جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۷
۰ نفر

خسرو موسوی: ترقه جان، سلام! حالت که خوب است؟

هفته‌نامه دوچرخه شماره 609

مگر نه؟! مگر می‌شود تو حالت بد باشد؟ در آن جزیره خوش‌ آب و هوا نشسته‌ای و داری از زیبایی طبیعت و تمیزی و پاکی آن لذت می‌بری و حالت بد هم باشد؟ مگر مریضی؟! چی؟ مریضی؟ کجایت درد می‌کند؟ دلت؟ آها! دلت برای من تنگ شده است، می‌دانم! عیبی ندارد، ناراحت نباش. سعی می‌کنم در تعطیلات تابستان حتماً یک سفر یکی، دو هفته‌ای به جزیره بیایم.

بگذریم. فکر می‌کنی چرا به تو حسودی‌ام می‌شود که آن‌جا آن‌قدر تمیز و خوب است؟ دلیلش یک جمله است؛ چون این‌جا نیست! راستش را بخواهی من اوایل که به شهر آمده‌ بودم، فکر می‌کردم که این شهری‌ها بیشتر از هر ورزشی به فوتبال علاقه دارند. اما حالا که مدت زیادی است در شهر زندگی می‌کنم، فهمیدم که در واقع شهری‌ها خیلی دوست دارند فوتبال ببینند، اما بیشتر دوست دارند خودشان بسکتبال بازی کنند.

قبل از این‌که بپرسی بسکتبال چیست، خودم به‌ت می‌گویم که بسکتبال یک ورزش است که در آن توپی را در سبدی می‌اندازند و امتیاز می‌گیرند. به همین سادگی. این شهری‌ها هم از آن‌جایی که از بچگی بسکتبال را از زمین‌های خاکی و آسفالت شروع می‌کنند، هر زباله‌ای را که می‌خواهند دور بیندازند، از فاصله‌ای دور به سمت سطل پرت می‌کنند و چون بیشترشان استعداد بسکتبال ندارند، زباله‌ها بیرون سطل و روی زمین می‌افتند و شهر را کثیف می‌کنند. باز هم جای شکرش باقی است که این شهری‌ها گلف دوست ندارند و گرنه ببین چه بلایی سر این شهر می‌آمد!

قربانت، جرقه

کد خبر 139766
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز