یک ساعت در جلسات زوج درمانی انجمن مشاوره ایران نشستیم و مشاهدات را مکتوب کردیم

گذر از سراب طلاق

٢٨ سال پیش که ١١ نفر از اساتید روان‌شناسی کشور تصمیم گرفتند«انجمن مشاوره ایران» را راه اندازی کنند تا به‌عنوان یک مرجع علمی و صنفی بار ارتقای دانش مشاوره کشور را به دوش بکشد، نمی‌دانستند در آینده‌ای نزدیک در میان خدمات متنوع علم روانشناسی و مشاوره، خدمات زوج درمانی بیشترین مراجع را خواهد داشت.

جسدهایی که از دانشگاه سر در می‌آورند | گزارشی درباره اهدای جسد برای امور آموزشی به دانشکده‌های پزشکی

چهار سال قبل چنین روزی را پیش‌بینی کرده بود و حالا وقتش رسیده است. بوی تند فرمالین جسدش در اتاق تشریح پراکنده شده و نمناکی کاور روی جسد هم کرختی و خشکی آن را کم‌نکرده است.

با نوای مادران | درباره بانوان ۲۵ تا ۶۵ ساله‌ای که به موسیقی کُرال مشغولند

«دو...سی...لا...سُل...فا...می...ر...دو...» در هم‌سُرایی بانوان کُریست فضای سالن آمفی‌تئاتر را پُر می‌کند. سعید رضایت، رهبر این گروه ۱۰۰ نفره است که سن و سالی بین ۲۵ تا ۶۵ سال دارند.

ترمیمِ تاریخ | ساعتی با کارگرانی که در عمارت های تاریخی با هنرشان چند سانتی متر از گذشته را مرمت می کنند

این که حدود ۱۸۰ سال پیش کدام معمارباشی یا صنیع‌الملکِ اسم و رسم‌داری مامور شده تا عمارتی مجلل بر نقشه معماری تزیینی(گچبُری، آینه‌کاری، نقاشی، تذهیب‌کاری) برای شخص دوم مملکت یعنی میرزاآقاخان‌نوری، صدراعظم ناصرالدین‌شاه بنا کند، از قلم تاریخ جا مانده.

یک کلاس، دو پایه، چهل دانش‌آموز همنام | ماجراهای متفاوت مدرسه فرهنگیان حاجی آباد که یک مدرسه عشایری است

از ۵٣ دانش‌آموز مدرسه، نام خانوادگی٤٠ نفر از آنها صحنانی است و اگر خانم مدیر یکی از بچه‌ها را به فامیلی اش صدا بزند، ٤٠ نفر با هم جوابش را می‌دهند! همه آنها هم با یکدیگر خویشاوند و هم عشیره‌اند و شاید فرزندان یک خانواده در همه پایه‌ها یا چند پایه مدرسه درس بخوانند.

بی نهایت خط و رنگ | عمارت عین الدوله میزبان نمایشگاه نقاشی کودکان و نوجوانان دارای اتیسم در نگارخانه برگ

عمارت عین الدوله این روزها در میان تمام زیبایی های پاییزی درختان سربه فلک کشیده و قدیمی اش درنگار خانه برگ خود، میزبان نمایشگاه نقاشی کودکان و نوجوانان اتیسمی است که با رنگ و لعاب تابلوهای هنری و زیبای خود صفا و صمیمیت خاصی را میهمان این عمارت قدیمی کرده اند.

یک جلد تماشا | درباره امین شکورپور مولف کتاب گردشگری ویژه نابینایان با خط بریل

هیچوقت چشمشان به گنبد فیروزه‌ای و ستاره‌های چند پر اطراف آسمان نمای مینا نیفتاده، زیبایی‌های عمارت کلاه فرنگی را هم ندیده‌اند.

ایستگاه بعد: ستاد اشیا پیدا شده

پیدا شده‌های عجیب و غریب مترو تهران ؛ از چمدان‌های مشکوک وکیسه‌های طلا تا کاپِ جام‌جهانی در مترو

زندگی هم در رو و هم در زیر شهر جریان دارد. گاه حتی زندگی در زیر آن زودتر از روی آن به جنب و جوش می‌افتد.

شال و کلاه مهربانی | درباره پویش «یک رج مهر» و گرم پوش کردن کودکان کار در شب چله

آن پنج‌شنبه حال بچه‌ها بهتر بود: هر پنج‌شنبه که برای زیارت اهل قبور راهی بهشت زهرا می‌شد، درحالی‌که دسته‌های گل به کف دست‌های کوچک سرمازده بچه‌ها چسبیده بود، نوک دماغ سرخ‌شان را به شیشه خودرو او می‌چسباندند و داد می‌زدند: «خاله گل نمی‌خوای؟ رز، گلایل...»

بساط بهشت | جشنواره انار در قطعه های مختلف پازل شهر برپاست

یاقوت‌های سرخ هر کدام با صدها دانه‌به نظم و ترتیب نشسته بَرِهم تا از گل‌های ثمری ۵ تا ۷ کاسبرگی درخت و درختچه‌های انارستان‌هابه بار می‌نشینند، چیده و برای تازه‌خوری راهی بوستان آب و آتش تهران، محل برگزاری یکی از بزرگترین جشنواره‌های انارِ ایران می‌شوند.

وقتی کودکان پروژه می شوند | درباره برنامه‌های مدلینگ کودکان که بوتیک‌دارها و برندفروش‌ها برگزار می‌کنند

همگی کودک یا نوجوانند؛ از ۴، ۵ ساله‌های بازیگوش تا ۱۲ و ۱۳ ساله‌های مغرور که زاده عصر دیجیتال و پرورده دوران مُد و زیبایی هستند.

پرسه در معدن طلای سرخ|گشت و گذار در زمین‌های کشاورزی «سرایان» که مرغوب‌ترین زعفران دنیا را دارد

کارگری که سحرخیز نباشد و پیش از گرگ و می‌ش هوا خودش را به راسته بازار مرکزی شهر سرایان نرساند، به‌کار زعفران چینی در زمین حاج اسماعیل نمی‌آید.

روزگار عجیب مردم سالخورده | درباره خدمات سراهای سالمندان که از زندگی معمولی بازنشستگی تا بهشت‌های لاکچری را شامل می شود

کُنج و دِنج هر اتاقی از خانه‌ای قدیمی، زن یا مردی پیر، خمیده و خسته روزهای منتهی به پایان را که نزدیک یا دور است، طی می‌کنند. اتاق‌های طبقه اول به نام زنان و منزل‌های تودرتوی طبقه دوم نیز در اختیار مردان است.

ماراتن جمعه سیاه | موشکافی یک پدیده که هول زدن ما برایش اصلا دلیل منطقی ندارد

بلک فرایدی یا همان جمعه سیاه! روزی که حالا سالهای سال است که برخی از ایرانی ها ولع بیشتری  از غربی ها برای امدنش دارند آن هم به امید خریدی ارزان تر.

جوان دزفولی زیر آب در جستجوی طلای کثیف |ماجرای روستای کشف شده زیر آب چه بود؟

تجربه زندگی زیر آب، یکی از آن لذت های شیرین «محمد سجادی نسب» ۳۶ ساله است.

بازیگران مجالس خانوادگی | موسساتی که خانواده قلابی اجاره می‌دهند

باید بازیگران خوبی باشند، اما قرار نیست مقابل دوربین‌های فیلمبرداری نقش بازی کنند. صحنه تئاتر هم در انتظارشان نیست و روی سن امتحان پس نمی‌دهند، ولی تماشاچیانی دارند که هیچ یک از حرکات ریزودرشت آنها از چشمشان پنهان نمی‌ماند.

خُرده روایت‌هایی از آنها که موتورسیکلت، قاتق نانِ شب‌شان است اما برای گرفتن گواهینامه دیر جنبیده اند

برای بسیاری‌شان چون «زود،دیر شد» گرفتن گواهی‌نامه موتورسیکلت‌هاشان به تاخیری چندین و چند ساله رسیده است. تاخیر برای گرفتن گواهی‌نامه موتورسیکلت‌هایی که کسب و معاشِ آنها را در گرو دارد.

این کارگران دست به خاک می‌زنند، طلا می‌شود

حساب اتاق ته کارگاه از همه اتاق‌های کارگاه سوا است و فقط اوستا و شاگردان قدیمی اش می‌توانند وارد آن شوند. از این اتاق بی‌منفذ و بی‌پنجره حتی گردوغباری نباید بیرون برود و خاک کف آن را هم هر روز با دقت و با احتیاط جمع‌آوری می‌کنند.

درباره تسهیلگران اجتماعی که زبان فارسی را به کودکان بلوچ آموزش می‌دهند

بنویس بلوچ، بخوان ایرانی

روزی که آسیه، عابده، هاجر، ماریه، پریسا و باقی دختران در دوردستِ روستاهایی از تاجمیر و کلاته خراسان جنوبی تا گازگز و سیدبار سیستان و بلوچستان ناگزیر بودند بر جای مشق کردنِ الفبای درس، چله به دار قالی یا سوزن به تارِ پارچه بزنند، تسهیلگران اجتماعی به کار درآمدند.

ما چادر می دوزیم | خیاطان چادر دوز هیچوقت بی مشتری نمی مانند

از کله قندی و دورگوشه و دیگر عناوین پرطمطراقی که طراحان ملزومات حجاب روی تولیدات خود می‌گذارند بی‌خبرند، اما می‌توانند این‌روش‌ها را مو به مو و بی‌خطا انجام دهند.

نور به تاریکی تقلب و تصادف | درباره آنهایی که عیب و ایرادهای ماشین های گران قیمت را رو می کنند

کلاه سرشان نمی‌رود و خوب مچ می‌گیرند. مچ کسانی را که گنجشک‌های رنگ کرده را جای قناری می‌فروشند و خودروهای تصادفی عیب و ایراددار را به‌عنوان خودروی صفر فول آپشن به مشتری معرفی می‌کنند.

خانم مارکوپولو ؛ از قاره کهن تا قاره سیاه | بانوی جهانگرد ایرانی با ٧٢ ملت دنیا دیدار کرده است

وقتی زن فرانسوی کیف پولش را باز کرد، بانوی جهانگرد منتظر بود عکس اعضای خانواده او یا نشان و تصویری از خانواده، دوستان و زادگاهش را داخل کیفش ببیند... د. سمیرا هزار و ١٠٦ کیلومتر فاصله ایران تا سوئیس را زمینی و هوایی طی کرده بود تا در ساحل دریاچه ژنو نقاط تاریخی و دیدنی شهر لوزان را تماشا کند.

مدرسه نان آوران کوچک در ناصر خسرو

هنوز دهانش از آخرِ خمیازه اول، کامل بسته نشده که به اولِ خمیازه دوم، باز می‌شود؛ دهان‌دره پشتِ دهان‌دره. جسمِ خُرد و جانِ کمش از کار زیاد مونتاژ قطعات سنگین ماشین‌آلات خسته است.