کتاب «قصه جزیره ناشناخته» نوشته ژوزه ساراماگو با ترجمه محبوبه بدیعی است که در آن، نویسنده داستان سفری عجیب و افسانه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن مردی از پادشاه شهر خود می‌خواهد قایقی در اختیارش بگذارد تا بتواند در دریاها به دنبال یک جزیره ناشناخته بگردد.

کتاب

همشهری آنلاین- گروه فرهنگی: ایام تعطیلات نوروزی در کنار برنامه‌های ویژه این ایام که بیشتر در دید و بازدید و مسافرت می‌گذرد، اوقات فراغتی را هم برای بسیاری فراهم می‌کند که یکی از گزینه‌های مناسب برای پر کردن بهینه این وقت‌های آزاد در تعطیلات نوروزی، مطالعه است. یکی از کتاب پیشنهادی برای معالعه در این ایام، کتاب «قصه جزیره ناشناخته» نوشته ژوزه ساراماگو با ترجمه محبوبه بدیعی است که در آن، نویسنده داستان سفری عجیب و افسانه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن مردی از پادشاه شهر خود می‌خواهد قایقی در اختیارش بگذارد تا بتواند در دریاها به دنبال یک جزیره ناشناخته بگردد.

ماجراهای سفری عجیب در قصه جزیره ناشناخته
ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی و برنده جایزه نوبل ادبیات

ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در سال ۱۹۹۷ داستانی کوتاه منتشر کرد که به افسانه‌های جذاب قدیمی شباهت دارد و با نثری ساده و روان مفاهیم فلسفی، اجتماعی و عاشقانه خود را نیز در لابه‌لای حوادث و گفت‌وگوی شخصیت‌ها مطرح کرده است. داستان کتاب قصه جزیره ناشناخته از جایی آغاز می‌شود که مردی ساده و رویاپرداز نزد پادشاه می‌رود و از او تقاضای یک قایق می‌کند تا بتواند سوار بر آن، جزیره‌ای ناشناخته را بیابد. پادشاه که کنجکاو شده، از او می‌خواهد تا درباره این جزیره بیشتر سخن بگوید و حتی تلاش می‌کند که مرد را از تصمیمش بازدارد؛ چرا که معتقد است از قبل تمامی جزیره‌ها بر روی نقشه مشخص شده‌اند. با این حال مرد کوتاه نمی‌آید و با حمایت اهالی شهر و اعتراض‌هایی که صورت می‌گیرد، پادشاه قایقی را به او اعطا می‌کند. اما در این بین یکی از خدمتکارهای زن قصر نسبت به این ماجرا کنجکاو می‌شود و تصمیم می‌گیرد همراه با مرد به این سفر عجیب و شگفت انگیز برود. ژوزه ساراماگو در این داستان کوتاه به خوبی توانسته یک داستان عاشقانه فلسفی را تعریف کند که درون مایه‌هایی دینی نیز دارد و در میانه سفر اشاراتی به نخستین بخش از کتاب مقدس تورات یعنی باب ششم تا نهم سفر پیدایش نیز می‌شود. قصه جزیره ناشناخته بیش از آنکه درباره واقعی بودن و پیدا شدن جزیره باشد، درباره سفری‌ست که این زن و مرد ماجراجو و رویاپرداز آن را می‌پیمایند و در این مسیر دچار تحولات گوناگونی نیز می‌شوند.

در بخشی از کتاب قصه جزیره ناشناخته می‌خوانیم: « مرد پس از پیمودن راهی طولانی به بندر رسید. به بارانداز رفت و سراغ رئیس بندر را گرفت. همینطور که منتظر او بود، به اطراف نگاهی انداخت و به فکر فرو رفت که در میان کشتی‌هایی که به بارانداز بسته شده بود، کدام یک از آن او خواهد شد. می‌دانست که کشتی بزرگی نخواهد بود؛ دستخط پادشاه کاملا این نکته را کاملا روشن کرده بود و کشتی‌های بخاری و کشتی‌های باربری و کشتی‌های جنگی را کنار می‌گذاشت. آنقدر کوچک هم نمی‌توانست باشد که تاب تحمل طوفان و دریا را هم نداشته باشد. پادشاه در این مورد نیز با قاطعیت گفته بود که بایستی یک کشتی مطمئن و درخور دریا باشد. ان‌ها عین کلمات شخص او بود؛ بنابراین قایق‌های پارویی، لنج و بلم نیز خود به خود کنار گذاشته می‌شد.»

کد خبر 839808
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha