بانو مریم‌سادات ابهری که در میان اهالی محله کن به علویه خانم مشهور بود زنی نیک‌اندیش و مدبر بود که علاوه بر سواد قرآنی در طب سنتی و داروسازی گیاهی نیز چیره‌دست بود. نقل است که هیچ مرضی حریف معجون‌های دارویی او نبود.

داروساز قدیم

همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور: حیاط زیبای خانه مادربزرگ که این روزها ساکت و آرام مانده و جز صدای خش‌خش برگ‌های خشکیده و نغمه پرندگان آوازی ندارد روزگاری محل تحصیل دخترکانی بود که به عشق آموختن سواد و خواندن قرآن راهی این خانه می‌شدند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

طیبه میرزایی، نوه علویه خانم، مادربزرگ را این‌گونه معرفی می‌کند: «مادربزرگم در خانواده سادات علوی به دنیا آمد. از زمانی که به عقل رسید عاشق یادگیری و خواندن و نوشتن بود. خودش به‌تنهایی سواد قرآنی و نوشتاری را آموخت. باوجود ۵ فرزند مکتب‌خانه داشت و به دخترها و پسرها قرآن درس می‌داد. برایش دختر و پسر فرقی نمی‌کرد. معتقد بود سواد باعث پیشرفت می‌شود.»

طیبه خانم می‌گوید: «محال بود درهای خانه مادربزرگ بسته باشد. وقت و بی‌وقت مردم برای عرض ادب و بیشتر برای درمان خدمتشان می‌آمدند. در روزگاری که زنان حق درس و سواد نداشتند مادربزرگ قرآن درس می‌داد و دارو درست می‌کرد.»

قهرمان محله | معجون‌های گیاهی مادربزرگ | داروسازی به سبک علویه خانم

طیبه میرزایی می‌گوید: «مادربزرگم بعدها زمینه تحصیل همه نوه‌هایش را فراهم کرد. ولی همان‌قدر که به درس اهمیت می‌داد به اینکه یک زن کدبانو باشد هم پایبند بود. یادم می‌آید صبح‌ها تا حیاط خانه را جارو نمی‌زدم نمی‌توانستم به مدرسه بروم. برای تهیه گیاه دارویی بیشتر خودش راهی کوه می‌شد یا معتمدی را می‌فرستاد. معتقد بود باید با دل و جان و با وضو و صلوات دارو را ساخت تا مرهم روح و جان بیمار شود.»

تقویم قرآنی برای اهالی

بانو علویه صدای خوشی داشت برای همین در مجالس مداحی می‌کرد. از آنجا ‌که سواد داشت و زندگی پیامبران و امامان را مطالعه می‌کرد در نتیجه در وعظ و مداحی شهره بود. چون بانویی باسواد بود نزد اهالی از اعتماد و ارج زیادی برخوردار بود. جالب است بدانید که سالی یک‌ بار هم تقویم قرآنی درست می‌کرد. اهالی برای عقد و عروسی، معامله ملک و املاک، سفر و ... پیش او می‌آمدند تا او مشخص کند قمر در عقرب است یا نه.

داروسازی موروثی

علویه خانم در ۸۳ سالگی فوت کرد. شاگردانش هنوز در کن ساکن هستند. با اینکه سن و سال زیادی دارند ولی هر سال روز معلم به نوه‌هایش زنگ می‌زنند و به حرمت مادربزرگ از او یادی می‌کنند. رسم داروسازی گویی در خانواده علویه‌خانم موروثی بود. برادرش حاج محمدرضا ابهری در تهران عطاری داشت. علویه خانم داروها را خوب می‌شناخت. فن داروسازی را از برادر آموخت و در خانه ده‌ها معجون ضددرد و پماد و شربت ساخت.

کمتر مرضی بود که با دستان این زن فاضله درمان نشود. آنقدر که از ۵ محله کن برای تهیه داروی گیاهی پیش او می‌آمدند. توانایی مادربزرگ به نوادگانش هم به ارث رسیده است. دکتر سعید رزمیار، متولد  ۱۳۲۸، از نوادگان بانو ابهری، فارغ‌التحصیل دانشکده داروسازی دانشگاه تهران است، در زمینهٔ میکروب‌شناسی تخصص دارد و خدمات ارزنده‌ای را در زمان جنگ تحمیلی در بیمارستان‌های ارتش جمهوری اسلامی ارائه کرده است.

داروهای گیاهی مادربزرگ

فاطمه میرزایی، نوه دیگر علویه خانم، می‌گوید: «مادربزرگ در ساخت پمادهای گیاهی تبحر داشت. ولی پماد سوختگی‌اش بسیار معروف بود.۷ سالم بود که پایم به‌شدت سوخت. عمق جراحت زیاد بود و به استخوانم هم رسیده بود. مادربزرگ چند گیاه دارویی را باهم ترکیب کرد و شب و روز روی زخمم مالید. بیشتر از ۴۰ روز کارش این بود. یک لحظه هم غفلت نمی‌کرد. حالا هیچ اثری از آن زخم سوختگی عمیق در پایم نیست.»

کد خبر 739150

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha