یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۶
۰ نفر

ناهید پیشور : پس از یک اقتباس ادبی از شاهکاری کلاسیک، رفتن سراغ موضوعی اجتماعی و روز می‌تواند حاصل تغییر دیدگاه یادست‌کم تغییر مسیرباشد.

دیوید فینچر

فینچر 2سال پیش همه مولفه‌های لازم برای موفقیت در اسکار را رعایت کرد، در بیشترین رشته هم نامزد دریافت جایزه شد و در دقیقه 90 همه چیز را به پسربچه‌های هندی دنی‌بویل واگذار کرد.

دوستدارانش، اسکار را متهم به احساسات‌گرایی از جنس آنچه بالیوود به نمایش می‌گذارد کردند اما احتمالا آنها هم در خلوت خود می‌دانستند که «مورد عجیب بنجامین باتن» هرچه باشد شاهکار نیست. حالا فینچر با روایت داستان سایت فیس بوک احتمالا قصد غافلگیر کردن سینما دوستان را دارد. تقریبا هیچ کدام از ساخته‌های قبلی او موضوعی چنین به روز و اجتماعی نداشته‌اند؛ گویی خالق «هفت» می‌خواهد فصل تازه‌ای را در کارنامه‌اش بگشاید!

فینچر یک‌سال و نیم پس از شکست از دنی‌بویل در مراسم اسکار، با فیلم تازه‌اش در حالی بازمی‌گردد که اطلاعات چندانی پیرامون این اثر سینمایی منتشر نشده است. دیوید فینچر پس از تجربه روایتی بطئی در «زودیاک» (2007) و عظمت و شکوه بصری در «مورد عجیب بنجامین باتن»(2008) که دوستدارانش را چندان راضی نکرد، این‌بار سراغ داستان شکل‌گیری سایت فیس بوک رفته است. ارتباطات در دنیای نوین سوژه «شبکه اجتماعی» فیلم تازه دیوید فینچر است؛ فیلمسازی که در ابتدای دهه 90 به عنوان نابغه‌ای جوان به هالیوود آمد.

«بیگانه3» (1992) به اعتقاد منتقدان بهترین و غنی‌ترین اثر از سری فیلم‌های «بیگانه» بود.
در 28سالگی و در حالی که به‌عنوان سازنده ویدئو کلیپ به شهرت رسیده بود، کارگردانی فیلمی را به‌عهده گرفت که قسمت‌های قبلی‌اش را رایدلی اسکات و جیمزکامرون ساخته بودند. «بیگانه 3» تلخ‌تر از قسمت‌های قبلی و «ریپلی» (سیگورنی ویور) نیز به شکلی پارادوکسیکال آشفته‌تر و مسلط‌تر است. فینچر جوان در همان اولین گام جدی حرفه‌ای‌اش تلخ اندیشی را به عنوان یکی از نشانه‌های جهان شخصی‌اش نمایان می‌کند.

این تلخ‌اندیشی در «هفت»(1995) به اوج خود رسید؛ یک نوآر تمام عیار که داستانی سرشار از تباهی را روایت می‌کند. ماموریت کارآگاه «دیوید میلز» (براد پیت) برای یافتن قاتلی زنجیره‌ای به مکاشفه‌ای تلخ و اندوه‌بار مبدل می‌شود.

فینچر در «هفت» از داستان پلیسی آشنای کوشش مامور قانون برای یافتن قاتل، به درامی تکان دهنده می‌رسد و نشان می‌دهد این حرف هیچکاک را به خوبی آویزه گوش‌اش کرده است؛ «فیلمی بهتر است که شخصیت منفی‌اش خوب از کار درآمده باشد» و برگ برنده «هفت» نیز قاتل (کوین اسپیسی) است؛ فردی که سوژه‌هایش را براساس هفت‌گناه کبیره بشر انتخاب می‌کند و برای اعمالش فلسفه دارد.

با گذشت 15سال از زمان ساخت «هفت» و تولید فیلم‌هایی متاثر از این اثر درخشان، فیلم فینچر همچنان طراوت و تلألو‌اش را حفظ کرده است؛ درست برعکس «بازی»(1997) که در نگاه اول به شدت غافلگیر‌کننده به نظر می‌رسید ولی در دیدارهای بعدی شکوهش بیشتر به تصنع پهلو می‌زد و فاصله گرفتن فینچر از دنیای تیره و تارش را به رخ می‌کشید؛ مانند یک زنگ تفریح یا کوششی برای نمایش توانایی ساخت فیلمی پرفروش.

در عوض فینچر با «باشگاه مشت‌زنی»(1999) بازگشتی خیره‌کننده به جهان شخصی‌اش را تجربه کرد؛ پریشان احوالی و آشفتگی کاراکترها همراه با کنایه‌های اجتماعی، سیاسی و حتی پیش‌بینی مهم‌ترین اتفاق سال‌های اخیر آمریکا یعنی ماجرای 11سپتامبر در سکانس پایانی... .

«باشگاه مشت‌زنی» افراطی‌ترین فیلم فینچر خوانده شد و شکست تجاری‌اش باعث شد تا او روایت‌های پیچیده را کنار گذاشته و سراغ داستان‌های سرراست برود. «اتاق وحشت»(2002) را می‌توان نقطه آغاز افول فینچر نیز دانست. فیلم حسی از تعلیق و هیجان را در تماشاگر ایجاد می‌کند ولی تقریبا جز این، کار دیگری برای انجام دادن ندارد!

فینچر در «اتاق وحشت» نکته‌ای را به اثبات می‌رساند که اساسا نیازی به اثبات نداشت؛ اینکه او تکنیسینی تواناست و می‌تواند از قصه‌ای تکراری فیلمی خوش ساخت و مهیج بسازد. نابغه هالیوود پس از شکست تجاری «باشگاه مشت‌زنی» برای گسترش مخاطبان از جهان شخصی‌اش فاصله گرفته بود.

«زودیاک»(2007) جنبه تازه‌ای از علایق فینچر را نمایان کرد؛ گرایش به تأمل و تأنی برای رسیدن به روایتی متفاوت از داستانی که بارها به فیلم برگردانده شده بود. دوستداران فیلم کوشیدند تا «زودیاک» را یک ضرب شصت دیگر از فینچر و در اندازه‌های «هفت» بنامند ولی فیلم، کم‌توان‌تر از آن بود که به گرد شاهکارهای دهه 90 فینچر برسد. در پس نماهای طولانی و مکث‌ها و خیره شدن‌های مکرر نمی‌شد دیگر دکوپاژ پویای یک ویدئو کلیپ‌ساز سابق را به خاطر آورد.

«مورد عجیب بنجامین باتن» را می‌توان واکنشی آشکار به سال‌ها نادیده گرفته شدن از سوی اعضای آکادمی اسکار دانست. فینچر داستان اسکات فیتز جرالد را برمبنای فیلمنامه‌ای از فیلمنامه‌نویس اسکاری «فارست گامپ» جلوی دوربین برد و چیزی از عظمت و شکوه کم نگذاشت. قاب‌هایی که به دقت و ظرافت طراحی شده بودند، روایت داستانی عجیب (فردی که پیر به دنیا می‌آید و هرچه می‌گذرد جوان‌تر می‌شود)، ارجاع‌های سیاسی- اجتماعی و نگاه اخلاقی، همه چیز را برای فتح اسکار مهیا کرده بود تا اینکه دنی‌بویل با «میلیونر زاغه‌نشین» اش از راه رسیدو قایق کوچک بالیوودی بر کشتی مجهز و عظیم فینچر پیروز شد.

فیلم حیثیتی فینچر هم نتوانست اسکار بگیرد؛ فیلمی که در زمان سه‌ساعته‌اش تنها در یک سکانس می‌شد سیمای فینچر «هفت» و «باشگاه مشت‌زنی» را به خاطر آورد. فینچر ملال‌آور هم چیزی بود که در هزاره سوم مشاهده‌اش کردیم. هر فیلم او در این دوران، تجربه‌ای تازه و متفاوت بوده که ارتباطی با ساخته‌های قبلی‌اش نداشته، در حالی که در دهه 90 تداوم معنا‌دار آثار فینچر از او فیلمسازی ساخته بود که تئوری مولف درباره‌اش جواب می‌داد.

«شبکه اجتماعی»، فیلم تازه فینچر، آیا می‌تواند ادامه سرگشتگی‌های این سال‌هایش باشد یا پیروزی شکوهمندی پس از چند شکست پی‌درپی؟

آیا فینچر می‌تواند باز هم دوران طلایی دهه90 را تکرار کند؟ روایت داستان شکل‌گیری سایت فیس‌بوک در دانشگاه هاروارد چگونه از فیلتر ذهن خالق «هفت» و «باشگاه مشت‌زنی» گذشته است؟

«مورد عجیب بنجامین باتن» تصویر تازه‌ای از فینچر ارائه می‌داد. آیا این آشنایی‌زدایی با «شبکه اجتماعی» هم ادامه خواهد یافت؟
امید به بازگشت فینچر بزرگ به روزهای اوجش تماشای «شبکه اجتماعی» را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز مبدل کرده است. فیلم افتتاحیه جشنواره نیویورک در 24سپتامبر چراغ‌ها را روشن خواهد کرد. سینما دوستان چشم انتظار آخرین فیلم نابغه جوان دیروز و فیلمساز سرد و گرم چشیده امروز هستند.

مورد عجیب دیوید فینچر

فینچر پس از عظیم‌ترین و حماسی‌ترین فیلمش سراغ یک موضوع روز اجتماعی رفته است. کارگردانی که در سن پایین نبوغش را نمایان کرد و خیلی زود نشان داد که توانایی فوق‌العاده‌ای برای پروژه‌های دشوار دارد، حالا در آستانه 50سالگی قاعدتا باید پخته‌تر از همیشه باشد؛ این سنی است که فیلمسازان بزرگ معمولا بهترین آثارشان را خلق می‌‌کنند.

هرچند کسانی که در سنین پایین نبوغشان را به رخ می‌کشند در میانسالی به جای پخته شدن می‌سوزند. مثال بارزش اورسن‌ولز است که با «همشهری کین» تاریخ سینما را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد و در سال‌های بعد نبوغ مهیبش از سوی استودیوها درک نشد تا ولز عملا تا قبل از 40سالگی تمام شود. فینچر هم بهترین فیلم‌هایش را تا قبل از این سن و سال ساخته و در یک دهه اخیر به ندرت موفق شده رضایت دوستدارانش را جلب کند. آیا او به آخر خط رسیده است؟ در مقام کارگردان که چنین به نظر نمی‌رسد. «زودیاک» استادانه کارگردانی شده و ایرادش به فیلمنامه کشدار وطولانی‌ای باز می‌گرددکه پر از لحظات اضافه است.

این مسئله درباره «مورد عجیب بنجامین باتن» هم صدق می‌کند. با این تفاسیر آیا «شبکه اجتماعی» می‌تواند به توفیق برسد؟ پیشینه درخشان فینچر می‌گوید احتمال این امر زیاد است!

کد خبر 114446

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز