دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۹:۵۸
۰ نفر

آتوسا رقمی: به آن می‌گویم «اسمش را نبر»، آخر تا اسمش می‌آید، همه پا به فرار می‌گذارند..

«هنر سنتی» را می‌گویم؛ چرا؟ خب برای این که وقتی حرفش می‌شود همه فکر می‌‌کنند قرار است با اثری تکراری روبه‌رو بشوند که هزاران بار شبیهش را دیده‌اند و چیز تازه‌ای برای آنها ندارد. به علاوه، می‌گویند هنرهای سنتی در شرایطی به‌وجود آمده‌اند که با شرایط امروز خیلی فرق می‌کرده؛ زمانی به دلیل‌هایی لازم بوده این قالب‌های هنری شکل بگیرند، اما حالا دیگر نیازی نیست همان قالب‌ها و شکل‌ها  تکرار شوند و بهتر است شکل‌های نویی به‌وجود بیایند که به نیازهای امروز بهتر جواب می‌دهند.

خب من هم شاید گاهی فکر کنم این آدم‌ها راست می‌گویند، نمی‌گویند؟

اگر  این حرف‌ها درست باشد، معنی‌اش این است که می‌توانیم هنرهای سنتی را به‌کل کنار بگذاریم و حتی فراموششان کنیم؛ می‌توانیم؟

کسانی که این قالب‌های هنری را خوب می‌شناسند، می‌گویند نمی‌توانیم؛ دلیلش هم ویژگی‌های خوبی است که این قالب‌های هنری دارند و با کنار گذاشتن آنها، این ویژگی‌ها را هم از دست می‌دهیم. خب، پس باید چه‌کار کنیم؟

نشانه چهاردهمین جشنواره بین المللی نمایش‌های آیینی - سنتی که در آن واژه «نمایش» دوبا ر نوشته شده

شاید یکی از دلیل‌های برگزاری جشنواره‌های هنرهای سنتی هم همین باشد؛ جشنواره‌هایی مثل جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی – سنتی که چهاردهمین دوره آن هفته گذشته در تهران برگزار شد. همه کسانی که در این جشنواره شرکت کرده بودند، چه کسانی که نمایش اجرا می‌کردند و چه تماشاگران،  ایرانی و  خارجی، سعی کرده بودند به این سؤال جواب بدهند.

بعضی از نمایش‌های این جشنواره، قالبی سنتی داشتند، اما تغییرهایی که در آنها داده شده بود، آنها را نو و به روز کرده بود؛ بعضی از نمایش‌ها کاملاً امروزی بودند و در آنها فقط از ویژگی‌های نمایش‌های سنتی استفاده شده بود؛ بعضی از آنها جلوه‌هایی از نمایش‌های سنتی را قرض گرفته بودند؛ و بعضی‌ها هم سعی کرده بودند عیناً همان قالب‌های سنتی را تکرار کنند.

مجموعه این نمایش‌ها به تماشاگران هم کمک می‌کردند هر کدام پیش خودشان جوابی برای این سؤال پیدا کنند و در عین حال آنها را با گوشه و کنار این قالب‌های سنتی نمایشی ایران و جاهای دیگر دنیا آشنا می‌کردند.

حالا بیا ما هم نگاهی به بخش‌هایی از نمایش‌ها و اتفاق‌های این جشنواره بیندازیم و سعی کنیم جواب خودمان را هم به این سؤال پیدا کنیم؛‌این که بهترین برخورد با نمایش‌های سنتی چه‌برخوردی می‌تواند باشد.

عکس‌ها : پایگاه اینترنتی ایران‌تئاتر

اجرای یک نمایش سنتی ایرانی، ممکن است برای بعضی از کسانی که با آن آشنا هستند، تکراری و کسالت‌آور باشد، اما همان نمایش می‌تواند برای کسانی که نمونه شبیه آن را ندیده‌اند، جذاب باشد. نمایش «چوچوبنگالی» از کشور هند هم همین ویژگی را داشت؛ داستانش که یک داستان اسطوره‌ای هندی درباره شیطان، الهه شیوا و نبرد آنها در بهشت بود، شیوه اجرایی نمایش و حرکت‌های آکروباتیک بازیگران، لباس‌ها و صورتک‌هایی که آنها به چهره زده بودند، سازهای موسیقی همراه با اجرا و ... همه برای تماشاگران غیر هندی تازه و جذاب بود

می‌شود قالب یک نمایش سنتی باشد، اما خود نمایش امروزی؟ می‌شود؛ چه‌طور؟ قالب‌های نمایش‌های سنتی، فضایی ایجاد می کرده‌اند که می‌شده در آن، موضوع‌های روز اجتماعی را در قالب طنز مطرح کرد. نمایشی که موضوع آن به‌روز است و قالب آن هم طنز، تماشاگر را جذب می‌کند. حالا اگر این نمایش در قالبی سنتی شکل گرفته باشد، همراه با سرگرم‌کردن تماشاگر، او را با آن قالب خاص نمایشی هم آشنا می‌کند؛ مثل نمایش «بدل» که هدایت هاشمی آن را نوشته و علی عامل هم کارگردانی‌اش کرده

نام «سعدی‌افشار» را شنیده‌ای؟ او از آخرین بازیگرانی است که نقش «سیاه» را در نمایش‌های «سیا‌ه‌بازی» بازی می‌کند؛ در ضمن او از قدیمی‌ترین بازیگران تئاترهای «تخت‌حوضی» هم هست. در جشنواره امسال، سعدی‌افشار بعد از سال‌ها دوری از این کار، در نمایشی به نام «قولنج» نقش سیاه را بازی کرد؛ هر چند دیگر نمی‌توانست مثل گذشته روی صحنه ورجه‌وورجه کند! این نمایش حالا هم که جشنواره تمام شده، هر روز در تماشاخانه سنگلج تهران اجرا می‌شود.

مردم خواف، وقتی مراسم دعای باران را اجرا می کنند، چهاربیتی‌ها و آوازهای محلی هم می‌خوانند؛ آیین «اسب چوبی» در جشن‌ها و عیدهای مردم بجنورد اجرا می‌شود و «بوک و زاوا» در مراسم عروسی قوم‌های شمال خراسان؛ «شوشی» در منطقه جزیره قشم برای دور کردن قضا بلا و آفت‌ها اجرا می‌شود؛ «چل‌بیتو» از آیین‌های تربت حیدریه است: مردم روستا دور هم جمع می‌شوند و هر کدام با نیتی، ریگی را با شاخه‌ای در یک کوزه می‌اندازند. کدخدا کوزه را زیر خاکستر پنهان می‌کند و زمانی که ماه در چهارشنبه شبی، کامل می‌شود، مردم باز جمع می‌شوند، ریگ‌ها را از کوزه بیرون می‌آورند و ...

در همه جای ایران آیین‌ها و مراسمی اجرا می‌شده، که بعضی از آنها هنوز زنده‌اند و دست‌کم به صورت نمایش در جشنواره، اجرا می‌شوند. «خه لات»، «تکم اویونی»، «هیلو زرنا»، «چشم آرو»، «دی زنگه رو» و ... نمونه‌های دیگر این آیین‌ها هستند که در این جشنواره اجرا شدند.

در تصویر بالا نمایی از اجرای مراسم «آیینی‌خوان» مردم خواف را می بینیم

می‌دانی که خیلی از نمایش‌نامه‌نویس‌های بزرگ امروزی، ایرانی و خارجی، در آثارشان از ویژگی‌های نمایش‌ «تعزیه» استفاده کرده‌اند و خیلی از کارگردان‌ها هم از شیوه‌های اجرایی آن؛ مثلاً این که بازیگران کاملاً در نقششان فرو نروند و با شیوه بازی‌شان مدام به تماشاگران یادآوری کنند که آنها فقط بازیگر یک نقش هستند و نه خود کسی که نقشش را بازی می‌کنند؟

در این تصویرنمایی از اجرای تعزیه «اسلام آوردن مالک اشتر نخعی» را می بینیم

قالب‌های نمایشی امروزی می‌توانند مراسم سنتی قدیمی را به تماشاگران معرفی کنند، نمی‌توانند؟ این همان اتفاقی است که در نمایش «تاتوره خاردار» از کشور بلغارستان افتاده بود:  عروسی و بعضی مراسم دیگر مردم بلغارستان، در قاب‌های نمایشی زیبا، بدون هیچ کلامی و همراه با موسیقی، به نمایش درمی‌آمدند

یک نمایش می‌‌تواند ساختاری کاملاً امروزی داشته باشد، با موضوع «نمایش‌های سنتی»؛ می‌تواند در قالبی امروزی، با تماشاگرانش از بازیگران نمایش‌های سنتی بگوید و از تالاری که زمانی در آن نمایش‌های سنتی اجرا می‌شده و حالا دارد خراب می‌شود و ... در نمایش «شهر شطرنجی» همین اتفاق افتاده بود

 آن زمان که تلویزیون و سینما و این‌جور چیزها نبود، پدربزرگ‌های پدربزرگ‌های پدربزرگ‌هایمان (و البته نه مادربزرگ‌های مادربزرگ‌های مادربزرگ‌هایمان) چه سرگرمی‌هایی داشته‌اند؟ یکی از آنها نشستن پای «نَقل» نقالان در قهوه‌خانه‌ها بوده؛ نقالانی که با آب و تاب داستان‌های شاهنامه فردوسی و داستان‌های قهرمان‌های بزرگ و اسطوره‌ای را برای تماشاگرانشان تعریف می‌کردند و قسمت‌هایی از داستان را هم به تنهایی به‌صورت نمایشی اجرا می‌کردند. (چه خوب بوده، آنها یک عالم از داستان‌های شاهنامه را بلد بوده‌اند، اما من و تو با چند تا از داستان‌های این کتاب آشنا هستیم؟)

در این تصویر مرشد  ولی‌الله ترابی را می بینیم که دارد  نقالی می‌کند

کد خبر 87504

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز