سه‌شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۸
۰ نفر

سونامیِ بحران هویت هر جامعه‌ای را به نوعی در می‌نوردد. در یک فرهنگ، افراد از پوست خود به عنوان بوم نقاشی استفاده می‌کنند و با نقش و نگار‌های خالکوبی شده روی آن خود را از دیگران متمایز می‌کنند، در جامعه دیگری مردم برای اینکه شبیه دیگران نباشند به عضویت احزاب سیاسی در می‌آیند، البته بدون اینکه حتی کلامی از مانیفست آن حزب بدانند.

ماشین

برخی افراد جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برای نمونه برخی از آنها فقط در خلاف جهت آب رودخانه حرکت می‌کنند و چنانچه اکثریت، خودروی خود را به کارواش ببرند آنها برای منحصر به فرد دیده شدن، بدنه آن‌را گل‌آلود کرده و با آن به خیابانگردی می‌پردازند. اگر اکثریت مودب باشند آنها فحاشی می‌کنند، ملاحظه کار باشند بی‌ملاحظه می‌شوند و خلاصه هزار کار دیگر را برعکس دیگران انجام می‌دهند. سرانجام اگر اکثریت به محض اینکه یک خش روی بدنه خودروشان بیفتد مستقیم به صافکاری مراجعه می‌کنند آنها برای به رخ کشیدن اعتماد به نفس خود با خودروی تصادفی روز‌های متمادی در شهر تردد می‌کنند. به هر حال بهتر است در ارزش‌ها با اکثریت موافق و در ضد‌ارزش‌ها و ناهنجاری‌ها حتی با اکثریت مخالف باشیم.

لوبیای سحرآمیزِ تخلفات

گویا لوبیای سحرآمیز تخلفات رانندگی برای رشد روز افزون خود به هیچ کود شیمیایی و غیر شیمیایی نیاز ندارد. روز به روز قد می‌کشد و میوه‌های سمی جدیدی می‌دهد. صبح که از خواب بیدار می‌شویم با خودرویی جلوی در‌ پارکینگ روبه‌رو می‌شویم که روی داشبورد آن نامه فدایت شوم نوشته‌اند و شماره تلفن همراه‌شان را هم ضمیمه آن کرده‌اند. عصری هم که راهی منزل می‌شویم با دیدن موتورسواری که در تصویر مشاهده می‌کنید از روی ناباوری کمی با دست چشم‌هایمان را می‌مالیم تا مطمئن شویم که درست می‌بینیم و راکب آن واقعا تا این حد قدبلند است. البته بعد از آن متوجه می‌شویم که کسی که پشت موتور‌سیکلت قد کشیده در واقع به عنوان گیره بار مورد استفاده قرار گرفته است.

کد خبر 140751
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز