شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۲
۰ نفر

مهرداد ابوالقاسمی: خیانت و بدگمانی، تم اصلی نمایش «اتللو» است و شاید همین مسئله باشد که وجهی جهانشمول به این نمایشنامه بخشیده و در تمام اعصار و دوره‌ها آن را قابل اجرا کرده است.

حمید مظفری به‌تازگی نمایش «اتللو» را روی صحنه برده است. او با رویکردی کاملا معاصر و امروزی به سراغ این نمایشنامه رفته و حتی برای ایجاد ارتباط بیشتر با مخاطب نمایشنامه را با استفاده از نظم و نثر به فارسی برگردانده است، او در اجرا و انتخاب شیوه اجرایی نمایش هم از شیوه‌های اجرایی نمایش‌های ایرانی چون نقالی، پرده‌خوانی و... بهره گرفته است. به بهانه اجرای نمایش «اتللو» با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

رویکردی که بیش از هر مسئله دیگری در اجرای نمایش «اتللو» دیده می‌شود، استفاده از شیوه‌های اجرایی نمایش‌های ایرانی مانند پرده‌خوانی، نقالی، تعزیه و ... است که بسته به فراخور صحنه و موقعیت‌ها، از این روش‌ها استفاده کرده‌اید. با انتخاب این شیوه اجرایی قصد بیگانه‌سازی و آشنایی‌زدایی را داشتید؟

بله! دقیقا. با این کار قصد داشتم ابتدا یک بیگانه‌سازی برای مخاطب انجام دهم و در ادامه نوعی آشنایی‌سازی ایرانی برای مخاطب را به وجود آورم. این آشنایی‌سازی مخاطب را جذب خود می‌کند و ناخواسته او را به دنیای جدیدی می‌کشاند. آثار بزرگ دنیا که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند دارای مشکل زبانی هستند؛ مترجمان خود را ناگزیر می‌دیدند (در حالی‌که واقعا آنان ناگزیر نبودند) که از یک زبان فاخر برای انتقال مفاهیم در زبان و ترجمه نمایش استفاده کنند.

در واقع با استفاده از ادبیات فاخر تلاش می‌کردند تا به اصالت نمایشنامه و زبان‌آن وفادار بمانند، در حالی‌که همین مسئله باعث می‌شود فاصله‌ای میان اجرا و تماشاگر به وجود بیاید. در واقع من از این فاخر‌گویی پرهیز کردم و حتی به ضدیت با این نوع زبان پرداختم. در واقع همان‌کاری را کردم که شکسپیر در زبان مادری خودش انجام داده است و من هم همین کار را با استفاده از زبان فارسی انجام داده‌ام. نمایشنامه‌های شکسپیر دارای همین اشکال و  رنگارنگی‌هاست. درحوزه زبانی خودمان و با استفاده از بحرطویل، نظم و نثر، شعر سپید و... این کار را  انجام دادم.

  • علاوه بر اینها شما نوعی نگاه حماسی گونه منبعث  از شاهنامه را هم به اثر و حتی کلیت  داستان وارد کرده‌اید. در حقیقت داستان را از فضای کلاسیک گونه‌اش خارج کرده‌اید و تلاش داشته‌اید یک نگاه حماسی ‌گونه کاملا ایرانی به نمایش «اتللو» داشته باشید، در حالی‌که این نمایشنامه‌ بار حماسی ندارد!

شاید به این دلیل این احساس به شما دست داده است که مثنوی شاهنامه در بحر متقارب سروده شده است. البته من این حس شما را تایید می‌کند و اصلا آن را اشتباه یا برداشت نادرست نمی‌دانم. نظم به کار رفته در این نمایش چه برای راوی و چه برای کاراکترها  هم بحر متقارب است. شاید این مسئله باعث شده تا شما یک برداشت حماسی از نمایش «اتللو» داشته باشید.

  • شاید هم به دلیل تلاش‌‌های شما در راستای آشنایی‌سازی این اتفاق صورت گرفته
    و تا این‌حد تشدید شده است؟

بله! دلیل استفاده از این ساختار‌ها این بوده که تماشاگر، نمایش را کاملا ایرانی ببیند. در‌حقیقت بدون اینکه تماشاگر در ظاهر چیزی ببیند، نشانه‌هایی را دریافت می‌کند و فضاهایی را با کمک همین عناصر پدید می‌آورد و جنبه‌های ایرانی نمایش را تشدید می‌کند.

  • این آشنایی زدایی و بیگانه‌سازی مدنظر شما، در برخورد و مواجهه نخست تماشاگر با دکور از بین می‌رود. سبک و سیاق دکور نمایش «اتللو» بر مبنای اصول طراحی دکورهای کلاسیک شکل گرفته است. در حقیقت دکور نمایش حداقل تا پیش از شروع اجرا، تماشاگر را به سمت نمایش‌های کلاسیک سوق می‌دهد. این نوع طراحی تا حد زیادی آشنایی‌زدایی و بیگانه‌سازی مدنظر شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در حقیقت هرچقدر که تماشاگر بیشتر به نمایشنامه «اتللو» شکسپیر علاقه‌مند باشد بیشتر درمقابل این رویکرد جدید مقاومت به خرج می‌دهد و در واقع این مسائل تا حدی در تضاد با یکدیگر قرارگرفته‌اند. قبول دارید؟

من با بنیان اینکه تضادی بین نو و کهنه به وجود بیاورم سراغ نمایشنامه رفته و حتی به قصد، روی کلاسیک بودن نمایش تاکید داشتم تا جاهایی که قرار است نمایش خودش را نو جلوه دهد، عناصری وجود داشته باشد که این نو شدن و تازگی را بهتر و بیشتر بروز دهد.

  • فکر نمی‌کنید این مسئله باعث عدم ایجاد ارتباط مناسب میان تماشاگر و نمایش شده است؟

نه! من باید جنبه‌های کلاسیک را مدنظر داشته باشم. اگر دقت کرده باشید در همان ابتدای نمایش تماشاگر با «دزد‌مونایی» روبه‌رو می‌شود که اصلا کلاسیک نیست و حتی به جامعه امروز تعلق دارد. من این قرارداد را از ابتدا با تماشاگر می‌بندم و با ایجاد این صحنه او را به رویکرد تازه به اثر دعوت می‌کنم و این روند تا پایان ادامه دارد.

  • تم نمایش «اتللو» خیانت و بدگمانی است  اما تا قبل از آنتراکت روی این مسئله مانوری داده نمی‌شود؛ تلاش برای معرفی فضای ایرانی است، نه داستان نمایش. از بعد از آنتراکت است که نمایش بر محور تم داستان پیش می‌رود. چرا این تفکیک صورت گرفته و تم اصلی نمایش بعد از آنتراکت شکل می‌گیرد؟

برای اینکه از پرده سوم به بعد است که این مسئله شکل می‌گیرد. شاید به این دلیل است که در نمایش «اتللو» پرده‌ها از میان رفته است؛ البته روال درام اینگونه است. طرح و توطئه‌«یاگو» در حقیقت از همین زمان است که شروع می‌شود. در حقیقت یاگو نقشه‌هایش را کشیده و از بعد از آنتراکت است که تماشاگر شاهد اجرای نقشه و محصول نقشه‌های او تا پایان اجرا می‌شود.

  • شما یک نگاه ایرانی به نمایشنامه ‌داشته‌اید  اما تماشاگر شاهد یک رویکرد به شیوه‌های اصیل نمایش‌های ایرانی است. حتما استفاده شما از تعزیه، نقالی و... هم بارویکردی نو صورت گرفته است. همچنین این رویکرد در صحنه آخر کاملا به زمان امروز پیوند می‌خورد و این صحنه خیلی سریع رخ می‌دهد. چرا صحنه آخر به‌صورت یکباره و آنی رخ می‌دهد؟

البته من قصد نداشتم این مسئله را به آینده وصل کنم و تعجیلی هم برای این کار نداشتم. قرار نبود به طور مستقیم آدرس محل اجرا و رویداد را هم عنوان کنم. درحقیقت تاریخ و جغرافیایی برای آن متصور نبودم اما مجموعه عوامل، رویدادها و اتفاقات می‌تواند ذهنیتی را ایجاد کند و حتی منطقه‌ای جغرافیایی را هم تعیین کند. من تأکیدی روی منطقه و جغرافیا و حتی زمان  نداشتم. شاید به دلیل همین نشانه‌هاست که این اتفاق رخ می‌دهد. در حقیقت شاید مجموعه عوامل و ریتم تند اتفاقات باعث بروز این مسئله شده است.

کد خبر 95709

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز