جمعه ۱۵ تیر ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۶
۰ نفر

بنفشه محمودی: گفت‌وگو با اسدالله شعبانی درباره مجموعه «قصه امشب».

یکی از روزهای همین ماه به دنیا آمده است و گرد پیری که آرام آرام بر سر و رویش می‌نشیند، این روزها او را بیشتر شبیه قصه‌گوها کرده است. بی سبب نیست که مجموعه «قصه امشب» به روایت او به چاپ رسیده است. اسدالله شعبانی را می‌گویم؛ مردی که شعرهای کودکی بسیاری از ما با نام او معنا می‌یابد.

مجموعه «قصه امشب» در 12 جلد و 377 داستان، برای شب‌های 12 ماه سال توسط نشر ویدا و نشر هگمتان به چاپ رسیده که هر جلد آن حاوی افسانه‌ها و قصه‌هایی برای خردسالان است. این مجموعه علاوه بر روایتی نو از افسانه‌های کهن جهان، اتفاقی تازه در حوزه تصویرگری هم هست و روایت‌های کوتاه آن توسط بیشتر تصویرگران برجسته کشور تصویرسازی شده است.

شعبانی در مقام راوی این افسانه‌ها می‌گوید: «من از مرگ و نابودی و تباهی بدم می‌آید. به این سبب سعی کردم در این مجموعه امید را سرلوحه کارم قرار دهم.»
گفت‌و‌گوی ما را پیرامون مجموعه «قصه امشب»، افسانه‌ها و کاربرد آنها در زندگی امروز بچه‌ها بخوانید.

«یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود.» این عبارت آشنا، آغازگر تمام افسانه‌هایی است که از کودکی شنیده‌ایم و برای کودکانمان روایت کرده‌ایم. مجموعه «قصه امشب» بسیاری از آن افسانه‌ها را با روایتی نو از اسدالله شعبانی در خود جای داده است.

مجموعه‌ای که بنا بر مقدمه ناشران در ابتدا قرار بوده است تنها ترجمه‌ای از افسانه‌ها و قصه‌های کهن جهان باشد اما به دلیل ضعف‌های ترجمه و تفاوت‌های فرهنگی، پس از چند بازنویسی به اسدالله شعبانی سپرده شده است تا با روایت او درآمیزد و صورتی نو به خود بگیرد.

شعبانی درباره مخاطبان این مجموعه می‌گوید: «اگر من می خواستم نام این کتاب‌ها را انتخاب کنم، نامش را «افسانه‌شب» می‌گذاشتم. افسانه‌ها هم در طول تاریخ مخاطب معینی نداشته‌اند. آنها مال همه‌اند؛ از بچه کوچولو تا پیرمرد و پیرزن کوچولو! از این جهت این مجموعه هم مخاطب خیلی خاص ندارد، منتها از نظر انشا مناسب خردسالان نوشته شده است و در بازنویسی آنها، کلمه‌هایی را به کار برده‌ام که در حوزه دانسته‌های آنها باشد.

سعی کردم نثری به کار ببرم که بازی‌های کلامی در آن باشد و واژه‌های آن در پیرامون بچه‌های خردسال وجود داشته باشد. گروه سنی را خردسالان گرفته‌ام ولی برای سال‌های دبستان هم قابل استفاده است.»

 نثر آهنگین و تصاویر رنگین

مجموعه «قصه امشب» نثر نسبتاً آهنگین و برای هر قصه تصویری دارد. تصاویری که در عین تنوع به خاطر کوتاه بودن قصه‌ها از نوعی ایجاز برخوردار است.

شعبانی درباره دلایل آهنگین بودن نثر این مجموعه می‌گوید: «در نثری که برای بچه‌ها به کار می‌برم کلاً یک مقدار بازی‌های کلامی هست چون این را نیاز بچه‌ها می‌دانم. بازی‌های کلامی جاذبه‌هایی ایجاد می‌کند که کودکان را به نوشته جذب می‌کند. یعنی  پیوندی پیدا می‌کند با بازی که نیاز اصلی بچه‌هاست. بنابراین این کار را به عمد انجام دادم چون فکر می‌کردم نثر این جوری شیرین‌تر می‌شود.»

او در پاسخ به این سؤال که آیا در انتخاب تصویرگران سهمی داشته است یا خیر؟ می‌گوید: «اگر بگویم بیشتر تصویرگرها را من معرفی کردم، اغراق نکرده‌ام. اول قرار بود یکی دو نفر این کارها را انجام دهند اما بعداً که قرار شد بیشتر شوند، لیست کسانی را که می‌شناختم دادم و ناشر هم دنبال آنها بود.

گروهی را هم خودشان انتخاب کردند یا به طور اتفاقی با آنها برخورد کردند. اما به هر حال بخش قابل توجهی از تصویرگرها کسانی بودند که کارهای دیگری هم برای من انجام داده بودند.»از میان تصویرگرانی که نام آنها در مقدمه این 12 جلد به چشم می‌خورد می‌توان از فیروزه گل محمدی، نسرین خسروی، کریم نصر، محمدعلی بنی اسدی، فریده شهبازی، عطیه مرکزی، کیانوش غریب‌پور، فرشید شفیعی، حافظ میرآفتابی، علیرضا گلدوزیان، مرتضی زاهدی، عطیه‌بزرگ سهرابی، هدا حدادی و ... نام برد؛ تصویرگرانی که با پیشنهاد لیسا جمیله برجسته از تصویرگران کتاب کودک گرد هم آمده‌اند و هر کدام گوشه‌ای از کار را گرفته‌اند و کار آنها، این مجموعه را عملاً به کاتالوگی از کارهای دو سه نسل از تصویرگران کتاب کودک کشور تبدیل کرده است.

بازنویسی افسانه‌ها

به استناد مقدمه و شناسنامه کتاب‌ها، این مجموعه یک مترجم و دو ویراستار داشته است که حاصل کار آنها برای بازنویسی و روایتی جدید به شعبانی سپرده شده است.

 او درباره زمان اختصاص داده شده برای بازنویسی این افسانه‌ها می‌گوید: «اگر بگویم بازنویسی این افسانه‌ها سه سال تمام فکر و برنامه من را در بر گرفته بود، اغراق نکرده‌ام ولی با این همه فکر می‌کنم در تنگنای زمان قرار گرفتم و نتوانستم آن طور که دلم می‌خواست چیزهایی را که می‌خواهم در این مجموعه بیاورم.

 هر کتاب بیش از سی افسانه ماه داشت که باید در یک زمان محدود بازنویسی می‌شد. اما با وجود اینکه ناگزیر بودم در یک زمان محدود کار را تمام کنم، به هر حال به سامان رسید و از نتیجه کار هم راضی هستم.»

شعبانی در پاسخ به این سؤال که چرا متن‌ها تا این حد کوتاه است، می‌گوید: «در شماره اخیر کتاب ماه کودک و نوجوان نقدی بر این مجموعه منتشر شده که در آن هم انتقاد شده است که چرا تا این حد شاخ و برگ افسانه‌ها کوتاه شده است؟

 در پاسخ به آن نقد و همچنین در پاسخ به شما باید بگویم که دو عامل باعث شده این افسانه‌ها کوتاه شود: یکی اینکه مخاطب من بچه‌های خردسال بودند و آنها هم حوصله شاخ و برگ زیاد را ندارند.

 بعضی از افسانه‌ها هم که 10 صفحه است و اگر می‌خواستیم آنها را همین جوری که هست بیاوریم که کاری نکرده بودیم. اما اگر می‌خواستیم آنها را برای بچه‌ها منتشر کنیم، مسلماً باید صیقل می‌خورد و با توان و امکانات زبانی این کودکان متناسب می‌شد. آن قسمت‌هایی که به نظر می‌رسید مناسب کودکان نیست، خود به خود باید حذف می‌شد و قسمت‌هایی که کودکانه بود، کمی بسط پیدا می‌کرد.»

وی درباره دلیل دیگری که سبب کوتاهی افسانه‌های  این مجموعه شده است، می‌گوید: «حقیقتش را بخواهید در این مجموعه افسانه‌هایی بود که اصلاً دلم نمی‌آمد کوتاهشان کنم. من به‌شدت به این افسانه‌ها علاقه‌مند بودم و می‌دانستم دارای شاخ و برگ‌هایی هستند که میوه هم دارد.

این طوری نبود که بخواهم شاخه‌ها را هرس کنم اما حساب کنید که تصویرگری کتاب انجام گرفته یا دارد انجام می‌گیرد، قطع و صفحات آن مشخص است و هر افسانه یک صفحه متن و یک تصویر دارد. حالا اگر خیلی هنر کنیم، دو سه خط را از یک صفحه به صفحه بعد ببریم. بارها شده بود که من افسانه‌ها را چند بار بازنویسی کرده بودم بعد در صفحه آرایی مشکل پیدا کرد و جای کافی نبود. در جاهایی زمینه‌های تیره تصویر حروف را می‌خورد و باعث می‌شد کتاب کیفیتش را از دست بدهد.

 بنابراین نشستم برای چندمین بار آن‌قدر آنها را صیقل دادم که خلاصه شود و متاسفانه در برخی از موارد حق با شماست و متن خیلی خلاصه شده، چون جایی برای آن در صفحه نبوده است.»

وفاداری به اصل

برخی از افسانه‌های این مجموعه پایان غیر متعارفی دارند که با پایان اصلی آنها که سینه به سینه نقل شده است تفاوت دارد. شعبانی درباره میزان وفاداری متن این کتاب به اصل افسانه‌ها می‌گوید: «حقیقت این است که یک کتاب ترجمه به من دادند که گویا چند بار بازنویسی شده بود و تغییراتی در آن داده بودند. من دیدم که خیلی از این افسانه‌ها بسیار مشهور هستند؛ مثل گربه چکمه پوش، سیندرلا و ... .برخی هم افسانه‌های کشورهای اسکاندیناوی بودند که خیلی مطرح نبودند. بعضی‌ها هم تازه بودند و خیلی غریب. وقتی همه را خواندم دیدم که بخش زیادی از این افسانه‌ها را اصلاً نمی‌شود چاپ کرد. چون هم از لحاظ محتوا مناسب بچه‌ها نیست و هم ضعیف است.

آنهایی را که خوب بود انتخاب کردم و با ساده‌نویسی و دست بردن در ساختار افسانه‌ها آنها را کودکانه‌تر کردم. ژرف ساخت اصلی افسانه‌هایی را هم که دگرگون کردم، نگه داشتم اما تفکر ایرانی را بر آنها سوار کردم. یعنی برخی افسانه‌ها در فضای غربی اتفاق افتاده بود و دنیا و ارزش‌های آن غربی بود اما من ایرانی، بچه‌های ایرانی را دوست داشتم و می‌خواستم این افسانه‌ها را ایرانی‌تر کنم.»

وی درباره موضوعات محوری این افسانه‌ها می‌گوید: «در جای جای این افسانه‌ها دو موضوع محوری دیده می‌شود؛ یکی عشق ورزیدن است و دیگری شاد زیستن. یعنی تمام این افسانه‌ها امید می‌دهد.

در افسانه‌ها مرگ هست. اما من از مرگ و نابودی و تباهی بدم می‌آید. به این سبب سعی کردم در این مجموعه امید را سرلوحه کارم قرار دهم.» او ادامه می‌دهد: «من می‌خواستم نیروی عشق را به خاطر ساختن و آباد کردن در این افسانه‌ها بگنجانم. کودکان حتی اگر با شاه و شاهزاده‌ای مواجهند، فراموش نکنند که شاه و شاهزاده بهانه است برای اینکه از دوست داشتن و مهر ورزیدن سخن بگوییم که نیروی اصلی سازندگی است.»

چرا افسانه؟

لزوم زنده کردن دوباره افسانه‌ها در زندگی امروزی برای بچه‌ها چیست؟ شعبانی در جواب این سؤال می‌گوید: «اگر با دنیا و ادبیات کودک سر و کار داشته باشید، می‌دانید که مهمترین عنصر در ادبیات کودک، جاندارپنداری اشیا توسط بچه‌هاست. وقتی شعر را به ناب‌ترین شکلش نگاه می‌کنید، می‌بینید که رابطه خیلی زنده‌ای با اشیا پیدا می‌کند.
 در افسانه‌های عاشقانه وقتی انسان به سرچشمه زلال شعر نزدیک می‌شود، رابطه‌اش با اشیا عوض می‌شود و از قراردادهای متعارف  فراتر می‌رود. دنیای کودکی به دنیای شعر خیلی نزدیک‌تر است.

افسانه به لحاظ بن‌مایه جادویی که دارد، به شعر خیلی نزدیک است. زنده شدن اشیا در افسانه‌ها و نزدیکی آنها با مخاطب سبب می‌شود که زندگی امروز از خشکی و صنعتی بودن دور شود و به اصل خودش بازگردد. به این لحاظ افسانه‌ها حتماً در زندگی کودکان مؤثرهستند.»

شاعر بچه‌ها این روزها چه می‌کند؟

اسدالله شعبانی علاوه بر کار در بخش کارشناسی شعر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر نشر توکا نیز هست .

 او درباره کار در آستانه چاپش نیز  می‌گوید: «کاری با عنوان (خرمن شعر خردسالان) دارم که در مرحله نهایی است و به‌زودی چاپ می‌شود. این کتاب در برگیرنده حدود 700-600  شعر برای خردسالان است که متناسب با نیازهای آنها در سن پیش از دبستان تنظیم شده است که نسبت به منبع قبلی یعنی «شعر شکوفه‌ها» جدیدتر و جامع‌تر است و محصول بیست و چند سال کار برای خردسالان است.»

 او ادامه می‌دهد: «در این مجموعه به‌شدت از ابزاری بودن شعر پرهیز کرده‌ام. من نظریه‌های موجود درباره ابزاری بودن شعر را رد کرده‌ام و گفته‌ام شعر کودک به اعتبار شعر بودن خود شعر است و هدف آن آموزش نیست؛ مگر اینکه در درون  و ذات آن، محتوای آموزشی وجود داشته باشد.

 اگر راجع‌به بهداشت حرف  می‌زنم، نمی‌گویم ‌ای بچه دستت را بشوی تا مریض نشوی! بلکه از غولی به نام سطل آشغال حرف می‌زنم که به بچه می‌گوید: «من گشنمه» و بچه به جای اینکه آشغال را زمین بیندازد، آن را به دهان غول سطل آشغال می‌اندازد!»

بخش عمده‌ای از شعرهای این مجموعه سروده اسدالله شعبانی است اما بخشی از آن هم از شعرهای شاعران قبل از انقلاب انتخاب شده است. او قصد دارد در جلد دوم مجموعه خرمن شعر خردسالان اشعار شاعران خردسال پس از انقلاب را هم منتشر کند.

کد خبر 25866

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز