چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۵۱
۰ نفر

محمدعلی توحید: این روزها صادرات گاز ایران به اروپا و طرح‌های متعدد خط لوله که برای صادرات مطرح است، بحث روز است.

در همین حال اجلاس‌های متعددی نیز در کشورهای اروپایی برای اتخاذ یک استراتژی واحد برای تنوع بخشیدن به منابع تامین گاز این منطقه برگزار می‌شود.

در این اجلاس‌ها غیبت ایران از مهم‌ترین مسائلی است که باید به آن توجه کرد.
در اجلاس بلغارستان فرستاده آمریکا حضور احتمالی ایران را بعید ندانسته است ولی با موضع مشابهی که از سوی دولت این کشور مطرح است از ضرورت تحول در روابط ایران با جهان خارج سخن گفته شده و مشارکت ایران را مشروط کرده است.

با وجود موانع فراوانی که آمریکا در مقابل تلاش‌ ایران برای تبدیل شدن به یک صادر‌کننده گاز ایجاد کرده است ولی گفته می‌شود که به‌زودی صادرات گاز ایران به ارمنستان و سوئیس عملیاتی می‌شود.

این دو قرارداد از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار است ولی بدون شک متناسب با جایگاه کشورمان به‌عنوان دارنده دومین ذخایر گاز جهان نیست.

جمهوری اسلامی ایران بیش از دو دهه است که تلاش می‌کند تا به یک صادر‌کننده مهم گاز تبدیل شود.این هدف از این‌رو اهمیت دارد که درآمدهای ارزی کشور را که بیش از 80درصد به صادرات نفت متکی است متنوع می‌کند.ولی این هدف نیز با انتقادهایی که به تداوم خام فروشی در بخش انرژی کشور مطرح می‌شود زیر‌سؤال برده شده است.اینکه جمهوری اسلامی تلاش می‌کند تا با عقد قراردادهای بلندمدت به یک صادر‌کننده گاز تبدیل شود هرچند به تنوع منابع تامین ارز منجر می‌شود ولی همان روند قدیمی صادرات مواد خام بدون ایجاد ارزش افزوده در داخل است.

از این‌رو بسیاری خواهان تشویق سرمایه‌گذاری‌ها در صنایع انرژی بر برای مصرف گاز در داخل و ایجاد کار و ثروت هستند.اما این هدف نیز بدون شک با موانع مشابه هدف تبدیل شدن به یک صادر‌کننده گاز مواجه است که تحقق آن تلاش و زمان طولانی را طلب می‌کند.

با این موانع اما به‌دلیل اهمیت انرژی و به‌ویژه گاز در آینده اقتصاد جهان، حجم بالای ذخایر گاز ایران، اجرای طرح‌های تامین انرژی در کشورهای بزرگ مصرف‌کننده را بدون در نظر گرفتن نقش ایران ناممکن کرده است.در میان کشورهای جهان تنها 3 کشور روسیه، ایران و قطر به‌ترتیب دارای بالاترین منابع گازی هستند و کشورهای دیگر دارنده منابع گاز با فاصله زیادی از نظر حجم ذخایر در رده‌های بعدی قراردارند. در میان 3 کشور نخست دارنده منابع گاز روسیه قراردادهای طولانی مدتی برای فروش‌گاز با اغلب‌کشورهای مصرف‌کننده به‌ویژه اروپا دارد. روسیه امروز به‌عنوان مهم‌ترین تامین‌کننده گاز از طریق خط لوله در جهان مطرح است.

اما این کشور با توجه به سیاست‌هایی که دارد در تلاش‌است تا از اهرم انرژی به‌عنوان یک سلاح استفاده کند. این هدف تحقق حاکمیت سیاسی این کشور حداقل در میان کشورهای سابق عضو بلوک شرق است.این رویکرد موجب نگرانی کشورهای اروپایی و تلاش آنان برای یافتن منابع جایگزین برای تامین انرژی به‌ویژه گاز شده‌است.

پس از روسیه قطر به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و قرارداشتن در‌حاشیه خلیج‌فارس به‌سوی تولید گاز طبیعی مایع یا ال ان جی روی‌ آورده و اغلب منابع خود‌را براساس قراردادهای درازمدت به کشورهای مختلف با سرمایه‌گذاری مشترک در دست تولید دارد.

تنها جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل برخی سیاست‌های جهانی و تحریم‌های آمریکا قراردادهای درازمدت و مشخص برای بهره‌برداری از منابع گاز خود ندارد و هنوز با وجود جایگاه بالقوه در اقتصاد جهان به یک صادر‌کننده متناسب با دومین دارنده منابع گازی تبدیل نشده است.در حال حاضر تغییر موضع آمریکا در قبال ایران، موجب گشایش راه‌هایی به سوی حضور ایران در بازار گاز جهان به‌ویژه اروپا شده است.این شرایط جدید موجب شد که چندی پیش هیئتی به سرپرستی وزیر نفت کشورمان برای گفت‌وگو با مقامات صنعتی اروپایی به آلمان سفر کند.

در این سفر، به گفته سید رضا کسایی‌زاده مدیرعامل شرکت ملی صادرات گاز ایران، توافق‌هایی با چند شرکت آلمانی و فرانسوی برای فروش گاز از سوی ایران صورت گرفت. ولی آیا همه این توافق‌ها به تحولات روابط بین‌المللی ایران با جهان خارج بستگی ندارد.

ترک‌ها هنوز هیچ اقدامی نکرده‌اند

با وجود همه خبرهایی که از اجرایی شدن قرارداد ایران با سوئیس و امضا تفاهم با آلمان و فرانسه حکایت دارد معاون برنامه‌ریزی وزیر نفت حرف دیگری می‌زند. وی به فارس گفت براساس تفاهم صورت گرفته با ترکیه برای صادرات گاز بیشتر به این کشور علاوه بر صادرات موجود، قرار است با سرمایه‌گذاری مشترک با ترکیه نصف گاز تولیدی مراحل 22، 23 و 24 پارس‌جنوبی به این امر اختصاص یابد.

 اکبر ترکان می‌گوید: براساس تفاهم کلی صورت گرفته با ترکیه، قرار است این کشور در قبال درخواست و دریافت گاز بیشتر از ایران در توسعه 3 فاز پارس‌جنوبی مشارکت نماید. اما وی خاطرنشان کرد که طرف ترک هنوز اقدام عملی خاصی در این زمینه انجام نداده است.
فقدان تمایل ترکیه به سرمایه‌گذاری در منابع گاز ایران در حالی است که براساس سیاست جمهوری اسلامی ایران برای تحویل گاز در مرز ترکیه به خریداران در آینده، ترکیه را به دروازه مهم تامین انرژی اروپا تبدیل می‌کند.در‌حال حاضر ایران قرارداد تحویل گاز به سوئیس در مرز ترکیه را در دست اجرا دارد و به گفته مدیرعامل شرکت ملی صادرات گاز، ایران قصد دارد برای تحویل گاز به آلمان و فرانسه نیز گاز را در مرز ترکیه به این کشور‌ها تحویل دهد.

2طرح امنیت آفرین

کشورهای اروپایی همزمان 2 طرح مهم تامین گاز را برای کاهش نگرانی از قطع گاز مورد نیاز از سوی روسیه در دست پیگیری دارند.

طرح خط لوله مستقل روسیه به شرق اروپا موسوم به سوت استریم و طرح خط لوله نابوکو.
 طرح نخست، گاز روسیه را مستقیم به اروپا منتقل می‌کند و بهانه قطع آن را به‌دلیل وجود برخی جمهوری‌های سابق، از روسیه می‌گیرد. طرح دوم نیز بدون مشارکت روسیه تعریف شده و به انحصار روسیه در تامین گاز اروپا خاتمه می‌دهد.

برخی کارشناسان از جمله سید‌رضا کسایی‌زاده مدیرعامل شرکت ملی صادرات گاز ایران براین باورند که طرح نابوکو بدون حضور ایران اقتصادی نیست.ولی تا‌کنون کشورهای ذی‌نفع در این طرح از دعوت ایران در نشست‌های متعددی که این روزها در این زمینه برگزار می‌شود خودداری‌کرده‌اند.اما امروز و در آینده با افزایش قیمت گاز طرح نابوکو بدون حضور ایران نیز اقتصادی خواهد بود؟

کسایی‌زاده براین باور است که: تاکنون نه ایران و نه کشورهای ذی‌نفع در طرح نابوکو هیچ‌گونه تصمیم‌گیری نهایی نداشته‌اند. بنابراین مشارکت یا عدم‌مشارکت ایران هنوز مشخص نیست.

طبق برنامه‌های اعلام شده قرار است اجرای خط لوله نابوکو در سال 2011 آغاز شود و در سال 2014 بهره‌برداری از آن آغاز شود. هزینه این طرح 13 میلیارد دلار برآورد شده است و بنابراین تا آن زمان احتمال مشارکت ایران وجود دارد.

در اجلاس بلغارستان شرکت‌کنندگان بر ضرورت احداث همه طرح‌هایی که از بازده اقتصادی کافی برخوردار است تاکید کردند.

بلغارستان که در طرح سوت‌استریم به سرپل انتقال گاز روسیه به اروپا تبدیل‌ می‌شود از این طرح استقبال کرده و علاقه‌مند به اجرایی شدن آن است.البته مسئله تامین مالی با توجه به هزینه بالای اجرای این طرح‌ها از اهمیت فراوانی برخوردار است و در نهایت اقتصادی بودن طرح‌ها از اهمیت نخست برخوردار است.در طرح نابوکو نیز این مسئله هزینه و فایده از اهمیت برخوردار است و بدون شک مشارکت ایران می‌تواند به بازده بیشتر اقتصادی طرح کمک کند.اما مشارکت ایران با 2مانع جدی و اساسی مواجه است و آن مصرف بالا با نرخ رشد نامناسب و تاخیر در اجرای برنامه‌های توسعه‌ای است.

مانع نخست قرار است با سیاست‌هایی که در حال پیگیری و اجرا است رفع شود. حذف یارانه‌ها به‌ویژه در بخش انرژی حجم بالایی گاز برای صادرات از سهم مصرف کشور حذف می‌کند. علاوه براین، مشکل دیگر در راه کسب یک جایگاه مناسب در بازار گاز جهان تاخیر در اجرای طرح‌های این بخش است.برای مثال از ‌سال 1379 و هنگام بررسی طرح جامع 25ساله کشور قرار بود طرح‌های صادرات گازی ایران در سال 2006 به نتیجه برسد.از جمله این طرح‌ها صادرات گاز به‌صورت ال ان جی بوده است. این هدف زمانی که هنوز از طرح‌های ال ان جی مصر، نروژ یا روسیه خبری نبود در ایران مطرح شد.

ایران در این زمینه پیشگام بود اما ‌طرح‌های کشورهای دیگر امروز به بهره‌برداری رسیده است ولی ما هنوز به مرحله تولید صادراتی نرسیده‌ایم. تاخیر در اجرای طرح‌های پارس‌جنوبی از دیگر موارد است.برخی با این امیدواری و مثبت‌اندیشی چنین تفسیر می‌کنند که اجرا نشدن طرح‌ها به سود همه است. این دیدگاه این تاخیر را اینگونه توجیه می‌کند که منابع ما زیرزمین مانده و گران‌تر شده‌است و امروز یا هر زمان که تولید شود ارزش بیشتری دارد.

شاید این محاسبه درست باشد، ولی اگر کمی دقیق‌تر بررسی و محاسبه شود که ارزش امروز اجرای طرح‌های تولید گاز با سال‌های بعد چه میزان رشد خواهد کرد شاید این استدلال حاصلی که این افراد از آن نتیجه می‌گیرند نداشته باشد.علاوه براین با درآمد حاصل از صادرات گاز امروز چه میزان طرح و امکانات تولیدی و سرمایه‌ای می‌توان ایجاد کرد و آیا درآمد حاصل از صادرات گاز در آینده به اندازه امروز ارزش دارد و می‌تواند به سرمایه‌های مادی و معنوی که در شرایط حاضر امکان خریداری آن هست تبدیل می‌شود.

زمان

مروز گزارش‌هایی از پیش بودن همسایه عرب ایران در حاشیه خلیج‌فارس در برداشت از مخزن مشترک گازی پارس‌جنوبی منتشر می‌شود.

این مسئله به‌عنوان یک انتقاد مطرح می‌شود ولی برخی مدیران صنعت نفت کشور براین نکته تاکید می‌کنند که در آن سو همه شرکت‌های خارجی مشارکت دارند و قراردادهایی که بسته می‌شود به‌نحوی است که منافع ملی را به خطر می‌اندازد.انتقاد به نوع قراردادهای قطر مسئله رایجی است. اما اگر ابعاد قطر را با همسایه شمالی این کشور مقایسه کنیم از اهمیت و ارزش استراتژی که این کشور اتخاذ کرده است با خبر می‌شویم.

 قطر کشوری کوچک است و از جمعیت اندکی برخوردار است. این کشور نه از نظر نیروی انسانی و نه از نظر مالی توان رقابت با ما را ندارد ولی با توجه به شرایطی که در آن قراردارد بهترین گزینه را اتخاذ کرده و به تولید گاز از میدان مشترک مشغول است.

اما در بخش ایرانی شاید قراردادهای بسیار محکم و سختگیرانه‌ای بسته شده و حتی توان اجرای طرح‌ها توسط شرکت‌های داخلی افزایش یافته است ولی آیا سود بیشتری عاید ما می‌شود؟ متأسفانه این امر را نیز به شکل‌های مختلف توجیه می‌کنیم و مانند استدلالی که در مورد افزایش قیمت گاز می‌کنیم و به‌خود وعده سود و درآمد بیشتری را می‌دهیم در این مورد هم وعده می‌دهیم که بیشتر از سهم خود برداشت می‌کنیم چون سهم ما یک سوم از نظر جغرافیایی است.

اما آیا نمی‌توانیم در میدان مشترک قراردادهایی که سود کمتری نیز دارد ببندیم. آیا ممکن نیست که با شرکت‌های خارجی با قراردادهایی با جاذبه بیشتر مانند مشارکت در تولید امضا کنیم و این سیاست به سود اقتصاد کشور باشد؟ متأسفانه هنوز سیاست مشخصی در قبال تولید منابع نفت و گاز اتخاذ نشده و با وجودی‌که تولید از منابع مشترک با همسایگان از اولویت بیشتری برخوردار است ولی اغلب این طرح‌ها با تاخیر در حال انجام است.

اگر ما قصد ایفای نقش فعال و جدی در بازار گاز را داریم، باید همانگونه که تاکنون انجام شده با حفظ فاصله با روسیه، کشوری که رقیب بالقوه ما در بازار گاز است روابط بهتری با کشورهای اروپایی داشته باشیم. این سیاست می‌تواند با جلب مشارکت و سرمایه‌گذاری مشترک سهم مناسبی از بازار این منطقه را به کشور ما اختصاص دهد.اتخاذ یک دیپلماسی واقع‌بینانه و مبتنی بر منافع اقتصادی مشترک می‌تواند این هدف را محقق کند. هدفی که برای محقق شدن و نه برای محقق نشدن نشانه‌گیری شده باشد.

کد خبر 82218

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز