سه‌شنبه ۳ دی ۱۳۹۲ - ۰۷:۴۷
۰ نفر

اوکراین صحنه اعتراض به دولت و تصمیمات ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور این کشور است.

 این اعتراض‌ها در واکنش به عدم‌امضای توافقنامه تجاری میان اوکراین و اتحادیه اروپا آغاز شد. این قبیل اعتراض‌ها معمولا در عرصه بین‌المللی چندان دیده نمی‌شود و قابل چشم‌پوشی است؛ به‌ویژه در این زمان که تعطیلات سال نو در پیش است اما اوکراین بسیار مورد توجه قرار گرفته و اخبارش در صدر خبرگزاری‌هاست. دلیل اهمیت اوکراین و وقایع این روزهایش، دعوای میان اروپا و روسیه بر سر این کشور نیست. اهمیت اوکراین تا سال‌ها بعد ادامه خواهد یافت.

اوکراین از نظر بسیاری از استانداردها اهمیت اقتصادی زیادی دارد. این کشور دارای منابع طبیعی است، نیروی کار تحصیلکرده و ورزیده دارد و از نظر جغرافیایی در موقعیت خوبی است. ماجرای اوکراین نشان می‌دهد که چطور یک کشور دارای امتیازات مثبت همه‌جانبه می‌تواند دچار آسیب‌های جدی شود. همچنین مورد اوکراین نشان می‌دهد که چطور یک جامعه دچار دردسر شده می‌تواند راهش را پیدا کند.

تاریخچه اوکراین

حتی در تاریخ سراسر تیره و تار شرق اروپا، ماجرای اوکراین یک ماجرای غم‌انگیز است. طی قرن‌ها اوکراین تحت حکومت مغول‌ها، حاکمان لیتوانی و پادشاهی لهستان بود تا اینکه در قرن18 به تصرف امپراتوری روسیه درآمد. این کشور، هم گرسنگی اجباری دوران استالین را تجربه کرده و هم خشونت‌ ارتش هیتلر در جنگ جهانی دوم را اما در تمام این سال‌ها فرهنگ، زبان و هویت ملی‌ خودش را حفظ کرده است. در سال1990 اوکراین از اتحاد شوروی مستقل شد؛ اما درحالی‌که همسایگان غربی‌اش در مسیر رشد و ترقی بودند، این کشور فقط درگیر هرج و مرج، فساد و بحران مالی بود که سرانجام به فروپاشی اقتصاد اوکراین منجر شد.

لئونید کوچما، رئیس‌جمهور اوکراین که با کشوری در شرایط سقوط آزاد روبه‌رو شده‌ بود، یک اصلاح‌طلب به نام ویکتور یوشچنکو را در سال1999 به نخست‌وزیری منصوب کرد. در سال‌های بعد اوکراین شاهد رشد اقتصادی بود، به طوری که رشد اقتصادی‌اش از 6درصد در سال2000 به 12درصد در سال2004 رسید، بیکاری کاهش یافت و پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بیشتر شد. اگرچه مشکلات همچنان ادامه داشت اما معلوم شد که اوکراین سرانجام به نقطه عطف رسیده ‌است. این اصلاحات، الیگارش‌های قدرتمند کشور را خشمگین کرد. یوشچنکو از قدرت برکنار شد و به مخالفان پیوست. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال2004 زمینه برای رویارویی میان حاکمان و مخالفان فراهم شد.

بحران کنونی چگونه شکل گرفت

بحران مالی سال 2008جهان، اوکراین را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد. انقلاب نارنجی همه را ناامید کرده ‌بود. دولت یوشچنکو عملکرد بدی داشت، فساد همه‌جا را گرفته ‌بود. پسر یوشچنکو که یک دندانپزشک بود به سرعت به یک بازرگان ثروتمند تبدیل شد. در انتخابات سال 2010 اوکراینی‌ها یانوکوویچ را به ریاست‌جمهوری انتخاب کردند. دیگر ورق برگشت. تیموشنکو به زندان افتاد و تحقیقات درباره فساد دولت قبل آغاز شد. یانوکوویچ همه تصمیمات دولت قبل را تغییر داد تا اوکراین را از اروپا به سمت روسیه برگرداند. مجموع این تصمیمات اعتراض‌های این روزهای اوکراین را رقم زد. نقطه اوج این تصمیمات، اقدام اخیر رئیس‌جمهور در عدم‌امضای توافقنامه همکاری تجاری با اتحادیه اروپا بود که باعث تظاهرات کنونی شد.

تظاهرات و تجمعات این روزها در اوکراین و شعار مخالفان که گفته‌اند در خیابان می‌مانند تا دولت استعفا کند و انتخابات زودهنگام برگزار شود، همه را یاد وقایع انقلاب نارنجی سال 2004می‌اندازد. اما این بار یک تفاوت نسبت به قبل وجود دارد؛ انقلاب نارنجی نوعی فاصله گرفتن از گذشته بود؛ نوعی اعتراض و پیام درباره اینکه دیگر نمی‌توان در انتخابات تقلب کرد. اما این بار مردم به خیابان‌ها ریخته‌اند تا پلی به آینده بزنند و بخشی از جامعه جهانی باشند. یکی از شعارهای معترضان این روزها در خیابان این است: «می‌خواهیم کشور عادی باشیم». شعار انقلاب نارنجی این بود: «می‌خواهیم اروپایی باشیم». اما اکنون اوکراینی‌ها نمی‌گویند که می‌خواهند اروپایی باشند، آنها می‌خواهند که استانداردهای مقابله با فساد در کشورشان اجرا شود. آنها می‌خواهند فساد از فرهنگ کشورشان پاک شود. تکنولوژی دیجیتال دیگر مرزهای اقتصادی را بی‌معنی کرده ‌است. تحولات اوکراین فقط به این روزها محدود نمی‌شود و پایان نمی‌یابد. باید اوکراین را تا سال‌های آینده زیرنظر داشت. موضوع دعوا در اوکراین کشمکش برای به‌دست‌آوردن نفوذ یا برتری ژئوپلیتیک نیست بلکه مسئله حضور در عرصه جهانی است.

فوربس

کد خبر 243544

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار اروپا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز