یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۹
۰ نفر

اصغر اصغری: اگر بخواهیم مصداقی عینی و کاملا عملی برای عبارت «زندگی پربار» پیدا کنیم به چهره‌ای نام آشنا در عرصه پزشکی کشور می‌رسیم.

پروفسور سمیعی

پروفسور مجيد سميعي ازجمله فرهيختگاني است كه در آستانه نزديك شدن به دهه هشتم زندگي‌اش همچنان پرشور و پراميد از روزهاي پيش رو مي‌گويد. او حالا با كوله‌باري از علم و تجربه در پي آن است تا جايگاه والاي پزشكي كشورش را در سطح بين‌المللي مطرح سازد و ايران را به پايتخت علوم مغز و اعصاب جهان تبديل كند. او با نگاهي موشكافانه به مسائل فرهنگي جامعه‌اش مي‌نگرد و از رسانه‌ها مي‌خواهد تا براي رفع اندك كاستي‌ها تلاش كنند. سميعي شايد بي‌همتا در بلنداي قله علم‌پزشكي ايستاده باشد اما اين را هنر خود نمي‌داند. او در راهي قدم برمي‌دارد كه در آينده‌اي نزديك، ده‌ها سميعي همچون خودش تربيت كند تا رخت بيماري را از تن هموطن‌هايش به در كند؛ توفيقي كه آن را بزرگ‌ترين عنايت خداوندي مي‌داند. مدت‌ها بود كه منتظر بوديم تا آقاي پروفسور به ايران بيايد و با او گفت‌وگو كنيم. اين فرصت در آخرين سفر ايشان برايمان مهيا شد.

بهترين خدمت به كشورم

پروفسور با آنكه در ايران اقامت ندارد اما براي اعتلاي سطح پزشكي كشور تلاش فراواني از خود نشان داده است. او در اين‌باره مي‌گويد: «بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر پروفسور سميعي مي‌خواست به اين مملكت خدمت كند بايد همين جا يك مطب باز مي‌كرد و هر روز به مريض‌هاي هموطنش مي‌رسيد. درصورتي كه اين تفكر اشتباه است. وقت ما بايد صرف پژوهش، تحقيق و تربيت شاگردان بااستعدادي شود كه هر كدامشان مي‌توانند صد‌ها بيمار را با‌‌ همان روش‌هايي كه ما بلديم جراحي و مداوا كنند. اما وقتي به ايران مي‌آيم، با انبوه والديني مواجه مي‌شوم كه كودكانشان را پيش من مي‌آورند؛ كودكاني كه متأسفانه هيچ‌كس در هيچ‌كجا نمي‌تواند كاري برايشان بكند. حالا اگر همه وقتم را به اين كار اختصاص بدهم كه در ‌‌نهايت دردي از كسي دوا نمي‌كند و نتيجه‌اي از سفر به كشورم نگرفته‌ام. خوشحالم كه با برگزاري كنگره‌هاي علمي و دعوت از بر‌ترين جراحان جهان به ايران، مي‌توانم وظيفه اخلاقي‌ام را براي كشورم انجام بدهم و راه بهتر از اين هم براي خدمت به هموطنانم نمي‌شناسم. تداوم اين راه باعث تربيت نسل جديدي از جراحان جوان خواهد شد كه مي‌توانند تأثير بيشتري در جهت بهبود وضعيت بيماران داشته باشند».

مقدس‌ترين كار درپيشگاه الهي

پروفسور سميعي درباره انتخاب رشته پزشكي از سوي دانشجويان جوان، تشبيه عارفانه و كاملا همنوع دوستانه‌اي دارد. او در اين‌باره معتقد است: «دانشجوياني كه رشته پزشكي را برمي‌گزينند بايد بدانند مقدس‌ترين چيز نزد درگاه الهي رسيدگي به احوال انساني است كه نياز به كمك دارد. اگر بخواهيم يك طبيب واقعي باشيم در درجه اول تنها بايد به اين فكر كنيم كه گره‌اي را از وجود بيمار باز كنيم و اينگونه خدمت‌رسان باشيم. وقتي بيمار مي‌آيد و مي‌گويد دكتر جان، خودم را در اختيار شما قرار مي‌دهم، يعني تمام وجود و روح و جسمش را در اختيار تو قرار مي‌دهد. براي همين من از اين مسئله مقدس‌تر در زندگي خودم نديده‌ام كه بتوانم به يك بيمار كمك كنم. اگر شما اين حس را داشته باشيد خدا هم با شما خواهد بود». سميعي توصيه‌اي پدرانه هم به كساني مي‌كند كه مي‌خواهند در آينده نزديك شغل مقدس پزشكي را برگزينند يا در حال حاضر مشغول طبابت هستند؛ «هر حركت طبيب بايد به‌گونه‌اي باشد كه روح بيمار را به‌دست آورد. اين نخستين و شايد مهم‌ترين قدم براي شروع درمان بيماري است.»

پشتكار، مهم‌تر از استعداد

جراح برجسته كشورمان درباره راهي كه تابه حال طي كرده و به اينجا رسيده مي‌گويد: «ما حدود ۴۰ سال پيش در رشته تخصصي‌مان جراحي‌هايي را شروع كرده بوديم كه دنيا از آنها بي‌اطلاع بود؛ يعني اين نوع جراحي‌ها براي نخستين بار بود كه انجام مي‌شد. طولاني‌ترين عمل جراحي بنده چيزي بيش از ۲۴ ساعت طول كشيد، يعني ۵ صبح پنجشنبه شروع شد و نزديكي‌هاي ۸ صبح جمعه به پايان رسيد. حالا شما حساب كنيد اين عمل جراحي منحصر به فرد چگونه ممكن است تا اين حد طولاني شود. بيمار هم فردي بود كه همه از ادامه زندگي‌اش قطع اميد كرده بودند و مي‌گفتند بيماري‌اش قابل علاج نيست، اما در ‌‌نهايت عمل با موفقيت به پايان رسيد. اين چيزي نيست جز پشتكار. پشتكار وقتي پيش مي‌آيد كه عشق و علاقه به چيزي وجود داشته باشد. اگر شما به چيزي علاقه نشان دهيد شايد 2‌شبانه‌روز هم نخوابيد تا به نتيجه دلخواه برسيد. پس عشق و علاقه است كه پشتكار را به‌وجود مي‌آورد. آن موقع اگر استعداد هم همراه پشتكار باشد بعد مي‌تواند گل كند».

ديدگاهي كه بايد تغيير كند

يكي از مواردي كه پروفسور سميعي از رسانه‌ها مي‌خواهد تا نسبت به آن فرهنگسازي كنند توجه و اعتماد به پزشكان ايراني است. او معتقد است كه ما در كشورمان پزشكان بسيار متبحري در رشته‌هاي مختلف داريم كه هر كدام مي‌توانند مشكل بيماران را حل كنند اما ‌گاهي بيماران نشاني را درست نمي‌روند و براي همين به نتيجه دلخواه نمي‌رسند؛ «گرفتاري ما كمبود يا نبود متخصص و اطباي حاذق نيست. گرفتاري ما از رفتار برخي از بيماران است كه به پزشك متخصص خودشان مراجعه نمي‌كنند. الان شرايط به‌گونه‌اي شده كه هر كدام از علوم پزشكي داراي شاخه‌هاي مختلف و تخصص‌هاي مختلف است. حالا بيمار ما سراغ يك متخصص مي‌رود كه به بيماري‌اش ارتباطي ندارد. پزشك هم براي اينكه پاسخش را بدهد تجويزي مي‌كند. او هم دارو‌ها را مي‌خورد و مي‌بيند كه اثربخشي ندارد و فكر مي‌كند تخصص پزشكان ما دچار اشكال است، درحالي‌كه مشكل جاي ديگري است. ما هنوز نتوانسته‌ايم اين فرهنگ را در جامعه‌مان به‌وجود بياوريم كه در هر كاري فقط به متخصص‌‌ همان رشته مراجعه كنيم. همه دنيا من را در برخي از رشته‌ها قبول دارند، اما نمي‌توانم درباره همه علوم پزشكي اظهارنظر كنم. با اين حال، بيمار مي‌آيد و به من مي‌گويد كه فقط شما بايد مرا ببينيد، حتي فشارم را بگيريد تا خيالم راحت شود!»

سخني با همه استاد‌ها

بخش قابل توجهي از زندگي پروفسور سميعي به‌كار تحقيق و پژوهش و تربيت شاگردان در رشته‌هاي تخصصي علوم اعصاب گذشته است. او بسيار علاقه‌ دارد تا آنچه طي چند دهه كسب كرده را در اختيار نسل جوان بگذارد. پروفسور درباره انتقال دانش به ديگران مي‌گويد: «دانش يك ثروت شخصي نيست كه آن را تنها براي خودمان نگه داريم. دانش يك وظيفه اخلاقي ايجاد مي‌كند تا انسان آن را همچون يك امانت به نسل آينده تقديم كند. براي همين از همه اساتيد محترم كه در حوزه‌هاي مختلف مشغول خدمت به اين كشور هستند تقاضا مي‌كنم تا زماني كه حيات داريد در راه انتقال دانش و تجربيات‌تان كوشش كنيد. تا اين قدرت را داريد هر آنچه فرا گرفته‌ايد را به جوان‌ها بدهيد». او كه از بزرگ‌ترين اساتيد علم جراحي در دنيا محسوب مي‌شود درباره عملكرد استاد‌ها هم اظهارنظر جالبي دارد؛ «استاد بايد ابتدا خودش راه را بداند، سپس راه را به شاگردان نشان دهد و مهم‌تر اينكه خودش هم راه را طي كند. اين 3 چيز بايد همراه يكديگر باشند و اگر يكي از آنها ناقص شود مسئله تربيت به‌صورت كامل انجام نمي‌شود.»

هميشه رازدار باشيم

حضور پروفسور سميعي در كشور هميشه با شايعه‌هايي همراه است. برخي‌ها مي‌گويند كه پروفسور تنها براي طبابت عده‌اي به تهران رفت‌وآمد دارد. او اين صحبت‌ها را رد مي‌كند و به نكته مهم‌تري مي‌پردازد؛ «سؤالي كه هيچ‌گاه نبايد از يك پزشك پرسيده شود همين پرسيدن نام و اطلاعات بيماران است. اين فرهنگ بايد در كشور ما به‌وجود بيايد كه بدانند اينها اطلاعات كاملا محرمانه است. اگر طبيبي راجع به بيماران خودش با رسانه‌ها صحبت كند بدانيد كه دنبال كسب وجهه يا مسائل ديگر است . ما در زمينه اخلاق پزشكي قسمي ياد مي‌كنيم كه يكي از مواردش همين است كه مسائل مربوط به بيماران را در قلب و روحمان نگه داريم و حتي آن را با نزديك‌ترين اعضاي خانواده‌مان هم مطرح نكنيم، چه برسد به اينكه يك پزشك بگويد فلاني بيمار من است يا چه نوع عارضه‌اي دارد. شايد بدانيد ده‌ها چهره مطرح جهاني با دست‌هاي من جراحي شده‌اند، اما حتي نگذاشته‌ام يك نفر از اين موضوع اطلاعي پيدا كند. اگر هم چيزي درباره كسي نوشته شده از سوي رسانه‌ها مطرح شده است. رازداري در همه حال بايد جزو اصول حرفه‌اي ما باشد.»

صفحه اجتماعي ندارم

پروفسور آمار جالبي درباره صفحه‌هاي اجتماعي كه به نام او به ثبت رسيده ارائه مي‌دهد و مي‌گويد: «در حال حاضر بيش از ۳۰ صفحه فيسبوك به نام بنده به ثبت رسيده اما به‌نظرتان من از اينها اطلاع دارم؟ نه! دوست دارم از فرصت استفاده كنم و به همه اعلام كنم كه هيچ صفحه فيسبوكي ندارم. شايد برخي‌ها به اين صفحه‌ها سر بزنند و مطالبي را برايم بنويسند، بعد پيش خودشان فكر كنند كه پروفسور چرا پاسخ من را نداده يا اعتنايي نكرده. البته احتمالا درست كردن فيسبوك به نام من كار دوستداران من است و مي‌خواهند از اين راه عشق و علاقه‌شان را نشان بدهند. در واقع، اين نشان مي‌دهد كه ملت ما چقدر براي صاحبان علم و دانش اهميت و احترام قائلند و اين مسئله كمي نيست.‌ اي كاش خدا به من اين قدرت را مي‌داد كه بتوانم با همه اينها ارتباط برقرار كنم و پاسخ محبت‌هايشان را بدهم، اما مي‌دانم كه امكان‌پذير نيست. با اين حال، آنهايي كه مي‌خواهند اطلاعات بيشتري راجع به بنده كسب كنند مي‌توانند سري به سايت رسمي من به آدرس اينترنتي www.professormadjidsamii.com بزنند».

زندگي پرافتخار آقاي جراح

پروفسور مجيد سميعي در سال ۱۳۱۶ در تهران به دنيا آمد. او پس از پايان دوره متوسطه راهي آلمان شد تا در رشته پزشكي ادامه تحصيل دهد. سميعي در سال‌۱۹۷۰ و در ۳۲ سالگي موفق به دريافت عنوان دانشياري در رشته جراحي مغز و اعصاب از دانشگاه ماينتز شد و يك سال بعد هم عنوان پروفسوري را در همين رشته به‌دست آورد. او پس از گذراندن همه عمرش در راه اعتلاي رشته جراحي مغز و اعصاب در سال ۲۰۰۳ اعلام بازنشستگي كرد تا خود را وقف توسعه مؤسسه بين‌المللي علوم اعصاب كند. پروفسور سميعي تاكنون بيش از ۸‌هزار جراحي مربوط به مغز و اعصاب انجام داده و بيش از ۱۰۰۰ جراح متخصص را در سراسر جهان تربيت كرده است. او ۱۷ كتاب و ۵۰۰ مقاله علمي در رشته مغز و اعصاب نگاشته و ۱۰۰۰ سخنراني تخصصي ايراد كرده است. در سال ۲۰۱۱ فدراسيون جهاني انجمن‌هاي جراحي مغز و اعصاب در اقدامي بي‌سابقه، مدال افتخار اين فدراسيون را كه هر 2سال يك‌بار به برجسته‌ترين جراحان مغز و اعصاب از سراسر جهان اهدا مي‌شود به افتخار اين فرهيخته ايراني، «مدال افتخار مجيد سميعي» نامگذاري كرد تا ارزش‌هاي علمي او بر جامعه علمي جهان بيش از پيش نمايان شود. او تاكنون سمت‌هايي همچون رياست جامعه جراحي مغز و اعصاب كشور آلمان، رياست فدراسيون جهاني انجمن‌هاي جراحي مغز و اعصاب و عضويت هيأت داوري جايزه نوبل را عهده دار بوده است. پروفسور مجيد سميعي نشان درجه يك دولت فدرال آلمان را توسط رئيس‌جمهور اين كشور براي ارتقاي علمي و عملي جراحي اعصاب در سال‌۱۹۸۸ دريافت كرد. او همچنين در سال ۱۳۸۵ جزو چهره‌هاي ماندگار كشورمان معرفي شد. پروفسور سميعي نخستين پزشكي بود كه توانست جراحي ميكروسكوپي را ابداع كند و به سرانجام برساند. عمل جراحي قاعده جمجمه كه يكي از پيچيده‌ترين عمل‌هاي جراحي مغز به شمار مي‌رود براي نخستين بار در جهان توسط او صورت گرفته است.

سبك زندگي موفق

وقتي از پروفسور درباره سبك زندگي‌اش كه منجر به كسب افتخارات بسيار شده سؤال مي‌كنيم و از او راجع به راهكارهاي رسيدن به موفقيت مي‌پرسيم، مي‌گويد: «اين يك سؤال فلسفي است و البته تا حدودي هم به مسائل شخصي ارتباط دارد اما اگر بخواهيم درباره شيوه‌هاي اصلي رسيدن به موفقيت صحبت كنيم بايد به چند موضوع دقت كنيم؛ نخست اينكه در زندگي يك نظم خاصي به‌وجود بياوريم، چراكه بدون نظم و ديسيپلين نمي‌توان به موفقيت رسيد. نكته بعدي تمركز روي هدفي مشخص در زندگي است. من گاهي اوقات مي‌بينم كه افراد از يك شاخه به شاخه ديگر مي‌روند؛ يعني تفكراتشان خيلي سريع از يك قسمت به قسمت ديگر منتقل مي‌شود. اينگونه افراد هميشه در راه هستند و هيچ‌گاه به مقصد نمي‌رسند. مسئله ديگر اينكه براي رسيدن به موفقيت بايد روح آزاد داشته باشيد. اگر افكارتان درگير مسائلي باشد، روحتان آزار مي‌بيند و به نتيجه دلخواه نمي‌رسيد. من هميشه به شاگردانم مي‌گويم و از آنها درخواست مي‌كنم كه نگذارند معمايي در زندگي‌شان وجود داشته باشد. اگر معمايي در زندگي داريد فوري آن را حل كنيد، نه اينكه با آن زندگي كنيد. اين معما‌ها تقريبا هر روز براي من هم پيش مي‌آيد، اما هميشه سعي كرده‌ام چند دقيقه‌اي بيشتر خودم را با آنها معطل نكنم و وقتم را صرف كارهايي كنم كه از انجام دادنشان لذت مي‌برم».

پارتي بازي نمي‌كنم

تقريبا نيمي از همه جراحاني كه در رشته مغز و اعصاب در كشورمان مشغول فعاليت هستند به نوعي شاگرد پروفسور سميعي بوده‌اند و از محضرش كسب علم و دانش كرده‌اند اما حالا او به‌دنبال تربيت نسل جديدي از جراحان خوش‌آتيه براي كشورمان است. او در اين خصوص توضيحات جالبي مي‌دهد: «همزمان با ادامه ساخت مركز علوم اعصاب كشور، كار تربيت جوانان خوب كه در آينده در همين مكان مشغول به‌كار و پژوهش خواهند شد ادامه مي‌يابد. ما به‌دنبال اين هستيم تا بهترين دانشجويان را براي اين كار گزينش كنيم. كار انتخاب دانشجويان طرازاول هم به‌عهده يك هيأت ۶ نفره خواهد بود و بنده دورادور روي انتخاب‌ها نظارت مي‌كنم. نفرات برگزيده، دوره‌هاي تخصصي را در اروپا مي‌گذرانند تا براي خدمت در كشور و همين مركز آماده شوند. بايد در همه رشته‌ها اين امكان به‌وجود آيد تا چهره‌هاي جوان و بر‌تر علمي فرصت پيشرفت در رشته تخصصي‌شان را تا عالي‌ترين سطوح پيدا كنند. در انتخاب اين اشخاص هم توصيه و سفارش هيچ‌كس را نمي‌پذيريم و به مداركي كه از آنها خواسته مي‌شود توجه مي‌كنيم. نكته مهم‌تر اينكه سواد و تجربه و هوش و ذكاوت اين افراد براي ما ملاك نيست. همه افرادي كه انتخاب مي‌شوند بايد تربيت خوب خانوادگي داشته باشند و به انسان‌ها عشق بورزند. آنهايي كه هوش پزشكي دارند اما به مسائل انساني توجهي نشان نمي‌دهند حتي مي‌توانند براي اهداف ما خطرناك باشند».

پروفسور سميعي افتخاري ديگر براي كشورش رقم خواهد زد

در دنيا بهترين خواهيم شد
وقتي از پروفسور سميعي درباره مركز بين‌المللي علوم اعصاب سؤال مي‌كنيم ناگهان نگاهش درخشان مي‌شود. او به‌گونه‌اي از اين مركز صحبت مي‌كند كه گويا از حاصل همه عمرش برايتان مي‌گويد. سميعي معتقد است كه با افتتاح اين مركز، كشور ما حداقل به‌مدت ۱۰ سال بر جراحي اعصاب جهان سروري خواهد كرد.

چند سالي است كه از پروژه ساخت مركز بين‌المللي علوم اعصاب كشورمان مي‌گذرد و كار ساخت آن در مراحل نهايي پيگيري مي‌شود. پروفسور سميعي درباره اين مركز مي‌گويد: «ما براي ساخت اين مركز نقشه‌اي طراحي كرديم تا در تمام دنيا بي‌نظير باشد. براي همين شكل سازه شباهت زيادي به مغز انسان دارد. كار طراحي آن هم با نظارت اين حقير در تمامي بخش‌ها دنبال شده است چرا كه در مراكز قبلي به مشكلاتي برمي‌خورديم و حالا با تجربه‌اي كه به‌دست آورده‌ايم مي‌توانيم بي‌نقص‌ترين مركز علوم اعصاب جهان را در تهران داشته باشيم». اين چهره ماندگار كشورمان از همه آنهايي كه در راه ساخت اين پروژه ملي ياور او بوده‌اند قدرداني مي‌كند و معتقد است كه جز با همت عالي هموطنان و مسئولان كار ساخت با اين سرعت پيش نمي‌رفت؛ «قدم اول ساخت اين مركز با همت بلند خيرين كشورمان برداشته شد و هر كجا كه گفتيم نياز به كمك داريم آنها دريغ نكردند.

حتي نمي‌خواستند اسمي از آنها در اين پروژه برده شود. مديريت شهري و مسئولان هم تمام تلاش‌شان را به‌كار بردند تا مانعي براي ساخت اين مركز علمي و تحقيقاتي جهاني پيش نيايد. خوشبختانه ما معماران و طراحان خوبي در كشورمان داريم كه براي همكاري در اين طرح با همه وجود زحمت كشيدند. در حال حاضر، كارهاي ساختماني به پايان رسيده و لازم است ۱۰۰ شركت با همديگر همكاري داشته باشند تا كار تجهيز همه طبقه‌ها و بخش‌ها كامل شود. پروفسور سميعي درباره تاريخ افتتاح اين مركز بزرگ علمي جهان مي‌گويد: «اميدواريم كار تجهيز آن در اواخر ۲۰۱۵ ميلادي به پايان برسد و اينجا در سال ۲۰۱۶ به‌صورت رسمي افتتاح شود. خبر خوب ديگر اينكه در فدراسيون جهاني جراحان مغز و اعصاب كه در شهر ليسبون برگزار شد به پيشنهاد اين حقير كنگره تصويب كرد كه جراحان بزرگ جهان از ۱۶۰ كشور براي افتتاح اين مركز به تهران بيايند. مطمئنم پس از افتتاح رسمي اين مركز، همه بيماران و دانشجويان از آمريكا و اروپا آرزو خواهند كرد كه براي درمان يا آموزش راهي كشورمان شوند و اين افتخار حداقل به‌مدت ۱۰ سال براي ما ايراني‌ها باقي مي‌ماند. از همين حالا هم به دانشجوياني كه در آينده كار مديريت اين مركز را عهده دار مي‌شوند مي‌گويم كه بايد هدفشان اين باشد كه رتبه اول جراحي مغز و اعصاب دنيا را به‌دست آورند».

 

کد خبر 266321

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha