاب اشتباه و نگهداري درست از رابطه همسري كه دكتر عليرضا شيري، متخصص مهارت‌هاي ارتباطي در اين‌باره بيشتر توضيح مي‌دهد.

براي شروع نكردن يك رابطه اشتباه چشم‌هايتان را باز كنيد

اگر از همان ابتداي رابطه و آشنايي خوب چشم و گوشتان را باز كنيد و مراقب بعضي علائم در طرف مقابلتان باشيد، به موقع چيزهايي را كه بايد، مي‌فهميد و بعدا بي‌جهت به بخت سياهتان لعنت نمي‌فرستيد. روانشناس‌ها و مشاوران مي‌گويند به بعضي از زوج‌هايي كه براي مشاوره قبل از ازدواج پيش آنها مي‌روند، از همان اول مي‌گويند رابطه‌شان به احتمال زياد به مشكل خواهد خورد. پس مراقب اين علامت‌هاي هشدار باشيد:

نامزد فراري: نامزدي كه در شرايط عادي اصلا در دسترس نيست و شما نمي‌توانيد با او معاشرت داشته باشيد، شناخت درستي از او پيدا نمي‌كنيد. بالاخره كسي كه با شما قصد ازدواج دارد بايد يك وقتي را برايتان كنار بگذارد. البته مورد عكس اين حالت هم خوب نيست. كسي كه تمام وقتش را به شما اختصاص مي‌دهد و هيچ دغدغه و مسئله ديگري ندارد، آدم ازدواج نيست. يك آدم نرمال بايد يك وقتي هم براي خودش داشته باشد. علاوه بر اين در خصوص فردي كه هنوز درگير رابطه ناتمام قبلي است تا وقتي از تمام شدن روابط قبلي خواستگارتان مطمئن نشده‌ايد، اصلا به ادامه رابطه فكر نكنيد.

نامزد خاص: هر كسي به‌نظر خودش يكجورهايي خاص است اما بعضي‌ها به واسطه يك توانايي و استعداد خاص از بقيه متمايز هستند و بيشتر به چشم مي‌آيند. اين ويژه بودن هم مي‌تواند يك ورزشكار خوب بودن باشد و هم استاد و رئيس بودن. به‌طور كلي موقعيت بالاتر براي هر كسي جذاب است اما مثلا اگر شما پرستار هستيد و با يك پزشك ازدواج مي‌كنيد، بايد اطمينان داشته باشيد كه نامزدتان در خانه و بيرون از بيمارستان از موقعيت بالاتر خود پايين مي‌آيد و به قول معروف، جنبه دارد. ازدواج‌هاي استاد و شاگردي هم خيلي مورد تأييد نيستند چون شاگرد هميشه نمي‌تواند شاگرد بماند و در زندگي مشترك هم استاد نمي‌تواند معلم‌بازي دربياورد. ضمنا يادتان باشد كه هميشه استاد‌ها و شاگردهاي بهتري وجود دارند! خلاصه اينكه اگر تمام عشق و علاقه شما به كسي فقط به‌خاطر يك ويژگي خاص است، به اين فكر كنيد كه ممكن است يك روز آن مشخصه از بين برود و همه‌‌چيز عادي شود، آن وقت چه تصميمي مي‌گيريد، حالا باز هم حاضريد زن يا شوهر اين آدم خاص و متفاوت باشيد يا نه. علاوه بر اينها زندگي با يك آدم خاص ملاحظات خاصي هم مي‌خواهد و شما بايد بتوانيد اين شرايط را تحمل كنيد.

نامزد بدهكار: بعضي‌ها تا دلتان بخواهد برگه‌هاي جريمه پرداخت نشده، قسط‌هاي به تعويق افتاده و بدهكاري‌هاي ريز و درشت دارند. اينها همان‌هايي هستند كه مدام مي‌گويند: «فعلا دستم تنگه». اگر از دوستانشان هم پرس‌و‌جو كنيد حتما چندباري دستي به او پول قرض داده‌اند و هيچ وقت دوباره رنگ پولشان را نديده‌اند. همه اين شواهد نشان مي‌دهند كه نامزد مورد نظر شما ثبات مالي ندارد. پس اگر مي‌خواهيد واقعا با او زندگي كنيد، از همين حالا دسته‌چك‌هايتان را حاضر كنيد. در آينده عذر و بهانه‌هاي زيادي براي اين هميشه مقروض بودن و وضعيت آشفته مالي خواهيد شنيد و بايد به خوبي بتوانيد از عهده ايفاي نقش پدر يا مادر نامزدتان بر بياييد چون هميشه اين شما هستيد كه بايد بي‌فكري‌ها و بي‌مسئوليتي‌هاي همسرتان را جبران كنيد.

براي زنده نگه داشتن يك رابطه درست شما 2 نفر هستيد، نه يك نفر!

همسرتان شما را نمي‌فهمد و درك نمي‌كند؟ خب، نبايد برويد و همه جا اين وضعيت را بازگو كنيد. يادمان باشد آدم‌ها در زندگي‌شان تا حدي تنها هستند و دنياي خودشان را دارند. مثلا يك فيلم كمدي مي‌بينيم، اگر همسرمان بيشتر خنديد يا حتي هيچ ارتباطي با آن نگرفت، نبايد فكر كنيم كه لابد جريان خاصي هست. بايد بپذيريم كه قطعا او در مواردي با ما تفاوت دارد و در اين مورد خاص، با ما تفاوت اساسي دارد. عشق، چيزي جداي از منِ عاشق يا معشوق نيست. من اگر افسرده باشم او(عشق) هم هست. نمي‌شود اينجور به ماجرا نگاه كرد كه تو حتما بايد در هر شرايطي خوب باشي و عشق‌ات را به بهترين وجه ابراز كني. واقع بيني لازمه زندگي است.

مراقب هيولايتان باشيد

وقتي مجاورت 2 نفر زياد مي‌شود، ناخواسته كمتر همديگر را مي‌بينند. به اين معني كه كمتر به هم دقت مي‌كنند. ازدواج دقيقا چنين شرايطي را ايجاد مي‌كند و اگر مراقب نباشي، به‌تدريج اين نديدن بيشتر و بيشتر مي‌شود. همه آدم‌ها يك هيولا درون‌شان دارند كه از قضا، ازدواج به طرز عجيبي شرايط را براي بيدار شدن و بروز آن مهيا مي‌كند. اين مي‌شود كه او ناخواسته شريك زندگي‌اش را ناراحت مي‌كند. همزمان هم خودش حساس‌تر مي‌شود و با كوچك‌ترين حرف و مسئله ناراحت مي‌شود. مثلا فشار خون دارد و يك‌بار همسرش به اشتباه غذا را شور مي‌كند، به طرز عجيبي قبل از هر چيزي به ذهن‌اش خطور مي‌كند كه چرا حواس‌اش نبوده؟ مگر نمي‌داند كه من فشار خون دارم؟ در مورد دلخوري‌هاي بزرگ و كوچك، بدانيد كه همه ما فايلي از رفتارهاي ديگران در مورد خودمان داريم. نكته اينكه به‌خاطر سپردن مسائل، كار سختي نيست اما به‌خاطر آوردن آنها تقلا مي‌خواهد. هر وقت مي‌خواهيم خاطره بدي را به ياد بياوريم كه اغلب ناخواسته و از روي عادت است، بايد ببينيم ارزش‌اش را دارد يا نه!

به فرديت‌اش احترام بگذار

تفاوت 2 آدم يك مسئله طبيعي است. نمي‌شود 2 آدم را پيدا كرد كه كاملا مثل هم باشند، نمي‌شود هم اصرار كرد كه حتما مثل هم بشوند. مثلا يك زن و شوهر كه يكي درون‌گرا و يكي برون‌گراست، اينها بايد تفاوت‌هاي يكديگر را بپذيرند و حتي به نيت كمك‌كردن به همديگر نبايد شيوه خودشان را در برخورد با مسائل به ديگري تحميل كنند. فرض كنيد من جوري باشم كه نظر و احساسم را در نخستين فرصت به ديگران بگويم و هر‌وقت فكر كنم دارند در حق‌ام اجحاف مي‌كنند، عكس‌العمل سريع از خودم نشان بدهم اما همسر درون‌گرايم در اين مواقع نخستين كارش تحمل باشد و صبر كند تا مسئله حل شود. شما قرار نيست سفر قهرماني زندگي او را به شيوه خودت پيش ببري چون روش تو الزاما براي زندگي او كارآمد نيست. مثلا تو مي‌روي و مدرك دانشگاهي‌اش را كه به‌خاطر كاغذبازي‌هاي اداري در دانشگاه مانده، با رايزني‌هايي كه بلدي يا حتي با شلوغ‌بازي مي‌گيري اما درست زماني كه خيلي خوشحال مدرك را برايش مي‌آوري، در كمال تعجب مي‌بيني ناراحت است! تو نگذاشته‌اي او خودش با فرديت‌اش كار را انجام بدهد. يا حتي ممكن است روشي كه به‌كار برده‌اي، با اصول و هنجارهاي اجتماعي او همخواني نداشته باشد و آنها را زير سؤال برده باشد.

قدم اول را با دليل بردار

اگر به يكي از دلايل زير قصد ازدواج داريد، كمي دست نگه داريد و دقيق‌تر فكر كنيد.
اگر دوز عشق و علاقه‌تان زيادي بالاست، ممكن است دچار توهم شويد كه همه‌‌چيز عشقتان فوق‌العاده است و هيچ مشكلي نداريد، درحالي‌كه واقعيت اينطور نيست و بالاخره هر كسي مشكلاتي دارد، يك مقدار صبر كنيد.

اگر سنتان دارد همينطوري مي‌رود بالا و خانواده هم دائما شما را تحت فشار قرار مي‌دهند، باز هم «فقط» به اين دلايل سراغ ازدواج نرويد. مطمئن باشيد تحمل فشار فعلي خيلي راحت‌تر از تحمل فشار يك زندگي مشترك ناموفق است.

اگر همين يك‌ماه پيش نامزديتان به هم خورده يا چند وقت پيش از همسرتان جدا شده‌ايد، فورا سراغ يك رابطه جديد نرويد. چند وقت كه دندان روي جگر بگذاريد از حرص و عصبانيت‌تان كم مي‌شود و درست‌تر تصميم مي‌گيريد.

اگر فقط براي اينكه تنها نمانيد، به ازدواج فكر مي‌كنيد، برويد و چند سال بعد كه بزرگ‌تر شديد بياييد. ضمنا ازدواج با خودش يك‌عالمه كارهاي نكرده مي‌آورد، پس به ازدواج به چشم يك معجزه براي سر و سامان دادن به زندگي فردي بي‌برنامه‌تان نگاه نكنيد.

لذت جنسي قطعا يكي از انگيزه‌هاي ازدواج است اما مشكل از جايي شروع مي‌شود كه رهايي از استيصال جنسي مي‌شود تنها دليل ازدواج. آن وقت نمي‌توانيد به همسرتان به عنوان شريك زندگي نگاه كنيد.

دكتر عليرضا شيري، متخصص مهارت‌هاي ارتباطي است. پاسخگوي سؤالات شما

1- چند وقت پيش خواستگاري داشتم كه خيلي به هم علاقه‌مند شديم، اما در ادامه رفت‌وآمدها به‌نظرم رسيد مردد شده و ادامه نداديم. الان مورد ديگري پيش آمده كه لااقل در ظاهر خيلي مصر است اما واقعيت‌اش اين است كه هنوزفكر مورد قبلي از ذهن‌ام بيرون نرفته.

گاهي اوقات آدم به يك رابطه نصفه‌نيمه طولاني‌مدت دل مي‌بندد به اين اميد كه شايد ختم به ازدواج شود. من اكيدا مي‌گويم اگر پسري بخواهد رابطه‌اش را به سمت ازدواج ببرد، مي‌برد و معطل نمي‌كند و در اين كار خير استخاره نمي‌كند! يك نكته را هم فراموش نكنيم تا ما را به اشتباه نيندازد، گاهي خاطرات يك رابطه قديمي غيرازدواجي را مقايسه مي‌كنيم با رابطه‌اي جدي منتهي به ازدواج! اين مقايسه غلط است زيرا همان فرد پاي بحث ازدواج رفتارش طور ديگري مي‌شد! مرد پاي ازدواج، شهامت اعلام مسئوليت‌پذيري را دارد و اشكالي ندارد خيلي بذله‌گو و بشاش هم نيست. اما در مقابل، خيلي‌ها هستند كه اصلا به درد ازدواج نمي‌خورند. به درد وقت‌گذراني و هيجانات زودگذر بيشتر مي‌خورند تا مسئوليت‌پذيري طولاني مدت ازدواج.

2- من دانشجوي كارشناسي ارشد در شهر ديگري هستم و از آنجا پيشنهاد ازدواج دارم. مسئله‌ام اين است كه وابستگي شديدي به خانواده‌ام دارم و زندگي در شهر ديگري برايم مشكل است. به‌نظر شما با توجه به اينكه او از موقعيت اجتماعي مناسبي برخوردار است، عاقلانه‌ترين تصميم كدام است؟

اگر ايشان از نظر شما آدم مناسبي است، بهتر است به ازدواج با او جدي‌تر فكر كنيد. طبيعي هم هست كه در صورت ازدواج يا شما به شهر آنها مي‌رويد و هر از گاهي براي سركشي به خانواده به شهر خودتان سر مي‌زنيد و خانواده هم هر از گاهي به شما سركشي مي‌كنند يا مي‌شود با او صحبت كرد و سنجيد كه اگر در تصميمش براي ازدواج با شما قطعي است، آيا در شهر شما شرايط كاري مناسبي برايشان وجود دارد يا نه. اين بحث ارزش مطرح كردن را دارد. غيراز اين، در مدت نامزدي فرصت خوبي داريد كه وابستگي فيزيكي به خانواده و محيط را كم كنيد. مطمئن باشيد مهاجرت براي آدم توانمند، راهگشاست نه راه بند. ازدواج خوب، ارزش سرمايه‌گذاري دارد ولي اگر اصلا نمي‌توانيد از خانواده دور شويد، بهتر است غيراز بومي شهر خودتان، كسي را به خواستگاري نپذيريد.

 

کد خبر 278429

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha