همشهری آنلاین- لیلا باقری: میدانستید در تهران قدیم، یک استاد حلبیساز ماشین دودی ساخته است؟ جعفر شهری شاگرد او بوده است و این ماجرای بانمک، البته برای خودش دردناک را، تعریف میکند. شهری میگوید که استادش همیشه از اختراع خود میگفته است و مردم محله از او سراغ اختراع را میگرفتند. بالاخره روز موعود فرا میرسد و استاد مردم محله را جمع میکند تا از اختراع رونمایی شود.
او جای کمی صاف را پیدا میکند و دو ریل حلبی لحیمشده را میگذارد. بعد سماوری با چهارچرخ حلبی و دودکش شیپوریِ برنجی رویش میگذارد. زیر سماور زغال میریزد و آتش میزند و صدای مرحبا و تشویق مردم بلند میشود. برخیها حتی فراتر میروند و میگویند اصل اختراع ماشین دودی برای ایرانیها بوده و فرنگیها از ما کپی کردهاند.
خلاصه مردم بیتاب حرکت ماشین دودی استاد میشوند و او بین نگاههای منتظر میخ کوچکی را که به عنوان ترمز چرخ گذاشته بود آرام بیرون میکشد، سماور کمی حرکت میکند و بعد میایستد. تشویق مردم به هوا میرود و بین این هیاهو و حیرت، جعفر شهری که نوجوانی کنجکاو بوده نگاه دقیقی به سماور میکند و متوجه کش لاستیکی باریکی دور چرخها میشود... و خیلی سادهدلانه میگوید که حرکت چرخ و تکان خوردن سماور کار این کش است و نه زغال و بخار.
استاد که حسابی ضایع میشود، جعفر شهری را کتک حسابی میزند و اخراجش میکند.
تدوین: عاطفه حسین زاده
نظر شما