محمد صادق عبداللهی- همشهری آنلاین: به دلیل اهمیت جایگاه خانواده در اسلام ، اثر بسیار خواندنی آیتاللهالعظمی عبدالله جوادیآملی(حفظهالله) با نام «زن در آیینه جلال و جمال» را مبنای بحث قرار دادهایم. در بخشی از این کتاب ایشان به تشریح بنیان مهر در خانواده پرداختهاند که در ادامه تلخیصی از مباحث ایشان را میخوانید.
بنای خانواده بر پایه مهر و مدیریت
اصل در تأسیس خانواده براساس مهر و رأفت و گرایش و جاذبه همانا زن است چنانکه اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت و تأمین هزینه و تعهد کارهای اجرایی و سرپرستی و دفاع از حوزه تدبیر خانواده مرد است؛ مطلب دوم نیازی به اثبات ندارد زیرا شواهد قرآنی مانند الرجال قوامون علی النساء و... بر این امر گواهی میدهد و سیره رایجه مسلمین نیز آن را تأیید میکند، عمده اثبات مطلب اول است.
- معرفی برنامههای ویژه ماه محرم در صدا و سیما
- تصویر وارونه ایرانیان در نگاه مستشرقان | گزارشی از کتاب «ایران در تاریکخانه غرب»
و چون تحلیل عمیق هر مطلب مرهون تبیین مبادی تصوری آن است چنانکه در گرو پذیرش مبادی تصدیقی آن است، تأکید بر این نکته را لازم میداند که یکی از مهمترین مبادی تصوری مسئله فوق تمایز بین مهر عاطفی و انس عقلی از یک سو و گرایش غریزی و شهوت حیوانی از سمت دیگر است تا اساس خانواده بر محور دوستی انسانی و عقلی تأمین شود نه بر مدار شهوت جنسی و نقش زن بهعنوان مظهر جمال الهی در چهره انسان روشن شود نه بهعنوان عامل رفع شهوت بهصورت یک جنس ماده.
بنیان مهر و عطوفت خانواده
شوق و علاقه بین دو چیز، یک پیوند خاص وجودی است و حقیقت هستی نیز دارای مراتب تشکیکی است، از این جهت اشتیاق و کشش در تمام ذرات هستی هست لیکن در هر مرتبه، حکم خاص همان درجه را دارد؛ گاهی بهصورت جذب و دفع در نهاد گوهرهای کان ظهور دارد و زمانی بهصورت اخذ و اعطا و مانند آن در گیاههای رُستنی جلوه میکند و گاهی بهعنوان شهوت و غضب در حیوانهای غیرمعلم پدید میآید و گاهی بهصورت میل و نفرت در حیوانهای تربیتشده و برخی از افراد تربیتنشده انسانی ظهور میکند و آنگاه فاصلههای طولانی را طی مینماید تا بهصورت تولی و تبری و حب فیالله و بغض فیالله و... تجلی کند.
آنچه در این مسئله مهم است توجه به این نکته است که آیا راز آفرینش زن و مرد و سر گرایش این دو به هم و انگیزه تأسیس خانواده و تربیت انسان کامل همانا گرایش جنسی است که هدفی جز اطفا نائره شهوت نداشته و در حیوانات وحشی نیز بیش از انسان یافت میشود و جاهلیت جدید چونان جاهلیت کهن به آن دامن میزند و یا راز انعطاف زن و مرد و هدف تشکیل حوزه رحامت و پرورش مسجود فرشتگان و جلوه خلیفهاللهی و جامع جلال و جمال و همه اسماء خداوندی همانا گرایش عقلی و مهر قلبی و انس اسمائی است تا بتواند ملائکه تربیت نماید و فرشتگان فراوانی را به خدمت بگیرد و راز بسیاری از اسرار آفرینش را حل کند؟ چون گرایش جنسی در حیوانهای نر و ماده نیز یافت میشود و درباره آفرینش حیوان ماده انگیزه ویژهای مگر همان راز عمومی خلقت و کیفیت خلق زوجین از هر جنس گیاهی و حیوانی مطرح نیست.
زن، انیس مرد است
بنابراین راز اصیل آفرینش زن چیزی غیر از گرایش غریزی و اطفا نائره شهوت خواهد بود که خداوند آن را آرامش زن و مرد بیان کرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر روانی اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفی کرده است. ضمن آنکه در حقیقت هر دو را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ قابلی آفرینش بین آنها قائل نشده است.
در آیه۱۸۹ سوره اعراف میفرماید: «هو الّذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها» منظور از نفس واحده همان حقیقت واحده و گوهر واحد است؛ یعنی مبدأ قابلی همه شما انسانها یک حقیقت است و در این امر هیچ فرقی بین زن و مرد نیست... منظور از زوج در این آیه نیز زن است که همسر مرد است... چون عنوان زن با تعبیر زوج مطرح شده قهرا مرد بهعنوان شوهر از آیه استفاده میشود و ضمیر مذکر لیسکن، به مرد برمیگردد یعنی مرد بدون آفرینش زن سکینت و آرامش ندارد و نیازمند به انیس است.
مرجع ضمیر مؤنث ـ الیها ـ نفس واحده نیست و بلکه به زوج برمیگردد یعنی زن و مفاد آن چنین میشود که گرایش انسی مرد به زن است و بدون آن مأنوس نیست و با وی انس گرفته و آرام میشود.
اصالت گرایش مرد به زن در محبت الهی است
در آیه ۲۱ سوره روم نیز میفرماید: «ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودّه و رحمه انّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون؛ و از نشانههای او اینکه از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این نعمت برای مردمی که میاندیشند نشانههایی است». مطالبی که از این آیه کریمه استنباط میشود غیر از آنچه از آیه سوره اعراف استظهار شد عبارت است از:
۱) تمام زنها از لحاظ گوهر هستی و اصل مبدأ قابلی همتای مردان هستند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست، البته مسئله طینت حکم جدایی دارد که طینت اولیای الهی از غیر آنها ممتاز است و آن بحث، اختصاصی به زن یا مرد ندارد، و در این همتایی بین نخستین انسان و انسانهای بعدی فرقی نیست چنانکه در این جهت امتیازی بین اولیا و دیگران نیست.
۲) تمام زنها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان هستند نظیر آنچه درباره رسول اکرم(ص) تعبیر شده است: «لقد منّالله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم [آل عمران، ۱۶۴] خداوند منت نهاد بر مؤمنین آنگاه که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت... » البته تفاوت فراوانی بین وجود نورانی نبیاکرم(ص) و دیگران وجود دارد لیکن آنها باعث نمیشود که وجود مبارک رسول گرامی(ص) نوعی جدایی از نوع متعارف انسان باشد.
۳) منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت و رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داده و این مودت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر و ماده است که در حیوانها هم موجود است، و در قرآن کریم از گرایش شهوی حیوانها بهعنوان آیه الهی یاد نشده و روی آن اصراری دیده نمیشود.
آنچه در حدیث زراره از حضرت امام صادق(ع) رسیده نیز همین معنا را تأیید میکند که اصالت در گرایش مرد به زن همان محبت الهی است زیرا مسئله شهوت جنسی بعد از انس انسانی حضرت آدم به حوا به او داده شد و در مرتبه قبلی که سخن از مهر قلبی است سخن از غریزه شهوی اصلاً مطرح نبوده و نیست.
و از این رهگذر زن، محبوب رسول اکرم(ص) واقع شده است که فرمود: «حبّب الی من دنیاکم النّساء والطّیب وقرّه عینی فی الصّلاه»، [خصال صدوق، باب ثلاثه] و در پرتو همین نگرش است که حضرت امام باقر(ع) از رسول اکرم(ص) نقل کرده است: «ما بنی بناء فی الاسلام أحبّ إلیالله تعالی من التّزویج»، [من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۳].
نظر شما