سه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۷
۰ نفر

دوچرخه: سه مطلب ادبی؛ شعری که به شیوه مهدی اخوان ثالث و به مناسبت سالمرگ او گفته شده از عباس تربن، یک داستانک از حسین تولایی و دو رباعی طنز از داریوش فروتن.

تو و آن زبانِ بس حماسی!

«سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت»
                                    گرما در گریبان است
من اما گر سرم گرم است،
                                   گرم شعرهای توست
چه گرماگرمِ تابستانیِ گرمی!
تو اما همچنان
        مردانه روی حرف خود هستی:
«زمستان است!»
در این گرما
اگر لیوان آبی سوی کَس آری،
سلامت را به شادی می‌دهد پاسخ
وگرنه لای چرخت چوب
                     آن‌سان می‌گذارد که
به دیواری خوری با مخ!
*
تو را خواندم
به یاد چارم شهریور شصت‌ونه شمسی
تو را من با زبان بی‌زبانی
تو را با آن زبان بس حماسی!
در این گرمای داغاداغ
گذشتی مثل بادی از خیال من
دمت سرد و دماغت چاق!

                                      عباس تربن

تصویرگری: نازنین جمشیدی

دو رباعی خنک برای تابستان

تجدیدی

اوضاع مرا که اینچنین می‌دیدی
به حال فجیع بنده می‌خندیدی
آری به سفر نمی‌توانم بروم
آورده‌ام امسال سه تا تجدیدی!

از یمن قدوم فصل تابستانه

از یمن قدوم تو که تعطیل شدم
معتاد به شیرینی و آجیل شدم
در عرض سه ماه فصل تابستان، من
اندازۀ خرس‌قطبی و فیل شدم!

                                      داریوش فروتن

کوچه یاکریم‌ها

دلش می‌خواست زودتر بزرگ شود
هنوز خیلی کوچک‌تر از آن بود
که بتواند کنار خیابان‌ها بنشیند
با آنها هم صحبت شود
و مثل آنها
با اتوبوس‌ها و کامیون‌ها دوست باشد

سرک کشید
خیابان بالایی‌‌اش خسته بود
شلوغ، پرسروصدا، تصادف، دود

کوچه تصمیم گرفت
وقتی بزرگ شد
یک خیابان ساکت و خلوت شود
تا مثل روزهای کوچه‌ای‌اش
یاکریم‌ها هم بتوانند
توی دلش قدم بزنند!

                                      حسین تولایی

«دوچرخه»؛ ضمیمه نوجوان همشهری

کد خبر 87941

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز