دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۸
۰ نفر

ساناز عبادی: «راز چشم‌هایشان» برنده اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان 2010 که یک درام جنایی محصول سینمای آرژانتین است درحالی این جایزه باارزش را از آن خود کرد که به‌نظر می‌رسید میان گزینه‌های پرامیدی چون «پیام‌آور» و «روبان سفید» و حتی «شیراندوه» بختی برای درخشش در اسکار ندارد.

اما اعضای آکادمی با انتخاب نماینده سینمای آرژانتین یکی از شگفتی‌های مراسمی را رقم زدند که با انتخاب «جعبه درد» به‌جای «آواتار» به‌عنوان بهترین فیلم نیز  خیلی‌ها را بهت‌زده کرد. این فیلم اسپانیایی‌زبان در سال2009 توسط خوان خوزه کامپانلا و براساس رمانی از ادواردو ساچری جلوی دوربین رفت. ریکاردو دارین، سولداد ویلامی، خاویر گودینو، گیلرمو فرانسلا و پابلو راگو بازیگران این درام تأثیرگذار هستند.

«راز چشم‌هایشان» پس از اکران موفقیت‌آمیز در آرژانتین و اسپانیا که موفق شد عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را نیز به‌دست آورد، در اکران اروپایی نیز موفق عمل کرد گرچه منتقدان، خیلی فیلم را تحویل نگرفتند و برخی آن را ضعیف‌ترین اثر راه‌یافته به فهرست نهایی نامزدهای بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان اسکار دانستند؛ درحالی که آخرین ساخته کامپانلا یکی از دوست‌داشتنی‌ترین درام‌های جنایی سال‌های اخیر است و بعید است مخاطبی که با حس و حساسیت کاراکترها همراه می‌شود نتواند با آن ارتباطی بی‌واسطه برقرار کند.

پرونده حل‌نشده قتل یک زن جوان مبنایی شد که «راز چشم‌هایشان»جایزه اسکار را به چنگ بیاورد.نکاتی در مورد این معمای پیچیده، توسط یک ذهن مغشوش افشا می‌شود که هرکدام به نوعی اسرارآمیز است و این تنها یکی از زیبایی‌های «راز چشم‌هایشان» است. کسی که رشته‌های عقده درونی او با تلاطم و شیفتگی مسیری که می‌پیماید درهم تنیده شده و همه این ویژگی‌ها مسبب برد جایزه اسکار ‌زبان‌های خارجی سال شد.

نویسنده و کارگردان آرژانتینی خوان خوزه کامپانلا به بینندگان، فیلم‌هایی زیبا و محسور‌شده از نگاه و حس‌های سنتی؛ یک ازدواج ایده‌آل را ارائه می‌دهد. این داستان براساس معمای قتل حل‌نشده همسر مردی است که بازرس و کاراگاه جنایی بن اسپوزیتو (ریکاردو دارین) از فکر آن حتی بعداز 25 سال بازنایستاد.کامپانلا یکی از پرآوازه‌ترین کارگردانان آرژانتینی است، او جایزه «امی» را برای کارگردانی سریال‌های؛ خانه، نظم و قانون و واحد قربانیان ویژه به‌دست آورد. او همه این موارد را آزمود و از تجربیاتش در این فیلم که از روی رمان ادواردو ساچری اقتباس شده به‌کار گرفت. داستان در بوینس آیرس در دهه70 شروع می‌شود.

با قتل وحشیانه همسر 23ساله ریکاردو مورالز (پابلو راگو). مردی عامی با عشق بسیار نسبت به همسرش و زندگی‌ای که با او ساخته بود. در تمام سال‌های بعدی اسپوزیتو در حال نوشتن رمانی بود که جواب‌های بی‌پاسخ این معما را بدهد. مانند قطعات پازلی که در فلش‌بک‌هایی هوشمندانه کنار هم چیده می‌شدند. به زمان حال بازمی‌گردیم. اسپوزیتو عشق گذشته‌اش آیرن (سولداد ویلامی) را بازمی‌یابد. آن هم در حالی که او حالا وکیلی بلند‌پایه است. هرچند اسپوزیتو تنها و پابه‌سن‌گذاشته در برزخی به سر می‌برد که تنها بارقه‌ای از عشق گذشته، سرپا نگاهش داشته است.

رشته‌های ریسمان داستان کامپانلا از درهم‌آمیزی گفت‌وگوهای بین اسپوزیتو و آیرن به هم رسته است. با تمام کشش و جذابیت‌های زوجی که بر لبه تیغ یک رابطه، حرکت می‌کنند. فیلمساز با دقت نظری شایسته تحسین در استفاده از هر نوع عنصر اضافه‌ای در فیلم پرهیز می‌کند و به لحنی پالوده و استوار دست می‌یابد و در عین حال تلاش می‌کند از گرمایی که عشق بازیافته به جهان تیره و تار درام می‌بخشد استفاده مطلوبی کند. اسپوزیتو تلاش می‌کند تا دریابد چرا سرنخ او سال‌ها پیش نادیده گرفته شده و در این جا پای ساندوال (گیلرمو فرانسلا) به درام باز می‌شود؛ یک محقق دائم‌الخمر که فرانسلا با اجرایی درک‌شده نقشش را با آمیزه‌ای از کمدی همراه ساخته و به این کاراکتر،  روح و جان می‌بخشد.

کامپانلا با استفاده از توانایی‌های تکنیکی‌اش به‌عنوان کارگردان موفق می‌شود با تسلط بر دستمایه، طیف وسیعی از عشق و واکاوی گذشته گرفته تا میل به کشف حقیقت و عطش سیراب‌نشدنی رسیدن به عدالت را در این درام نفس‌گیر، مدنظر قرار دهد.

مجموعه‌ای از رفتارهای انسانی در مدار یک واقعه خاص شکل می‌گیرند و نگاه تیزبین فیلمساز به رویدادها باعث می‌شود به همه‌چیز عمق و معنایی خاص بخشیده شود و همین نقطه تمایز «راز‌چشم‌هایشان» از نمونه‌های مشابه است. وگرنه فیلم به‌راحتی می‌توانست تریلری کاملا معمولی و متداول باشد. «راز چشم‌هایشان» از گذشته وام می‌گیرد و به حال بازمی‌گردد.

طبقه اجتماعی اسپوزیتو، دیدگاهش و تجدید‌نظرها و تصمیم‌های او  و دیگران پلی میان گذشته و حال می‌سازند و در این حال کارگردان به یاری تکنسین‌های توانایی چون مدیر فیلمبرداری‌اش،  فلیکس مونتی موفق می‌شود این تفاوت «زمانی» را با فوکوس کردن بر چهره‌ها و بخصوص چشم‌ها به‌رخ بکشد.

بخصوص در لحظاتی که دوربین برای اینکه این تفاوت زمانی بیشتر به چشم آید، به عقب کشیده می‌شود، این مسئله نمود برجسته‌تری می‌یابد. مانند زمانی که اسپوزیتو،  شوهر زنی که به قتل رسیده را می‌بیند و متوجه می‌شود تمام روز از این ایستگاه به آن ایستگاه می‌رود به امید اینکه قاتل را به چنگ آورد... .

در تک‌تک لحظات فیلم دقتی هنرمندانه به چشم می‌خورد و بر همین مبنا قتلی که هسته مرکزی درام را شکل می‌دهد و معمایی که سال‌ها در حافظه کاراکترها باقی‌مانده، به‌خوبی می‌تواند نقطه قوت «راز‌چشم‌هایشان»‌ را رقم بزند. کامپانلا در پرداخت پیچ‌وخم‌های داستانی، حتی از دید برخی منتقدان با هیچکاک قابل مقایسه دانسته شده است. او هزارتویی را می‌سازد که تماشاگر را در آن غرق می‌کند، درواقع در دنیایی که خلق کرده میهمانش می‌کند.

به راه‌های آسان و در دسترس‌ جلب مخاطب اعتنایی نشان نمی‌دهد و کاملا دور از انتظار عمل می‌کند. اما مهم‌ترین راز موفقیت فیلم نه در مهارت فنی کارگردان و در پرداخت تکنیکی یا شیوه داستان‌گویی‌اش، که در رویکرد انسانی- احساسی‌اش نهفته است. به‌ندرت پیش می‌آید که درامی معمایی این‌چنین احساسات متناقض و چند‌گانه بشر را به‌نمایش بگذارد و چنین بی‌واسطه به درونیات کاراکترها نقب بزند و وقتی در «راز چشم‌هایشان» این اتفاق می‌افتد که با تاکیدهای فراوان کارگردان بر چهره‌ها و چشم‌ها و انبوه کلوز‌آپ‌ها، گویی این جمله معروف جان‌فورد عینیت یافته است: «هر وقت خواستید بر تماشاگر تأثیر بگذارید از باشکوه‌ترین چیزی که در دنیا وجود دارد فیلم بگیرید؛ از چهره انسان‌ها...».

کد خبر 105939

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز