همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور : این کتاب فاخر که حاصل سالها جمعآوری اطلاعات و تلاش بیوقفه است، برای نخستین بار بازار تهران را نوعی دیگر روایت میکند. خواننده را راستهبهراسته، گذربهگذر با خود همراه کرده، در حجرهها توقف و او را با بازاریهای بهنام و معروف همصحبت میکند. خاطراتی که برای نخستین بار روایت میشود و قصههایی که از پستوها بیرون کشیده و به رشته نگارش درآمدهاند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید

بهزاد یعقوبی، نویسنده و پژوهشگر، درباره ضرورت نگارش این کتاب و روند تدوین و گردآوری اسناد آن میگوید:«خود را بچه بازار میدانم. از همان دوران پرشور و شوق نوجوانی وارد بازار شدم. سالها قصهها و غصههای بازار را شنیده و درک کردم. اما همیشه برایم سؤال بود که چرا هیچ ردی از این گنجینه گرانبها در تاریخ مکتوب تهران وجود ندارد. آنچه از بازار در دسترس بود، در تاریخ شفاهی خلاصه میشد. بسیاری از قصهها درون همان حجرهها مانده و بیرون نیامده بود. تاریخ بازار در ذهن و خاطرات نسلی جا مانده بود که متأسفانه پیر و فرتوت شده و یا دار فانی را وداع گفته اند. این موضوع نهتنها غمانگیز، بلکه زنگ خطری برای از دست دادن بخش مهمی از هویت تهران بود. بازار تهران نه از جنبه اقتصادی، بلکه بستر بسیاری از حوادث و اتفاقات سیاسی و اجتماعی است. یک فرهنگ است؛ فرهنگی سرشار از مرامهای شنیدنی که نسل به نسل مانده است. همه اینها باعث شد تا تحقیق و پژوهش درباره بازار و اصناف تهران آغاز شود. بازار برایم همچون یک خانواده است که قصه تکتک اعضای این خانواده باید کنکاش و روایت میشد.»
آغاز روایتی متفاوت از بازار تهران
سال ۱۳۹۷ کلید تحقیق و پژوهش این اثر فاخر آغاز و تا ۱۴۰۰ ادامه داشت. برای نگارش این اثر، ۱۳ هزار برگ سند جمعآوری شد؛ ۱۱ هزار سند به همراه ۲ هزار سندی که از اسناد ساواک مورد استفاده قرار گرفت. از آن پس کار نگارش شروع و ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ کتاب «بازار، تجار و اصناف دارالخلافه از گذشته تا امروز» با حضور معتمدین، بزرگان، پیشکسوتان بازارو صنوف در عمارت بلدیه تهران رونمایی شد.

بهزاد یعقوبی میگوید:«سال ۱۳۷۷ ترک تحصیل کردم و به لاله زار رفتم . تکتک مغازهها را رفتم، اما کسی حاضر نشد مرا به شاگردی بپذیرد. تا اینکه به مغازهای رفتم و از من پرسیدند: ضامن داری؟ گفتم: اول خدا و بعد پدرم. همان فرد که سید محمد تقوی بود، چیزهای ارزشمندی به من یاد داد. بعدها شبانه ادامه تحصیل دادم و وارد دانشگاه شدم. آنچه از بازار یاد گرفتم، به همراه پژوهشها، اسناد و مدارک در این کتاب نمود پیدا کرده است. قبل از شروع، به دنبال منابع مکتوب دیگری درباره بازار و اصناف تهران گشتم؛ تنها بنیاد ایرانشناسی در این باره کار کرده بود. کتاب قطور و مرجعی که بسیار ارزشمند است، اما بیشتر از لحاظ سوقالجیشی و معماری به بازار پرداخته؛ بخش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازار نادیده گرفته شده بود. این خلأ در بازار تهران بهشدت احساس میشد.»
نقطه قوت کتاب راستی آزمایی است
کتاب دو جلدی «بازار، تجار و اصناف دارالخلافه؛ از گذشته تا امروز» در ۱۵ بخش به نگارش درآمده است. یعقوبی، نویسنده کتاب، درباره بخشهای متنوع آن میگوید:«از آنجایی که فضای آکادمیک را درک کرده بودم، نگاهم به بازار تنها جنبه روایی نداشت. ملاک، تحقیق و پژوهش بود و راستیآزمایی نقطه قوت همه مطالب آن است که با سند و مدرک ذکر شده. مثلاً در گفتوگوی میدانی اگر فردی تاریخ حجرهاش را بیش از ۲۰۰ سال عنوان میکرد، ما با تطبیق اسناد تاریخی مشخص کردیم که این حجره بیشتر از ۱۰۰ سال قدمت ندارد و این راستیآزمایی در نگارش اثر برایم بسیار اهمیت داشت.»
واکاوی کالبدی بازار تهران
یعقوبی در این اثر ساختار بازار را از دوران صفویه مورد بررسی قرار داده است. مرامنامهها بیان و از صنوفی که روزگاری در این بازار وجود داشت نام برده شده است .

عصر طلایی بازار، از پایتخت شدن تهران تا ناصرالدینشاه، بهطور جامع واکاوی شده و هر دوره سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته. نویسنده کتاب در ادامه درباره بخش کالبدی بازار میگوید:«این بخش بسیار جذاب است؛ بخشی که اصطلاحات مربوط به بازار بیان شده. برای نخستین بار ۵۲۳ سرا و تیمچه با نام و نشانی گردآوری و اتحادیهها با نام رؤسا مکتوب شده است. در بخش ۱۵ کتاب، بخش جذابی به نام اصناف پیوسته و چسبنده درج شده که برای خواننده جدید و خاص است.در بازار، اصنافی که از طریق اولاد پسر ادامه پیدا میکرد به اصناف پیوسته و صنوفی که از طریق اولاد دختر و داماد پیش میرفت به صنف چسبنده معروف بود. این موارد با قلمی به نگارش درآمده که علاوه بر ویرایش ادبی، برای عموم قابل فهم و برای خواننده روان باشد.»
یک خسته نباشید جانانه
بهزاد یعقوبی در پایان از مرام و معرفت بازاریان و بزرگان اصناف میگوید و این را قوت قلبی برای ادامه راه میداند:
«در روز رونمایی وقتی بزرگان بازار و پیشکسوتان را دیدم که با همه مشغله و بیماری به خاطر این کتاب آمده بودند، خستگیهایم بهدر شد. این بهترین کادو برای من بود. حتی بزرگمرد سینما، مسعود کیمیایی، به خاطر اینکه نتوانسته بود در مراسم شرکت کند، پیامی فرستاد که پخش شد. او گفت: واقعاً دستمریزاد به شما که تاریخ این سرزمین را گردآوری کردید و به بازار رسیدید. بازار تفکر و وجودی متفاوت دارد؛ اتفاقات بسیاری در آن رخ داده است. من میدانم شما چه کردهاید، کاری اساسی که در آن تاریخ، اقتصاد، روابط انسانی و سیاست را میتوان یافت. تاریخ بازار همیشه با سیاست و عقیده همراه بوده و در بطن جامعه حضور داشته است. به شما تبریک میگویم؛ کاری بسیار بنیادی انجام دادهاید. سالها، هفت یا هشت سال، در جستوجوی مطالبی بودید که گم شده بود و دوباره در فضای بازار پیدا شد.»
نظر شما