یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۹
۰ نفر

برخی عادت دارند چیز‌های خوبی که در زندگی پرشتاب از یادت می‌روند را به یادت بیاورند. اگر یادت رفت بارانِ رحمت خدا بر سر همه می‌بارد، بی‌هیچ چشم‌داشتی به محتویات جیبت یا تشکر زبانی‌ تو، زیر باران جلوی پایت ترمز می‌کنند و با لطف آنها و در حالی که بسیاری راننده‌ها فقط منتظر مسافر دربستی هستند نمی‌گذارند در راه بمانی.

اکلیل سرنج

 اگر یادت رفت کاسب، حبیب خداست، حتی با کالایی که ندارند این را به یادت می‌آورند. برای نمونه مصالح‌فروش محل با همین برچسبی که تصویرش را مشاهده می‌کنید یکی از این فراموش‌شده‌ها را به یادت می‌آورد. همین کاسب حدود بیست سال پیش وقتی کودکی بتونه‌های تازه و خیسی را که گوشه شیشه‌ها چسبانده بود می‌دزدید، به جای داد و هوار فردای همان روز برایش یک جعبه خمیرِ بازی خرید. دیگران هم هستند. آنها که با برچسبی که با خط نه‌چندان خوانا می‌نویسند «سیگار به افراد زیر 18سال نمی‌فروشیم» یا اصلا سیگار نمی‌فروشند، پیامی می‌دهند که به یادت می‌آورد کاسب حبیب خداست. دیگری از تو حواسش بیشتر جمع است تا اگر قوطیِ کنسروی که برداشته‌ای کمی باد کرده آن را از دستت قاپیده و کنار بگذارند. یادمان نرود ما هم فراموش شده‌ها را به یادِ دیگران بیاوریم.

دسته گل به آب دادن

برخی برای دسته‌گل به آب دادن روز‌های پیش از عید را بیشتر می‌پسندند. یکی برای شست‌وشوی موکت و قالیچه در حیاط منزل، از زیرِ درها آنقدر موج‌های کف آلود روانه باغچه دمِ در می‌کند که حسرت باز شدن غنچه‌ها را به دل گل و گیاهان باغچه و حتی درخت داخل آن می‌گذارد. بعد هم که برای آب دادن به گل‌های قالی، گل‌های باغچه را خشکاند، قالیچه را از بام آویزان می‌‌کند. چکه‌های رنگین قالیچه نیز لباس نوی رهگذران را لک می‌کند یا خیلی خوش شانس باشند چکه‌ها روی سرشان می‌چکد.

خرجِ دل

برخی عادت دارند بعد از عید مدام از دید و بازدید‌های تکراری و کسالت‌بار ناله کنند. از این می‌نالند که آنی را که یک سال ندیده‌ای باید طی چند روز دو بار و فقط به رسم سنت ببینی. برخی نیز عادت دارند علاوه بر دیدن خویشاوندان و دوستان و خرید کردن برای عید، کمی هم خرج دل‌شان کنند. برای نمونه به‌جای تکرار مکررات به دیدن کسانی بروند که برای نمونه در آسایشگاه‌ها و مراکز بهزیستی گاهی چند ماه یا چند سال چشم‌به‌راه همنوعانی هستند که گوشی برای حرف‌هاشان و چشمی برای دیدنشان باشند. این‌ها بعد از هر دید و بازدید اینچنینی، حرفی تازه برای دید و بازدید‌های دیگر دارند. خسیس نیستند و بقیه خویشاوندان و دوستان را نیز به این دید و بازدید دعوت می‌کنند. در سال‌های کهنسالی نیز فراموش نمی‌شوند و دور و برشان پر است از آدم‌هایی که نگاه آنها به زندگی را پسندیده‌اند.

شلوغی بازار

برای خرید سال نو بهتر است لباس شیک یا به‌قول قدیمی‌ها پلوخوری نپوشید. با شلوغی خیابان‌ها ممکن است لباس‌تان از سایش با شیرینی یک‌کودک بی‌دقت گرفته تا انفجار ترقه‌ای که برخی برای تفریح در بین جمعیت به زمین می‌اندازند حسابی کثیف و خراب شود. بازار دست‌فروشان هم که حسابی سکه است و حتی مانند آنچه در تصویر می‌بینید برخی از آنها مایع سفید‌کننده‌ هم در پیاده‌رو عرضه می‌کنند. کافی است با یکی از گالن‌ها که کمی نشتی داده برخورد کنید تا رنگ لباس که چه عرض کنیم، هر آنچه که خریده‌اید هم بپرد. ازسوی دیگر، برای اینکه در این شلوغی بعضی تنه‌زدن‌ها هم کار دستتان ندهد کیف پول خود را جای امنی بگذارید. همچنین همان‌طور که چیدن تخم‌مرغ‌ها در یک سبد کار اشتباهی است گذاشتن تمام پول‌ها در یک جیب یا کیف نیز اشتباه است. اگر می‌خواهید همان چند دهم درصد را هم در نظر بگیرید و با جیب خالی پیاده به خانه باز نگردید اسکناس‌ها را در جیب‌ها تقسیم کنید یا برای خرید از کارت عابربانک استفاده کنید.

کد خبر 130398

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز