همشهری آنلاین- سروش جنابی : از نیمه دوم آذر ماه به بعد هرکس در تهران قدیم به فراخور حال خود و خانوادهاش درصدد تهیه "سور و سات" شب یلدا برمیآمد تا در کنارخانواده، همسایه و دوستان آخرین و بلندترین شب سال را به خوبی و خوشی بگذارانند و به استقبال زمستان و سپس جشن نوروز بروند.
نصرالله حدادی، تهران پژوه، با بیان این مطلب در یادداشتی آورده است: «از واپسین شب پاییز و آغازین روز زمستان ، شب یلدا مردم به امید بازگشت نوروز، گرما و رُستن سبزیها به انتظار مینشستند و هر چند میدانستند زمستان نمیباید فقط "خشکه سرما" میبود و باید با بارشهای فراوان نویدِ "ترسالی" را میداد و با هر بارش برف و باران آن را نعمت الهی برشمرده و شکرگزاری میکردند.»
اما بر خلاف اکثریت پایتختنشینهای آن سالها که شب یلدا را نماد برکت و فراونی نعمت میدانستند، عدهای به نحس بودن چنین شبی باور داشتند.
برخی از ساکنان تهران که احتمالاً اصالت تهرانی هم نداشتهاند، سرمای سوزناک زمستان و تاریکی بلندترین شب سال را چنان اتفاق ترسناک و دلهرهآوری میدانستند که در چنین شبی به درگاه خداوند پناه میبردند.
اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه، میگوید: «عدهای که عمدتاً از مهاجران تهران قدیم بودهاند به نحس بودن شب یلدا باور داشتند و اعتقادشان بر این بود که در چنین شبی باید بیدار ماند.»
او این گفته را از ابوالقاسم انجوی شیرازی در کتاب «جشنهای زمستانی» نقل میکند: «در تهران ۱۵۰ سال پیش، هنگام اذان صبح روز اول دی، مردان مذهبی و روحانیون در هر محلهای به پشتبام خانهها میرفتند و تا طلوع آفتاب دعا و مناجات میخواندند. در بسیاری از محلههای تهران اتاقکهایی وجود داشت و «شبخوانها» در این اتاقکها دعا و مناجات میخواندند.»
به نوشته همین کتاب، شبخوانها بعد از طلوع آفتاب، جلو خانهها را برفروبی و آب و جارو میکردند و معتقد بودند هر فردی تا ۴۰ روز این اعمال را انجام بدهد حاجتروا خواهد شد.
نظر شما