چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲
۰ نفر

پشت‌سر محله‌های تهران که هرکدام به نامی خوانده می‌شوند داستان‌هایی وجود دارد خواندنی و شنیدنی. محله یا خیابان مختاری یکی از این نام‌هاست که روزگاری انتخاب اول درباریان و اشراف قاجار برای زندگی بود.

666666666666666666666666

همشهری آنلاین-نصیبه سجادی:خیابان مختاری که امروز به پاس حضور اولین راه‌آهن سراسری ایران شده دروازه ورودی تهران، تا قبل از ناصرالدین شاه جزء تهران نبود. دیوار طهماسبی که خراب و دیوار ناصری جایش را گرفت، از غرب تا کارگر امروزی و از جنوب تا شوش پیش رفت و محله مختاری شد بخشی از تهران، البته در انتهایی‌ترین نقطه آن.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

 این محله که امروز پر است از مغازه‌های‌ ریزودرشت و قدیمی با خانه‌ها و ساختمان‌های سن وسال‌دار، ‌ زمانی پر بود از باغ و زمین‌های کشاورزی و مزرعه‌های گندم و سبزی. در اولین نقشه‌های تهران نام چند نفر روی این باغ‌ها دیده می‌شود، معمارباشی، حاج کاظم، حاج عیسی وزیر. معیرالممالک از اشراف و درباریان زمان ناصرالدین‌شاه نیز در همین نقطه تهران برای خودش عمارت زیبایی ساخته بود.

«منوچهر والی‌زاده»، پیشکسوت دوبله، در این باره می‌گوید : «محله مختاری محله امیرنشین تهران بود. اشراف و درباریان قاجار به‌جای شمال تهران که امروز به ییلاقی بودن معروف است، می‌آمدند اینجا، سنگلج و عودلاجان و از آب‌وهوای خوبش لذت می‌بردند و روزشان را می‌ساختند. باغ مختاری هم کنار همین خانه‌های بزرگ و ویلایی درباریان قرار داشت. »

قصه سیاه و سفید یک پدر و پسر در محله امیرنشین‌ها

باغ و گندمزار

امروز در محله مختاری خیلی کم‌ می‌توان ردپایی از این افراد نامدار گذشته پیدا کرد، غیر از کریم‌خان مختارالسلطنه و سرپاسبان رکن‌الدین مختاری، پدر و پسر، که به گواه تهران‌شناسان و قدیمی‌های این محله نام مختاری برگرفته از نام این دو شخصیت تاریخ است. والی‌زاده می‌گوید : «همه زمین‌های مختاری گندمزار بود و شمال این زمین‌ها هم سبزی‌کاری انجام می‌شد. مختارالسلطنه زمین بزرگی اینجا داشت که انواع گل‌ها را در آن پرورش می‌داد.»

ماستت را کیسه کن

مختارالسلطنه پدر، رئیس نظمیه مظفرالدین‌شاه، که به گفته داریوش شهبازی، تهران‌شناس، نام محله برگرفته از این شخصیت خوشنام، ولی سختگیر تاریخ است، داستانی دارد که ضرب‌المثل معروف "ماستت را کیسه کن" منسوب به اوست. می‌گویند : «روزی مختارالسلطنه زمان گران شدن ماست، پنهانی به بازار رفت تا ببیند کسی هست که ماست را گران می‌فروشد یا نه. وقتی در این باب پرس‌وجو می‌کند، ماست‌فروش بخت‌برگشته‌ای در جواب به او می‌گوید : «ماست با قیمت معمولی می‌خواهید یا به قیمت مصوب مختارالسلطنه؟» بعد هم توضیح می‌دهد که ماست معمولی همان است که هرچقدر صلاح بدانیم می‌فروشیم و ماست مختارالسلطنه هم همان دوغ دم در است که دوسومش آب است.

بعد از این گفت‌ و شنود، مختارالسلطنه به فراشان دستور می‌دهد که ماست‌فروش را وارونه دم در آویزان کنند. سپس یک تغار دوغ را در ۲لنگه شلوارش سرازیر می‌کند و شلوارش را از بالا به مچ پاهایش می‌بندند تا آن‌قدر به آن شکل آویزان ‌باشد که تمام آب‌هایی که داخل ماست کرده از شلوارش خارج شود.» از آن‌ روز به بعد بقیه از ترس، ماست‌ها را کیسه کردند!»

راه‌آهن سراسری

هویت این محله از زمان رضاخان شکل گرفت؛ زمانی که حصار ناصری خراب و خندق‌های اطراف پر شد. به‌دستور او که ماشین تجددش روشن شده بود سال ١٣٠٦کلنگ ساخت ساختمان راه‌آهن سراسری ایران میان باغ‌های مختارالسلطنه زده شد. سال ١٣١٧ راه‌آهن راه افتاد و از این زمان کارمندان جا پای امیران قاجاری گذاشتند و اینجا شد محله راه‌آهن. خیابان ولی‌عصر (عج) که ساخته شد پادگان تشکیلات هم همین‌جا راه افتاد.

هنرمند یا جلاد

سراغ نظامی‌ها را در پادگان تشکیلات که بگیریم می‌رسیم به سرپاس (سرتیپ) مختاری، رئیس مقتدر شهربانی رضاشاه از سال ۱۳۱۴خورشیدی تا شهریور۱۳۲۰؛ ویولن‌زنی چیره‌دست که به گفته روح‌الله خالقی، موسیقیدان بزرگ، او پیش درآمد ماهور را چنان می‌نواخت که کسی به پایش نمی‌رسید. همین شخصیت متضاد تاریخ، ‌اما چنان دماری از مبارزان سیاسی زمان درآورد که این گروه او را در قساوت و بی‌رحمی جلوتر از رضاخان می‌دانستند. او مسبب قتل میرزاده عشقی، فرخی یزدی، نصرت‌الدوله فیروز (فرمانفرمائیان) است. سرپاس مختاری سال ١٣۵٠ از دنیا رفت.

قصه سیاه و سفید یک پدر و پسر در محله امیرنشین‌ها

از روزگار رفته حکایت

از محله مختاری امروز نه ویلایی مانده نه آب‌وهوای دلپذیری. اینجا دروازه ورودی شهر تهران است که هر روز مسافران زیادی با قطار از دیگر شهرهای ایران وارد آن می‌شوند و بی‌توجه به اطراف راه محله‌های دیگر را پیش می‌گیرند. آن همه باغ و ویلا هم شده آپارتمان‌های قد و نیم قد که رهاورد آن، شلوغی و دود و دم و ترافیک است برای آدم‌های آن. با وجود این، ساکنان مختاری به محله‌شان و هویتی که در جای‌جای آن ریشه دوانده افتخار کرده و می‌کنند. مثل مرتضی احمدی که همه‌جا خودش را بچه کوچه «دلبخواه» معرفی می‌کرد.

کد خبر 764132

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha