چندی قبل مرد جوانی نزد پلیس رفت و از دستبرد میلیونی به خانهاش خبر داد. وی به مأموران گفت: 3روز پیش همراه خانوادهام به شهرستان رفتیم و وقتی برگشتیم، متوجه شدیم که دزد وارد خانهمان شده است. در این سرقت حدود 30میلیون تومان طلاهای همسرم به همراه مقداری پول نقد و 3سکه تمام بهار آزادی دزدیده شده بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس خبر دهم. بعد از این شکایت مأموران راهی خانه مورد نظر شدند و در بررسیها مشخص شد که سارق یا سارقان آشنا بوده و با در اختیار داشتن کلید وارد خانه شده و دست به سرقت زدهاند.
همدست 6ساله
درحالیکه تیمی از کارآگاهان آگاهی با دستور قاضی دادسرای بعثت رسیدگی به این پرونده را آغاز کرده بودند، زن جوانی به دادسرا رفت و کلید معمای سرقت میلیونی را در اختیار قاضی پرونده قرار داد.وی در توضیح ماجرا گفت: یک سال پیش فهمیدم که همسرم به مخدر شیشه اعتیاد پیدا کرده است. از همان زمان مشاجره بین ما آغاز شد. مشاجره و درگیری بین ما ادامه داشت تا اینکه من تصمیم به جدایی گرفتم.
برای همین به دادگاه خانواده تهران رفتم و درخواست طلاق دادم. شوهرم وقتی متوجه درخواستم شد از من خواست که او را ببخشم. سرانجام با وساطت بزرگان فامیل با هم آشتی کردیم تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم شوهرم باز هم شیشه مصرف میکند و برای تأمین مخارج زندگی دست به دزدی میزند.وی ادامه داد: وقتی متوجه شدم که شوهرم در جریان دزدی از خانه یکی از آشنایانمان، پسر 6سالهام را نیز با خودش برده بود خیلی عصبانی شدم.
باورم نمیشد که او از پسرم سوءاستفاده کرده و از حالا راههای خلاف را به او یاد داده است. ماجرای سرقت را یکی از دوستان شوهرم نزد من فاش کرد و من که عصبانی بودم موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم و او با گریه به من گفت همه ماجرا حقیقت دارد و او در دزدی از پسرمان استفاده کرده تا کسی مشکوک نشود. با وجود این از من خواست تا به کسی حرفی نزنم اما من نتوانستم موضوع را مخفی نگه دارم؛ چراکه اگر شوهرم مجازات نشود بار دیگر از پسرمان سوءاستفاده میکند.
دستگیری
اظهارات این زن کافی بود تا قاضی دستور بازداشت سارق شیشهای را صادر کند و وی در کمتر از 24ساعت به دام پلیس افتاد. این در حالی بود که شواهد نشان میداد خانهای که مرد شیشهای به آن دستبرد زده، همان خانهای بوده که30میلیون تومان طلا از آنجا به سرقت رفته است. مرد سارق وقتی در برابر تیم تحقیق قرار گرفت به سرقت از خانه مالباخته اقرار کرد و گفت: یک سال پیش از محل کارم اخراج شدم و از آن روز به بعد با دوستانم بهصورت تفریحی شیشه میکشیدم اما کمکم معتاد شدم.
تا جایی که برای تأمین هزینه مواد، فکر دزدی به سرم زد. ابتدا از یکی از دوستانم پول سرقت کردم و وقتی او متوجه شد، میخواست مرا لو بدهد اما از او خواهش کردم تا پای پلیس را وسط نکشد. به او قول دادم که خیلی زود پولش را برمیگردانم. همان موقع بود که متوجه شدم یکی از آشنایان همسرم قصد سفر دارد. ما به خانه وی رفتوآمد زیادی داشتیم و میدانستم که همسرش طلاهای زیادی دارد.
به همینخاطر فکر سرقت به سرم زد و در فرصتی مناسب دستهکلید خانهشان را که در جاکلیدی آویزان بود دزدیدم. وی ادامه داد: وقتی آنها راهی سفر شدند، شبانه به مقابل خانهشان رفتم اما کلید در ورودی در بین کلیدهایی که دزدیده بودم نبود. آن شب مجبور شدم به خانه برگردم و پسرم را با خودم ببرم تا از دیوار بالا برود و در حیاط را باز کند. پسرم هر چه به او گفتم را انجام داد و بعد از ورود به حیاط، با کلیدهای یدکی که در اختیار داشتم وارد آپارتمان مورد نظرم شدم و بههمراه پسرم دست به سرقت زدم.وی ادامه داد: بعد از سرقت همه طلاها را به مبلغ 2میلیون تومان به یکی از دوستانم فروختم و برای او از ماجرای سرقت گفتم اما هرگز تصور نمیکردم وی همهچیز را به همسرم بگوید و او هم مرا لو بدهد.
بعد از اعترافات این مرد شیشهای خریدار اموال مسروقه نیز دستگیر شد و در بازجوییها اعتراف کرد که سر دزد شیشهای کلاه گذاشته و طلاهایی که بیش از 30میلیون تومان ارزش داشته را تنها 2میلیون تومان از او خریده و سپس همه آنها را فروخته است.به گزارش همشهری متهمان با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات برای دستگیری مالخران دیگر پرونده ادامه دارد.