چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۸ - ۱۶:۵۷
۰ نفر

گروه حوادث- جواد عزیزی: نخستین جلسه محاکمه قاتل سریالی قزوین در شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین برگزار شد.

در این جلسه، مهین که متهم به قتل 5 زن و یک مرد است، تمامی اتهامات خود را به گردن گرفت و به تشریح جزئیات جنایات خود پرداخت.30دی نخستین جلسه محاکمه قاتل سریالی زنان در قزوین در حالی برگزار شد که خانواده تمامی قربانیان نیز در دادگاه حضور داشتند.

مهین 32 ساله، که از چند ماه قبل به اتهام قتل 5 زن میانسال و یک مرد در بازداشت به سر می‌برد صبح30دی به دادگاه انتقال یافت تا در مقابل قضات دادگاه به بیان جزئیات جنایاتش بپردازد.

ساعت 9:20 صبح را نشان می‌داد که با ورود متهم به دادگاه، جلسه رسمیت یافت و قاضی لشگری، معاون دادستان قزوین نخستین کسی بود که در جایگاه قرار گرفت.  او در دفاع از کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین گفت: در این پرونده، مهین 32 ساله، ساکن قزوین و فاقد پیشینه کیفری متهم به 6 فقره قتل عمدی در قزوین است. نخستین قربانی این زن، مردی بود که 27 شهریور 85 ناپدید شد تا اینکه صبح 22 مهرماه همان سال جسدش در کانال آب کمربندی قزوین پیدا شد.

به‌دنبال کشف این جسد، تحقیقات برای کشف راز جنایت شروع شد و ماموران در همان تحقیقات اولیه به مهین که در آن زمان مستاجر مقتول بود، مظنون شدند.

مهین یک خودروی پراید داشت که به خاطر تصادف حدود 2 میلیون تومان خسارت دیده و در تعمیرگاه بود. این در حالی بود که همزمان با به قتل رسیدن این مرد، 2 میلیون تومان پول او ناپدید شده و از طرفی مهین نیز توانسته بود با پرداخت هزینه تعمیر خودرواش، آن را پس بگیرد.

همه اینها باعث شد که ماموران به این زن جوان مظنون شوند و او را دستگیر کنند.
معاون دادستان ادامه داد: این زن دستگیر شد و 37 روز تحت نظر پلیس بود اما در تمامی مراحل تحقیقات مدعی شد که بیگناه است و 2 میلیون تومان پول تعمیر خودرواش  را از یکی از دوستانش گرفته است. بعد از اظهارات این زن، دوست او به اداره پلیس منتقل شد و در بازجویی‌ها ادعاهای مهین را تایید کرد.

در همین حال، آثاری از خون نیز روی خودروی مهین پیدا شد که می‌توانست رازگشای این جنایت باشد ولی متأسفانه تحقیقات آزمایشگاهی نتوانست این آثار را تجزیه کند و به این ترتیب مهین که هیچ مدرکی علیه او نبود بعد از 37 روز با سپردن وثیقه 35 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

ادامه قتل‌ها

2 سال از آزادی مهین گذشته بود که او دومین جنایت خود را نیز مرتکب شد. ساعت 6 بعدازظهر 16 بهمن 87، ماموران پلیس جسد زنی را در یک جاده فرعی منتهی به مزارع کشاورزی کوران پیدا کردند که بررسی‌ها نشان می‌داد بر اثر وارد آمدن فشار به عناصر حیاتی گردنش به قتل رسیده است.

در آن زمان 2 نفر که شاهد ماجرا بودند با مراجعه به پلیس گفتند که چند ساعت قبل از پیدا شدن جسد در آن منطقه خودروی رنویی را در آنجا دیده بودند که 2 زن سرنشین آن بودند. بعد از اظهارات شاهدان، تحقیقات برای یافتن سرنخی از عامل جنایت ادامه یافت تا اینکه صبح 4 اسفند، پلیس در جریان پیدا شدن جسد زن دیگری قرار گرفت.

لشگری افزود: بررسی‌ها نشان می‌داد که این زن به تنهایی در آپارتمان شخصی‌‌اش زندگی می‌کرد و مهین این جنایت را چنان حرفه‌ای مرتکب شده بود که پزشکی قانونی علت مرگ مقتول را حمله قلبی تشخیص داده بود.

به فاصله چند ماه بعد از دومین جنایت، اجساد 3 زن دیگر در نقاط مختلف قزوین پیدا شد و شکی برای پلیس باقی نماند که این قتل‌ها سریالی است.

معاون دادستان قزوین ادامه داد: بعد از پیدا شدن جسد پنجمین مقتول، سرنخ‌هایی از محل جنایت به دست آمد که نشان می‌داد قاتل سریالی دارای یک خودروی رنو کرم‌رنگ است.
تحقیقات حاکی از آن بود که این زن بعد از سوار کردن زنان میانسال به‌خودروی خود، آنها را با استفاده از آبمیوه مسموم بیهوش و بعد از به قتل رساندن طعمه هایش، طلاهای آنها را سرقت می‌کرد.

با این سرنخ‌ها، پلیس توانست چند هفته بعد از پیدا شدن جسد آخرین مقتول، با ردگیری خودروی رنو، محل زندگی مهین را شناسایی و او را دستگیر کند.

لشگری با اشاره به اینکه مهین به یکی از رابطان خود سفارش اسلحه با صدا خفه کن داده بود تا جنایات خود را با استفاده از این اسلحه ادامه دهد، تاکید کرد: خوشبخانه رابط این زن برای او سلاح قلابی تهیه کرد و او نتوانست با این اسلحه جنایتی مرتکب شود.

معاون دادستان قزوین با بیان اینکه اگر مهین دستگیر نمی‌شد، بدون شک به جنایت‌هایش ادامه می‌داد، تاکید کرد: این زن بعد از دستگیری به 6 جنایت اعتراف و صحنه تمامی قتل‌ها را نیز بازسازی کرد.

همچنین در این پرونده چند متهم دیگر نیز مطرح هستند که در زمینه خرید و فروش اموال مسروقه با مهین همکاری داشتند. لذا با اشاره به محتویات پرونده، اعترافات متهم و بازسازی صحنه جرم از دادگاه درخواست اشد مجازات را برای متهم دارم.

بعد از اظهارات نماینده دادستان، خانواده قربانیان بیگناه در جایگاه قرار گرفته و با بیان اینکه اقوام آنها تنها به خاطر طمع این زن کشته شده‌اند برای وی و سایر متهمان پرونده درخواست اشد مجازات کردند.

بعد از اینکه خانواده مقتولان با حضور در جایگاه برای قاتل سریالی درخواست قصاص کردند، حالا نوبت متهم بود که با حضور در جایگاه به دفاع از خودش بپردازد.

در دادگاه

  • اتهام شما مبنی بر قتل 5 زن و یک مرد و سرقت طلاها و پول‌های آنها به شما تفهیم می‌شود، چه دفاعی دارید؟

همه این اتهام‌ها را قبول دارم.

  • درباره نخستین جنایت خود که قتل مرد صاحبخانه‌تان بود، توضیح دهید.

من در خانه مقتول مستاجر بودم. روز حادثه برای شستن لباس‌ها به خانه مادرم رفته بودم. وقتی برگشتم، او را دیدم. به خاطر اختلافاتی که از قبل داشتیم با او درگیر شدم. ضربه‌ای به بینی‌‌اش زدم. آنقدر عصبانی بودم که کنترلم را از دست دادم. بعد یک طناب از داخل کابینت برداشتم و دور گردنش انداختم.

10 دقیقه طناب را کشیدم تا اینکه متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد. بعد جسدش را داخل یک گونی قرار دادم و بعد از سرقت پول هایش به تعمیرگاه رفتم و ماشینم را که برای تعمیر آنجا سپرده بودم، پس گرفتم. با عجله به خانه برگشتم. جسد مقتول را   داخل ماشین گذاشتم و آن را نزدیکی کانال آب کمربندی بردم و در آنجا رها کردم.

  • چطور توانستی به تنهایی او را به قتل برسانی و جسدش را حمل کنی؟

آدم در آن شرایط هرکاری از دستش بر می‌آید.

  • چقدر از مقتول سرقت کردی؟

2 میلیون تومان.

  • آن زمان که دستگیر شدی چرا اعتراف نکردی؟

سکوت.

  • برای این کار از همسرت کمک نخواستی؟

نه. او در جریان قتل‌هایی که مرتکب شده بودم، نبود.

  • پول‌های مقتول را چطور سرقت کردی؟

او یک گاوصندوق داشت. بعد از جنایت، همه جای خانه‌‌اش را گشتم تا اینکه کلید گاوصندوق را زیر فرش پیدا کردم. داخل گاوصندوق 2 میلیون تومان پول نقد بود.

  • درباره دومین جنایت توضیح بده، آیا او را از قبل می‌شناختی؟

او را توی آزمایشگاه دیدم. همانجا با هم آشنا شدیم و وقتی دیدم با خودش طلا دارد تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم و طلاهایش را سرقت کنم.

  • به چه دلیل  به آزمایشگاه رفته بودی؟

دنبال کسی بودم که طلای زیادی داشته باشد. می‌خواستم از این طریق مشکل مالی‌ام را حل کنم.

  • اما زمانی که این زن را به قتل رساندی، طبق اظهارات خانواده‌‌اش او پالتو به تن داشت و به سختی می‌شد طلاهایش را دید. پس چطور فهمیدی که طلای زیادی همراه دارد؟

خانم‌ها معمولا در مخفی نگه‌داشتن طلاهایشان زیاد  حساس نیستند و این بزرگ‌ترین اشتباه آنهاست.

  • چطور او را به قتل رساندی؟

از او خواستم سوار ماشینم شود تا برسانمش. بعد ساندیس مسموم بهش تعارف کردم. چند دقیقه بعد از اینکه آن را سر کشید، بیهوش شد. بعد خفه‌‌اش کردم و طلاهایش را دزدیدم. جسدش را هم در جاده‌ای منتهی به مزارع منطقه کورانه رها کردم.

  • طلاهای سرقتی را چه کار کردی؟

به طلافروشی‌ها فروختم.

  • آنها بدون اینکه فاکتور بخواهند، طلاها را می‌خریدند؟

بعضی‌ها بدون فاکتور می‌خریدند. اما وقتی بقیه گفتند که فاکتور می‌خواهند، به تهران رفتم و از همان کسی که داروی بیهوشی را به من می‌فروخت، یک دسته فاکتور جعلی خریدم. لیست طلاهای مسروقه را در فاکتورهای جعلی می‌نوشتم و به طلافروش‌ها می‌گفتم که متعلق به‌خودم یا خواهرم هستند. آنها هم طلاها را می‌خریدند.

  • همه طلاها را در قزوین می‌فروختی؟

هم در قزوین و هم در تهران.

  • انگیزه ات از این قتل‌ها چه  بود؟

به‌خاطر اینکه مشکل مالی شدیدی داشتم دست به این قتل‌ها زدم تا بتوانم طلاهای قربانیان را سرقت کنم.

  • مشکل مالی‌ات چه بود؟

مدت‌ها قبل به‌خاطر عمل جراحی دخترم می‌خواستم وام بگیرم. از طریق آگهی روزنامه‌ها با مردی آشنا شدم که می‌گفت می‌تواند برایم 10 میلیون تومان وام بگیرد. اما گفت که برای ضمانت بازپرداخت وام، به او چک بدهم. من هم تعدادی چک به او دادم اما این مرد همه چک‌ها را خرج کرد و بدون اینکه برایم وام تهیه کند، فرار کرد.

وقتی تاریخ چک‌ها فرا رسید، شاکی‌ها به من فشار  روحی می‌آوردند. حتی می‌گفتند که حکم جلب مرا گرفته‌اند. برای همین بود که مجبور شدم دست به سرقت بزنم.

  • اگر انگیزه ات فقط سرقت بود، چرا آنها را به قتل می‌رساندی؟ بعضی از آنها تو را نمی‌شناختند و بعد از بیهوش کردن آنها می‌توانستی بدون اینکه جنایتی مرتکب شوی، طلاهایشان را سرقت کنی؟

درآن زمان نمی‌دانستم چه کار می‌کنم. فقط می‌خواستم شناسایی نشوم و حالا هم شرمنده خانواده قربانیان هستم.

  • سومین جنایت را چطور مرتکب شدی؟

مقتول از اقوام شوهرم بود. می‌دانستم که طلاهای زیادی دارد. قبلا جای نگهداری آنها را فهمیده بودم. آن روز وقتی به خانه آنها رفتم تنها بود. می‌خواست قرص هایش را بخورد. یک ساندیس مسموم به او دادم و خواستم با ساندیس قرص هایش را بخورد. وقتی بیهوش شد، او را خفه کردم و طلاهایش را دزدیدم.

  • چهارمین جنایت چطور رقم خورد ؟ درباره این جنایت چه توضیحی داری؟

مقتول در کانون بازنشستگان کار می‌کرد. وقتی برای انجام کارهای اداری مربوط به بیمه به کانون رفته بودم او را دیدم و فهمیدم که مقدار زیادی طلا دارد. فردای آن روز دوباره به کانون رفتم و وقتی داشت محل کارش را ترک می‌کرد، گفتم که می‌خواهم او را به مقصد برسانم. او هم سوار شد و بعد از اینکه با ساندیس مسموم وی را بیهوش کردم، خفه ‌اش کردم و جسدش را در کاج‌های پارک فدک رها کردم.

  • بقیه جنایت‌ها را چطور مرتکب شدی؟

پنجمین کسی را که به قتل رساندم، زنی بود که او را در امامزاده چهار انبیاء دیدم. کمی با او حرف زدم و بعد گفتم که می‌خواهم تو را برسانم.

  • اما منزل او با امامزاده خیلی فاصله نداشت و او می‌توانست به جای اینکه سوار ماشین یک غریبه شود، با پای پیاده برگردد؟

من وقتی از او خواستم سوار ماشین شود، مخالفتی نکرد.

  • در این مسافت کوتاه چطور وقت کردی که نقشه‌ات را اجرا کنی؟

به محض اینکه سوار ماشینم شد، به او ساندیس مسموم تعارف کردم. بعد به بهانه اینکه کلاس درس دخترم به‌زودی تمام می‌شود، خواستم ازمسیر دیگری او را به خانه ‌اش برسانم تا سر راه دخترم را هم سوار کنیم.

وقتی به یک کوچه خلوت رسیدیم به بهانه اینکه باید منتظر دخترم بمانیم کمی توقف کردم تا اینکه دارو اثر کرد و او بیهوش شد. بعد از اینکه خفه ‌اش کردم، حدود 2 ساعت در شهر چرخیدم تا بالاخره محل خلوتی را برای رها کردن جسدش پیدا کردم. بعد از سرقت طلاهای مقتول، جسد او را در جوی آب شهرک مینودر رها کردم.

  • طبق گفته پسر مقتول، او همیشه به همه می‌گفته که از افراد غریبه چیزی قبول نکنند، پس چطور خودش به راحتی از دست شما ساندیس گرفته است؟

نمی دانم. شاید به من اعتماد پیدا کرده بود. من به قربانیانم می‌گفتم که مادرم شما خسته‌اید. اجازه دهید برسانم‌تان. آنها هم به من اعتماد می‌کردند.

  • درباره آخرین جنایتی که مرتکب شدی توضیح بده؟

این مقتول را هم از نزدیکی امامزاده سوار ماشین کردم. قبلا هم او را در امامزاده دیده بودم. مرا شناخت و وقتی گفتم می‌خواهم شما را برسانم، به راحتی سوار ماشین شد. وقتی ساندیس مسموم را سر کشید، فکر کردم بیهوش شده. به خیابان شریعت مینودر رفتم. ناگهان بالا آورد. ترسیدم که سم اثر نکرده باشد.

از ماشین پیاده شدم و یک سنگ برداشتم. چند ضربه به سرش کوبیدم. وقتی مطمئن شدم که دیگر نفس نمی‌کشد، جسدش را بین 2 کامیون که در آنجا پارک بودند، رها کردم و متواری شدم.

  • از قتل‌ها لذت می‌بردی؟

به‌هیچ‌وجه. آدم کشتن هیچ لذتی ندارد.

  • پس چرا در خانه ات عکس بزرگی از صحنه شکار یک آهو توسط یک پلنگ را به دیوار چسبانده بودی؟

آن عکس یک هدیه بود و هیچ علاقه‌ای به آن نداشتم.

همسرت در جریان قتل‌ها بود؟

از هیچ‌کدام آنها خبر نداشت. بعد از یکی از قتل‌ها بود که او متوجه ماجرا شد. خیلی ناراحت شد. می‌خواست از من طلاق بگیرد. حتی برای گرفتن طلاق توافقی به دادگاه هم رفتیم. تا اینکه قبل از طلاق، یک شب ماموران ریختند داخل خانه‌ام و مرا دستگیر کردند.

باور کنید من از قتل‌هایی که مرتکب شده‌ام پشیمانم. من از خانواده‌های مقتولان شرمنده‌ام از آنها می‌خواهم حتی اگر مرا قصاص کردند، وقتی بالای دار رفتم گناهم را ببخشند. من به خاطر کسانی که از من چک داشتند قاتل سریالی شدم و ای کاش این قتل‌ها را مرتکب نمی‌شدم.

بعد از حرف‌های مهین، رئیس دادگاه ختم جلسه را اعلام و ادامه محاکمه را به جلسه دیگری در تاریخ 10 بهمن موکول کرد.

کد خبر 99944

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز