پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۰:۵۲
۰ نفر

نصرالله حدادی: غروب هنگام، اگر گذرتان به خیابان 15خرداد شرقی افتاد، کافی است قدری با دقت حاشیه پیاده‌روهای جنوبی و شمالی و جوی‌های آب و همچنین دور و اطراف سطل‌های زباله را نگاه کنید

تا ببینید چگونه سهل‌انگاری عده‌ای، این بخش از تهران که سعی شده به شکل طهران قدیم آرایش و پیرایش شود را به هیبتی نامأنوس درآورند و تلی از زباله در هر گوشه‌ای، پراکنده است. راستی ما چرا این‌گونه‌ایم؟، چرا به نظافت شهرمان آن‌گونه که باید توجه نداریم و با وجود این همه تلاش و کوشش شهرداری،زباله‌ها را به شیوه‌ غیراصولی جمع آوری می‌کنیم و سرمایه‌های ملی کشورمان به آسانی هدر رود؟ 

کافی است نگاهی به داخل جوی‌های آب بیندازیم که بدون شک مملو از ظرف یکبار مصرف، میوه، مقوا، و انواع و اقسام زباله و آشغال است.این در حالی است که در چند قدمی ما سطل‌های زباله در حاشیه خیابان‌ها، تعبیه شده و ما بدون توجه، زباله‌های خود را در اینجا و آنجا می‌اندازیم.این کار البته مختص این بخش از تهران نیست و انگار عادت ما ایرانیان است.

کارگران و رفتگران شریف شهرداری، وقتی که ما خوابیم،‌شهر را تمیز می‌کنند تا ما صبح هنگام شهر پاکیزه‌ای داشته باشیم. اما بار دیگر موقع غروب، آش و کاسه همان می شود که دیروز و پریروز و پارسال بود؛ یعنی خیابان‌هایی پر از زباله،  این فرهنگ غلط از گذشته در میان ما تهرانی‌ها وجود داشته است.

نه شهرداری در روزگار ما و نه اداره احتسابیه و بلدیه در گذشته حریف عده‌ای از مردم نشدند. یک دستورالعمل قدیمی در پانزدهمین روز رمضان سال 1286 هجری قمری ـ یعنی 140 سال قبل ـ ناصرالدین‌شاه فرمانی را به نام علی‌خان امین حضور، به شرح زیر صادر کرد. علی‌خان امین‌حضور، هنوز هم در محله ما یک سه‌راهی به نام خود در تقاطع خیابان‌های امیرکبیر و ری دارد و آن زمان در مقام «احتساب» شرح وظایفش چنین معلوم شد:

«... دستورالعمل امین‌حضور برای پاکیزگی شهر طهران از محلات و کوچه‌های خارج و داخل...

اولاً: شهر و اطراف شهر و محلات اندرون و بیرون کلاً باید پاکیزه باشد   و کثافات از هر جور و قسم نباید در کوچه‌ها و معابر و پسکوچه‌ها و غیره دیده شود.

ثانیاً؛ شهر و محلات بیرون و اندرون که عبارت از خانه و دکان و حمام و مستغلات و کار و استرا و محوطه و میدان است و هر یک از این بناها صاحبی دارد، هر صاحبخانه مجبور است و محکوم که جلو و اطراف خانه خود را هر روز جاروب کند و پاک نماید و زبیل و کثافات ظاهره را مفقودالاثر نماید.

اگر از این خانه‌ها و املاک خالصه دیوانی باشد، امین‌حضور باید از جانب دولت رفع کثافاتش را بنماید.

ثالثاً؛ قراری بدهد که آب‌هایی که از کوچه‌ها و غیره جاری است، کوچه را کثیف و لجن نکنند که به واسطه عفونت در هوا ظاهر شود و آب‌انبارهای شهر را ماهی دو مرتبه خالی کرده و عوض کنند و آب تازه بیندازند.»

این دستور البته محدود به نظافت شهر نبوده و به نوسازی و مسائل دیگری هم مربوط می‌شده است.ادامه این دستور را بخوانید که:

«رابعاً؛ اگر سقف کوتاهی و دیوار خرابه‌ای یا سقف خرابه شکسته یا کوچه خرابی و محل خرابی ملاحظه کند همه را بالمره از بیخ و بن خراب کرده، صاحب و مالکش را مجبور کند که در نهایت خوبی و پاکیزگی بسازد و اگر خالصه باشد، دیوان می‌سازد.

خامساً؛ در هر مکان که لازم باشد دیواری تعمیر شود یا دری به کوچه‌ای گذاشته شود که مانع از چشم‌انداز جاهای کثیف باشد.

به معمارباشی بگوید به مجرد اعلام امین‌ حضور بسازند و به تعویق نیندازند.

سادساً؛ شتر و خر و سایر حیوانات باردار و غیرباردار که از کوچه‌ها و کاروانسراها و میدان‌ها و غیره عبور می‌کنند و بار می‌برند و می‌آورند نگذارند بی‌سبب و جهتی در کوچه‌ها و غیره معطل بایستند یا در وسط کوچه و شاهراه و غیره بخوابانند. هرچه زودتر از کوچه‌ها و غیره حیوانات بیرون بروند بهتر است.

سابعاً؛ هر جا خاکروبه و زبیل زیاد و تل باشد، حکماً در حریم و در خانه و مستغلات هرکس باشد، مجبور کند بردارند و مفقودالاثر نمایند.

ثامناً؛ رختشورخانه‌ها که در شهر و خارج و مبال‌ها و قبرستان‌هایی با دیوار در خارج شهر که با اطلاع حکیم‌باشی قرار شده بسازند از حالا برآورد خرج آنها و نقشه و مکان آنها را معین کنند، به اطلاع معمارباشی، در بهار تنخواه داده شود، امین حضور خودش مراقب باشد بسازد و به اتمام برساند. 

تاسعا؛ مراقب باشند بعد از اینکه در حریم کوچه‌ها و معابر سکویی و دکانی پیش نیاورند و از معابر ندزدند و هرکس این عمل کرده باشد خراب کرده به معبر بدهند . مراقب باشند هر بنای کوچه و عمارتی که بعد از این می‌سازند راست و خوب و خوش منظر باشد . مراقب باشند سنگفرش کوچه‌ها که حالا بد شده است و عبور نمی‌توان کرد، کم‌کم هر کس حریم خود را کنده از نو بسازد، به طوری که اسب راحت و بدون احتیاط عبور کند.مراقب باشند در شهر مرده دفن نکنند.

 امین حضور مأمور است که بدون ملاحظه از احدی این احکامی که در تمیزی و پاکیزگی شهر صادر شده به عمل آورده، والا مورد مؤاخذه شدیده خواهد شد. سنه 1286» از گذشته تا کنون یکصد و چهل سال پیش همانگونه که در ماده پنجم خواندید، مثل امروز 137 وجود داشت تا دیوار و چشم‌اندازهای کثیف را بسازند.

یکصد و چهل سال پیش به فکر آن بودند که توالت عمومی بسازند و صاحبخانه‌ها را مجبور سازند زبیل یا همان زباله‌ها را مفقودالاثر سازند، یکصدوچهل سال پیش از تجاوز به حریم عمومی حرف به میان آمده و در ماده دهم از مردم خواسته شده تا قانون را رعایت کنند. خودمانیم، در این یکصدوچهل سال چقدر ما تغییر عادت داده و این‌گونه تخلفات را انجام نمی‌دهیم؟

وضع این قوانین افاقه نکرد و 9 سال بعد، یعنی در سال 1297، بار دیگر اداره احتسابیه بر آن شد که مجدداً قوانین دیگری را وضع و به اطلاع عموم رسانده تا مردم آن را رعایت کنند. در ماده 7 این آیین‌نامه آمده است:« چنان که جاروب و تنظیف خیابان‌ها و شوارع عمومی برعهده مأمورین اداره است، و تطهیر و جاروب و آب‌پاشی سیار کوچه‌ها و بازارها برعهده اهالی است و هر کس باید جلو دکان و درب خانه خود را پاک و شسته و روبیده داشته باشد.

خاکروبه را در سبد و صندوق با ظرف دیگر جمع کرده به کسانی که باید آنها را حمل و نقل کنند بدهد تا نقل نمایند. مقابل دکاکین واقع در بازار و کوچه ریختن اشیا و ارزاق و گذاردن صندوق و نیمکت و کرسی و هیزم شکستن و زغال بیختن و فصد کردن، خون گرفتن و تراشیدن تخته و چوب و آلات و اسباب کالسکه و در و پنجره ساختن و تنعیل ¨نعل کردن و بستن حیوانات و اقدام به هر گونه عملی که مانع عبور و مرور عامه باشد کلاً ممنوع است. احدی نباید از محل طبیعی خود تجاوز کند و پیش‌تر آید.» 

یک سوزن به خودمان  یک جوالدوز به شهرداری

بلدیه طهران قدیم  برای اداره شهر قوانین زیادی داشت. در این قوانین مواردی مثل مجبور کردن مردم به دفع زباله، آن هم در محل نامعلوم، دفن  اموات در قبرستان‌های جدید، باز کردن مجاری راه‌آب‌ها و قنوات، جلوگیری از دوانیدن اسب در معابر عمومی، و همچنین آویزان نکردن پارچه‌های رنگ شده و لنگ حمام در معابر عمومی نیز آمده است.

حالا دیگر حمام عمومی نداریم، اما به جای اسب تا دلتان بخواهید در پیاده‌روها، موتورسیکلت‌ها به تاخت و تاز مشغولند و خدا پدر درشکه‌چی‌ها و گاریچی‌های قدیم را بیامرزد که حداقل پیاده‌رو را برای پیاده‌ها باقی می‌گذاشتند.پهن کردن بساط دستفروشی تا دلتان بخواهد در حاشیه پیاده‌روهای دوطرف چهارراه گلوبندک، چنان راه را بند می‌آورد که اجباراً باید از وسط و حاشیه خیابان رد شد و هر لحظه حضرت ملک‌الموت را به چشم دید.

تجاوز به حریم عمومی، با وجود قوانین بسیار عادت روزمره برخی کسبه است. تو گویی از زمان تأسیس اداره احتسابیه تا به امروز که شهرداری شده، پسرفت کرده‌ایم که از پیشرفت خبری نیست.روی سخنم از خود گرفته تا دیگری است، چرا این چنین هستیم؟، حیف نیست این خیابانی را که امروز چنین برای ما آراسته‌اند، با زباله به همان وضعی بیندازیم که مردمان 140 سال قبل می انداختند؟

 همانطورکه تا دیروز در خیابان‌های تهران اسب می‌دواندند، امروز از راهبندان گرفته تا پارک دوبله و ویراژ دادن کاری عادی است، چرا؟ برای چه باید ما را مجبور سازند تا با موانع فیزیکی، مانع از انجام تخلف رانندگی شویم؟ یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به شهرداری که چرا شهر چنین است و چنان. باور کنید برای پیاده‌راه ساختن خیابان‌های باغ سپهسالار صف، کوچه مروی و خیابان پانزده خرداد، خون‌دل‌ها خورده شده تا شکل و شمایل طهران را پیدا کنند. 

همشهری محله - 12 

کد خبر 90088

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز