چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۹
۰ نفر

حسین قدیانی: یادش به خیر. در دوران دبیرستان - نه حالا بگو راهنمایی - فینال مسابقات فوتبال مدرسه افتاده بود بین تیم‌های «2 الف» با «4 ج».

من هم بازیکن «2 الف» بودم و محض ریا کاپیتان این تیم. در بازی فینال - هیچ‌وقت یادم نمی‌رود - در یک صحنه، با حرکت معروف به «پله» بازیکن حریف را جا گذاشتم، بعد توپ را استپ‌سینه کردم، چرخیدم و با یک قیچی برگردان، توپ را شوت کردم که خورد به تیر دروازه، برگشت آمد طرف خودم. درجا یک «دریبل زیدانی»* زدم که با این حرکتم نه فقط حریف روبه‌رویم بلکه با اندکی اغراق می‌خواهم بگویم کل مدرسه که آمده بود تماشای بازی، فریب خورد. بعد با اینکه توپ روی زمین بود اما من نه که جوگیر شده بودم شیرجه زدم و با هد توپ را فرستادم درون دروازه حریف که در کمال تاسف، داور، گل من را آفساید اعلام کرد... [دینگ دینگ]... شرمنده، موبایلم زنگ خورد، ببینم کیست.
* بفرمایید.
- سلام، عصر به خیر. من فنایی هستم، کارشناس امر داوری.
* اتفاقاً می‌خواستم مزاحمتون بشم.
- به نظر من گل شما به هیچ‌وجه آفساید نبود. شما مگر دروازه هندبالی بازی نمی‌کردید؟
* بله خب.
- دروازه هندبالی که آفساید نداره.
* شرمنده، تیم حریف، داور بازی را خریده بود.
- حالا تهمت نزنید.
* ببخشید، من پشت خطی دارم... الو، سلام آقای نصیرزاده.
- سلام. آقا این گل شما آفساید نبود اما حرکت شما که با سر رفتید تو زمین بازی خطرناکه و من با کمال احترامی که برای آقای فنایی قائل هستم، باید بگویم گل از نظر من مردود است.
خیلی ممنون از اینکه گل ما را پرپر کردید.

خب داشتم می‌گفتم که بعد از آن گل، بین گلر ما و کاپیتان حریف درگیری به وجود آمد و بعد به زد و خورد کشیده شد که متأسفانه حرف‌های نامربوط هم به همدیگر نثار کردند. تا اینکه معلم ورزش ما که داور مسابقه هم بود، آمد و به هر دو بازیکن خاطی، با حالتی برافروخته گفت:

بی‌تربیت‌ها، شما چه فرقی با گوسفند دارید که به هم فحش می‌دهید. آدم که حرف نامربوط به دوستش نمی‌گوید. آخه چه‌قدر شما کله خرابید. اندازه [اسم یک حیوان که شیر هم می‌دهد!] نمی‌فهمید، اصلا بروید گم شوید، نمی‌خواهم ریخت کثیف‌تان را ببینم. ما را باش که با یک مشت الاغ طرفیم..

هفته گذشته سرکار خانم ف.ر مطالبی درباره یکی از مدیران کشور گفت که حتی صدای جناب ج درآمد. ایشان از این آزرده‌خاطر شده بود که چرا باید در جواب مخالف، کار را به تهمت و افترا و ناسزا بکشانیم اما در جواب خود آقای ج، چیزی که زیاد بود همین تهمت‌ها بود و ناسزاها. فقط در یک قلم از نظر ایشان، بعضی‌ها جزو «منتقدین کینه‌جو» و «مخالفین ستیزه‌جو» معرفی شده که برای تضعیف دولت و کسب قدرت، دست به هر کاری می‌زند. ما در زیر بخش‌های دیگر تذکر اخلاقی آقای ج را که ایشان ظاهرا به دلیل رفتن برق، موفق به نوشتن نشده بودند، می‌آوریم:

ببین خانم ف.ر، اصلا درست نیست ما پا را از گلیم ادب خارج کنیم. چرا به مخالف خودت تهمت می‌زنی که دارد «فرهنگ رضاخانی»‌را ترویج می‌دهد؟ حتی اگر این مخالف، نخواهیم سربه تنش باشد، باز نباید همین‌طور ناسزا بگوییم. حالا گیرم مخالف ما یک آدم ناجوانمرد و مفسد اقتصادی بود، آیا این دلیل می‌شود که ما او را در اوج بی‌ادبی، غارتگر بیت‌المال بنامیم؟

چرا شما در فحش دادن رعایت اخلاق را نمی‌کنی. من که خودم هم قبول دارم، بعضی منتقدان، کینه‌ای و اهل ستیزه‌گری هستید اما باید از تهمت زدن پرهیز کرد، چرا ما وقتی می‌توانیم به مخالف خود ناسزا بگوییم، برداریم الکی فحش بدهیم؟ والا من که بیشتر از تو هم فحش بلدم!

کد خبر 56799

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز