شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۳
۰ نفر

گروه حوادث: مرد جوان، مسافرش را که سوار ماشین کرد، به طرف روستایی در اطراف ورامین به راه افتاد؛ جایی که مسافر ناشناس برای رفتن به آنجا مبلغ خوبی پیشنهاد کرده بود.

دقایقی بعد اما وقتی خودروی پیکان قدیمی در نزدیکی یک گاوداری در حاشیه روستا توقف کرد حادثه‌ای رخ داد که زندگی مرد جوان را برای همیشه تیره‌و‌تار کرد. مسافر ناشناس به جای دادن کرایه، ظرفی را که حاوی اسید بود به صورت راننده جوان پاشید و پا به فرار گذاشت.

5 اسفند ماه 89، مرد جوانی درحالی‌که فریاد می‌زد «سوختم، سوختم» به سمت یک گاوداری در روستای پلنگ‌دره ورامین دوید تا از کارگرانی که در آنجا مشغول کار بودند، کمک بگیرد. او با دستانش صورتش را پوشانده بود و کارگر دامداری وقتی دید که وی به شدت دچار سوختگی شده، ماجرا را به اورژانس اطلاع داد. دقایقی بعد با حضور امدادگران اورژانس در محل، مرد جوان به بیمارستان ورامین و از آنجا به بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری در تهران منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

ماجرا چه بود؟

حالا حدود 15 ماه از آن روز می‌گذرد؛ روزی که سارقی بینایی پسر 29 ساله را از او دزدید؛ کسی که از صبح تا شب برای تامین مخارج زندگی‌اش مسافرکشی می‌کرد و عاقبت قربانی نقشه‌ای شد که یکی از همین مسافران در سر داشت. محسن ابوالحسن در این مدت چندین‌بار تحت عمل جراحی قرار گرفته و باز هم امیدوار است که یک روز بینایی‌اش را به‌دست آورد اما تلاش پزشکان بی‌نتیجه مانده، چرا که اسید آسیب شدیدی به هر دوچشم او وارد کرده است.

او درباره روز حادثه و اینکه چطور در دام سارق اسیدپاش گرفتار شد به همشهری می‌گوید: من معمولا برای تامین مخارج زندگی مسافرکشی می‌کردم. روز حادثه پسر جوانی که حدودا 30 ساله بود در میدان اصلی ورامین به‌عنوان مسافر سوار ماشین پیکانم شد و از من خواست تا به صورت دربستی به روستای پلنگ‌دره در حوالی ورامین بروم.

من هم به تصور اینکه او مسافر است، قبول کردم و به سمت روستا به راه افتادم. او روی صندلی جلو نشسته بود، وقتی به نزدیکی روستا رسیدیم با دست یک گاوداری را نشان داد و خواست که مقابل در گاوداری توقف کنم. وقتی پایم را روی ترمز گذاشتم و ماشین متوقف شد، وی از ماشین پیاده شد اما ناگهان از زیر کاپشنش ظرفی بیرون آورد و محتویات آن را به صورتم پاشید.

همان لحظه احساس سوختگی شدید کردم و فهمیدم که محتویات داخل ظرف اسید بوده است. مرد جوان ادامه می‌دهد: اسید علاوه بر صورتم به سقف ماشین هم پاشیده شد. من که به شدت احساس سوختگی می‌کردم از ماشین پیاده شدم و او در یک چشم بر هم زدن سوار ماشینم شد و با سرقت آن، پا به فرار گذاشت. وقتی مرا به بیمارستان بردند، یک‌ماه و 28روز در آنجا بستری بودم و در این مدت 14بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم.

10بار از ناحیه صورت و 4بار از ناحیه چشم. مدتی هم به خاطر چشمانم در بیمارستان لبافی‌نژاد بستری بودم اما متاسفانه اسید آنقدر به چشمانم آسیب رسانده بود که هر دوچشمم نابینا شد. به‌رغم انجام عمل‌های مختلف روی چشمانم، حالا فقط می‌توانم با چشم چپم نور را تشخیص دهم و چیز دیگری نمی‌بینم.

مخارج کمرشکن

غم از دست دادن بینایی از یک‌سو و مخارج سنگین عمل‌های جراحی از سوی دیگر باعث شده بود که محسن سخت‌ترین روزهای زندگی‌اش را تجربه کند. او می‌گوید: من با خودروی پیکانم از صبح تا شب مسافرکشی می‌کردم و توانسته بودم مبلغی پس‌انداز کنم که همه این مبلغ صرف هزینه‌های بیمارستان شد. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم به اداره آگاهی ورامین رفتم و از سارق اسیدپاش شکایت کردم.

آنها هم پرونده را به دادسرای شهرستان پیشوا فرستادند. من با این اتفاق خانه نشین شده بودم و برایم خیلی سخت بود که مرتب به دادسرا بروم و پرونده‌ام را پیگیری کنم. با این حال برادرم همیشه همراهم بود و مرا به دادسرا و اداره آگاهی می‌برد. درحالی‌که تحقیقات در خصوص پرونده‌ام ادامه داشت 3 ماه بعد از حادثه، از پلیس آگاهی با من تماس گرفتند و خبر دادند که خودروی پیکانم در یکی از استان‌های غرب کشور پیدا شده است.

ظاهرا با شکایت من، دستور توقیف ماشینم به پلیس سراسر کشور صادر شده بود تا اینکه پلیس یکی از شهرهای غربی توانسته بود آن را پیدا کند. وی می‌افزاید: مردی که پشت فرمان ماشین من نشسته بود بعد از دستگیری در بازجویی‌ها مدعی شد که این خودرو را 6 اسفند ماه، درست یک روز بعد از حادثه اسیدپاشی در یکی از پارکینگ‌های تهران از مرد جوانی خریده است.

با توجه به اینکه همه مدارک ماشین و کارت‌ملی‌ام داخل داشبورد ماشین بود، سارق از فرصت استفاده کرده و توانسته بود ماشین را به قیمت 2میلیون تومان بفروشد. مشخصاتی که مرد خریدار از فروشنده اعلام کرد با مشخصاتی که من از سارق داده بودم مطابقت داشت و نشان می‌داد که سارق اسیدپاش بعد از سرقت دست به فروش ماشین من زده بود. این یعنی جوان سارق به خاطر رسیدن به 2میلیون تومان حاضر شده بود که زندگی مرا اینچنین تباه کند. پس از آن سرنخ دیگری در پرونده‌ام به دست نیامد و دیگر خبری از سارق نشد.

در تعقیب سارق اسیدپاش

با گذشت حدود 15 ماه از حادثه تحقیقات ماموران پلیس برای دستگیری سارق اسیدپاش ادامه دارد و این در حالی است که ممکن است مرد تبهکار در جای دیگری نیز با این شگرد دست به سرقت زده باشد.

کد خبر 171111
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز