همشهری آنلاین _ زهرا بلندی: براساس اطلاعات دریافتی، پیکر او بر اثر موج انفجار از پنجره ساختمان به بیرون پرتاب شده و به شهادت رسیده است. جای او از آن روز تا همیشه در میان همنوردانش سبز است؛ نه فقط بر فراز قلهها، که در دلهایشان.

زهرا دیگر بین ما نیست!
سیما بهرامی، از دوستان نزدیک زهرا، آن صبح غمانگیز را چنین به یاد میآورد: «حدود ساعت ۵ صبح بود که صعودمان را آغاز کردیم. هیچکدام از ما از فاجعهای که ساعاتی پیش رخ داده بود خبر نداشتیم. در میانه راه، یکی از بچهها تماس گرفت و خبر شهادت زهرا را به سرپرست داد. بیشتر بچهها خبر داشتند، اما چون از دوستی نزدیکمان با زهرا باخبر بودند، کسی چیزی به من نگفت. سرپرست فقط میگفت گوشیها را از دسترس خارج کنید. فکر میکردم به خاطر احتمال رعد و برق است.
گروه مثل همیشه نبود. همه ساکت، همه سنگین. ولی هنوز خبری به زبان نمیآمد. صعود ادامه یافت، بیسروصداتر از همیشه. آن بالا، بر فراز قله، بچهها تصمیم گرفتند این صعود را تقدیم کنند به شهدای حمله شب گذشته. کسی گفت: «یک سلام هم به امام حسین (ع) بدهیم.» و همان لحظه، دل من لرزید. گفتم چقدر جای زهرا خالیست. انگار او را حس میکردم، در همان ارتفاعات، نزدیک و آشنا. هنوز چیزی نمیدانستم اما به دلم افتاد که زهرا با ماست.»
او ادامه میدهد: «در راه برگشت، کمی جلوتر از گروه پایین آمدم و گوشیام را روشن کردم. و ناگهان پیامی رسید: «زهرا دیگر بین ما نیست!»
شوکه شدم. فهمیدم آن حس بالا، بیسبب نبود. زهرا آمده بود تا بدرقهمان کند. انگار پیش از آنکه خبر شهادتش را بشنوم، خودش با دل من حرف زده بود.»
سیما بیشتر درباره رفیقش میگوید: «آشنایی از روزهای کرونا آغاز شد و دوستیمان با تمرینات دوشنبهها جان گرفت. شاید مدت زمان رفاقتمان زیاد نبود اما عمقش هم کم نبود. همیشه پرانرژی و پرانگیزه بود. وقتی کنار زهرا بودی، روحت جان میگرفت.» سیما آخرین دیدارش با زهرا را اینگونه شرح میدهد: «چند وقت پیش زهرا مشکل انحراف بینی برایش پیش آمده بود که تنفسش به خصوص در کوهستان را دچار مشکل کرده بود. برای رفع این مشکل اخیراً عمل جراحی داشت و یکماه بود که کوه نیامده بود تا اینکه دوشنبه هفته قبل تیم به مناسبت عیدغدیر تمرین غدیرانه اجرا کرد. این آخرین حضور زهرا در باشگاه بود.»
مدیر باشگاه کوهنوردی:
آینده روشنی در انتظارشبود ...
این بانوی دوچرخهسوار و طبیعتگرد ایرانی از ۵ سال پیش در باشگاه کوهنوردی «سلام همنورد» فعالیت میکرد. مجید دلنوا، مدیر این باشگاه با اندوه از او یاد میکند: «رشته اصلیاش دوچرخهسواری بود، ولی کوه و طبیعت را هم عاشقانه دوست داشت. تازه وارد دنیای کوهنوردی شده بود، اما با پشتکار زیاد پیشرفت زیادی کرده بود. او قبل از این ماجرا هم در برنامههای تمرینی و هم در برنامههای رسمی شرکت داشت. مدتی قبل هم در برنامه کوهنوردی خارجی صعود به قله آراگات در ارمنستان حضور پیدا کرده بود. در این مسیر طبعاً از بچههای پیشرفته عقبتر بود و کندتر حرکت میکرد اما این موضوع را اصلاً نشانه ضعف نمیدانست و فقط روی هدفش متمرکز بود. آرام، اما مصمم.»
دلنوا ادامه میدهد: «زهرا اهل رقابت نبود، اهل رشد بود. در مدت کوتاه حضورش در جمع ما خیلی خوب پیشرفت کرده بود و آینده روشنی در انتظارش بود ما نه فقط یک عضو باشگاه، که یک دوست، یک خواهر، یک الگو را از دست دادیم و شهادتش، داغی بزرگ بر دل همهمان گذاشت.»
نظر شما