ساختمان نبش کوچه شیراز هنوز خاموش و بی‌هیاهو است و پنجره‌های شکسته و دیوارهای لرزانش در انتظار دست مهربان بنایی کاربلدند که رد روز بمباران را از سرو روی‌شان بشوید.

حمله ایران به اسرائیل


همشهری آنلاین-رابعه تیموری: نه‌فقط این ساختمان زخم‌خورده که واحدهای تجاری و مسکونی همسایه اش هم هنوز بهت آن لحظه را قورت نداده‌اند، اما در پناه دیوارهای آنها زندگی متوقف نشده و بروبیای پیش از روز بمباران در خیابان شلوغ و پر رفت‌وآمد خیابان شهید باهنر جریان پیدا کرده است. انگار حرف آقا مهدی بیراه نیست که می‌گوید: «جنگ نمی‌تواند جلوی زندگی را بگیرد!» آقا مهدی نوجوان ساعت فروش همسایه ساختمان جنگ‌زده است و چند روزی بعد از بمباران خیابان کرکره ساعت فروشی نقلی اش را بالا برده است:

جریان زندگی در یک خیابان زخمی


مغازه‌هایی که تعطیل نماندند

گرمای نیمروز درخیابان شلوغ و پررفت و آمد شهید باهنر پهن شده است. ساختمان چند طبقه‌ای که ظهر٢۵ خرداد بمباران شد، هنوز خالی و دست‌نخورده باقی مانده، اما کرکره فروشگاه آهن‌آلات همسایه ساختمان از صبح زود بالا رفته و تلفن روی می‌زش لحظه‌ای از صدا نمی‌افتد. از ترکش‌های بمباران این ساختمان، واحدهای تجاری آن سوی خیابان هم بی‌نصیب نمانده‌اند و بنای بسیاری از آنها آسیب‌دیده‌اند. آقا مهدی در همسایگی یکی از این ساختمان‌ها کاسبی می‌کند که مشغول بازسازی آن هستند. تابلوی پزشکان که از پشت داربست بیرون‌زده نشان می‌دهد که چند پزشک همسایه آقا مهدی بوده‌اند. آقا مهدی پیش از تعطیلی درس و مدرسه هم ساعت فروشی جمع‌وجورش را می‌چرخاند و حالا که مدرسه تعطیل شده، از صبح زود کرکره مغازه را بالا می‌برد. آقا مهدی چند روزی بعد از بمباران کرکره و میز و شیشه‌های مغازه اش را که فرو ریخته بودند، تعویض کرده و کار و کاسبی را از سر گرفته است. آقای ساعت فروش با آن که سن و سالی ندارد، زود مرد شده و می‌گوید: «بمب‌ها حریف زندگی نمی‌شوند....»

جریان زندگی در یک خیابان زخمی


پاتوق‌های همیشگی

کمی آن طرف‌تر از ساعت فروشی او عطاری‌ای قرار دارد که به‌جای آویشن و خرفه و اسطوخودوس و هل و دارچین‌هایی که روز بمباران حیف‌ومیل و پر از خاک و خرده شیشه شدند، ادویه‌جات و گیاهان دارویی تازه چیده و بوی محصولات پرعطر و بویش تا چند متر آن طرف‌تر هم به مشام می‌رسد. جنگ هم نتوانسته خلق‌وخوی خوش جوانک عطار را تنگ کند و با حوصله مشغول پیچیدن نسخه کودکی است که دل درد و دل پیچه امانش را بریده است. حسین آقا روبروی عطاری بند و بساط واکس زنی اش را پهن کرده و در حال برق انداختن کفش چرمی جوانی است که تیپ شق و رق اش به دمپایی قهوه‌ای مخصوص مشتریان حسین آقا ختم می‌شود! حکمتی بوده که روز بمباران کمردرد به حسین آقای سفیدمو امان نداده که از خانه بیرون بزند و بساط کارش را پهن کند، اما چند روزی بعد ازآن‌روز دوباره به پاتوق همیشگی اش برگشته تا مشتریانش سر و سرگردان نشوند...
روز ١٧ تیرماه از نیمه‌گذشته، اما خیابان شهید باهنر از شلوغی و بروبیا نیفتاده و ترافیک آن به راننده‌ها و سرنشینان خودروها مجال می‌دهد که موقع عبور از کوچه شیراز به ساختمان زخمی نبش آن نظری بیندازند و بگذرند......

بیشتر بخوانید:ترامپ مدعی شد: ایرانی‌ها به قدری بمباران شده‌اند که هرچه بخواهیم از آنها خواهیم گرفت!

کد خبر 961315

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار گزارش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha