در دست بچه‌ها اسباب‌بازی‌های مختلفی دیده‌ایم. عروسک، توپ، ماشین، اما چکش؟ خیر. اره؟ ابدا. میخ؟ به هیچ‌وجه. اینها وسایل مناسبی برای بچه‌ها نیستند. این البته چیزی نیست که گروه «چکش سبز» آن را باور داشته باشند. کار این گروه آموزش نجاری و ساخت اسباب‌بازی‌های چوبی به بچه‌هاست.

اسباب‌بازی

 همشهری آنلاین_ شقایق عرفی‌نژاد:  «هوشنگ خنجری» مؤسس و سرپرست این گروه از سال ۸۸ و از زمان دانشجویی کار ساخت اسباب‌بازی برای بچه‌ها را شروع کرده و از سال ۹۱ هم گروه چکش سبز را راه انداخته است. او کارشناسی طراحی صنعتی و معادل کارشناسی ارشد MBA دارد و از دانشگاه فنی‌وحرفه‌ای مدرک نجاری بین‌المللی گرفته است. غیر از دوره‌های آکادمیک در کلاس‌های روان‌شناسی کودک و روان درمان هم شرکت کرده است. گروه چکش سبز پایگاهی در خیابان قنبرزاده دارند و علاوه بر آموزش نجاری به بچه‌ها، سراغ بچه‌های مناطق محروم و بچه‌های کار هم می‌روند و به آنها نجاری و ساخت اسباب‌بازی را آموزش می‌دهند. با هوشنگ خنجری درباره این گروه صحبت کرده‌ایم. 


 با چه ایده‌ای کار آموزش نجاری به بچه‌ها را شروع کردید؟ 
سال دوم دانشگاه در تبریز پول قرض کردم و یک اره فارسی‌بر خریدم و شروع به تولید لگوهای چوبی کردم. چند نفر دیگر هم به من پیوستند و وسایلی را که می‌ساختیم به مهدکودک‌ها می‌فروختیم. بعد از مدتی که کارمان توسعه پیدا کرد به خانه‌ای حیاط‌دار رفتیم و بعد هم در دانشگاه کارگاه گرفتیم. سیستم کارمان هم به این شکل شد که در مهدکودک‌ها ۲ جلسه با لگوها با بچه‌ها کار می‌کردیم و به مربی‌هایشان آموزش می‌دادیم که چه بازی‌هایی می‌شود با این لگوها طراحی کرد. بعد از مدتی به این سمت رفتیم که خودمان مربی این بازی‌ها را پرورش دهیم. شروع کردیم به جذب مربی از میان خود بچه‌های دانشگاه و به این‌ترتیب برای خیلی‌ها کار ایجاد کردیم. کار ما علاوه بر تولید اسباب‌بازی تبدیل شد به طراحی نرم‌افزار و بازی برای محصولی که تولید می‌کردیم. به این‌ترتیب مدتی با نام گروه«ارت» فعالیت کردیم. 
 چه اتفاقی برای گروه ارت افتاد؟ 
به ماجرای تحریم‌ها برخوردیم و قیمت‌ها بسیار بالا رفت و دیگر نتوانستیم تولید را ادامه بدهیم. 
 ایده «چکش سبز» چطور شکل گرفت؟ 
طی این مدت متوجه شدیم هرچقدر اسباب‌بازی ساده‌تر باشد، به رشد بچه کمک بیشتری می‌کند و بچه تخیل بیشتری به خرج می‌دهد و خلاقیتش پرورش پیدا می‌کند. قبل از آن اصلاً مسئله نجاری در بین نبود، فقط بازی با لگوهای چوبی را آموزش می‌دادیم. شعارمان هم «آرزوت رو خودت بساز» بود. بعد از تحریم‌ها و پی بردن به اینکه هرچقدر اسباب‌بازی ساده‌تر باشد، کودک رشد فکری بیشتری پیدا می‌کند، به این نتیجه رسیدیم که اصلاً چرا خود اسباب‌بازی را بچه‌ها نسازند؟ بنابراین از «آرزوت رو خودت بساز» به «اسباب‌بازیت رو خودت بساز» رسیدیم و ایده آموزش نجاری به بچه‌ها شکل گرفت. این زمانی بود که دیگر به تهران آمده بودم و به این‌ترتیب چکش سبز شکل گرفت. در چکش سبز سعی کردیم خود بچه را درگیر ساخت‌وساز کنیم و مهارت‌های فنی و دست‌ورزی را در او افزایش دهیم. حتی روی فعالیت‌های اجتماعی و کار گروهی بچه‌ها هم کار کردیم. در واقع نجاری بهانه جذابی شد برای پرورش ابعاد مختلف رشدی بچه‌ها. 
 بچه‌ها وقتی شروع به کار ساخت اسباب‌بازی می‌کنند و اصلاً ابزار دستشان می‌گیرند، چه واکنشی دارند؟ 
تا چند سال پیش واکنش بچه‌ها، والدین و مربی‌ها خیلی ناباورانه بود. می‌پرسیدند یعنی چکش واقعی دست بچه می‌دهید؟ یا مثلاً بچه باید با اره واقعی کار کند؟ ولی الان چیزی که برای من و گروه بسیار لذتبخش است، این است که این مسئله را جا انداخته‌ایم و نخستین گروهی هستیم که این کار را برندینگ کرده‌ایم. واکنش بچه‌ها هم شعف است. لحظه‌ای را که یک بچه اسباب‌بازی را می‌سازد و به خانه می‌برد، اصلاً نمی‌توانم توصیف کنم. خودم بعد از این همه سال هنوز که هنوز است ذوق می‌کنم. چون این فضا پر از شگفتی و خلاقیت است و بچه‌ها عجیبند و می‌توانند در لجظه چیزهای عجیب و غریب بسازند. 


 حالا کار با این ابزار واقعاً برای بچه‌ها خطرناک نیست؟ 
در وهله اول ابعاد این وسایل خطر جدی برای بچه ندارد. ضرب دست بچه هم واقعاً اتفاق خطرناکی در پی ندارد. اگر هم به دستش بخورد نهایتش این است که کمی‌کبود می‌شود یا خونمردگی ایجاد می‌شود. اره‌هایی که بچه‌ها با آن کار می‌کنند طوری است که لازم است دودستی آن را بگیرند و کار کنند و بنابراین نمی‌توانند حین کار با یک دست به دست دیگرش آسیب بزنند. ضمن اینکه تعداد بچه‌ها در کلاس‌ها کم است. برای همین مربی می‌تواند با تک‌تک بچه‌ها کار کند و مراقبشان باشد. از قبل کودک را توجیه می‌کنیم که ممکن است ضربه‌ای به دستت بزنی که کمی‌ درد، دارد اما مهم نیست و تمام می‌شود و هزینه‌کاری است که‌داری انجام می‌دهی. علاوه بر این معتقدیم نپرداختن به این ابعاد رشدی کودک خطرش بیشتر از کار کردن با این ابزار است. 
 با بچه‌های کار و بچه‌های مناطق محروم چطور ارتباط برقرار کردید؟ 
اوایل کار بخشی از درآمدمان را به آنها اختصاص می‌دادیم. بعدها به این نتیجه رسیدیم که می‌توانیم خیلی بیشتر از این برای این بچه‌ها مفید باشیم.‌کاری که کردیم با این تیتر شروع شد که «به تعدادی دیوانه نیازمندیم!‌» برنامه هم این بود که به کسانی که «بک‌پکرند»(کوله‌گرد) یا «هیچهایک» (رایگان‌سواری) و اهل سفرهای ارزان و متفاوت هستند، نجاری را آموزش بدهیم که وقتی به مناطق محروم می‌روند به بچه‌ها این کار را آموزش بدهند تا آنها بتوانند با همان وسایل و مواد محلی که در اختیار دارند، برای خودشان اسباب‌بازی بسازند. شروع این کار با خودمان بود و در روستای وادقان در کاشان با همکاری «امیر سهرابی» که موزه عروسک‌های کاشان را دارد، با بچه‌ها نجاری کار کردیم و بعد حاشیه دریای عمان تا مرز پاکستان را رفتیم. 
 آموزش به بچه‌های کار را با این ایده انجام می‌دهید که سرگرمی‌ برایشان ایجاد کرده باشید یا می‌تواند برای آینده‌شان هم مؤثر باشد؟ 
داستان اصلاً سرگرمی‌ نیست. کار من جرقه زدن است. می‌خواهیم به این نتیجه برسند که حتی با امکانات کمی‌که دارند، می‌توانند کارهای بزرگ بکنند. ما نمی‌خواهیم کل جمعیت را نجار بکنیم. قضیه این است که این جرقه در ذهن بچه بخورد که تجربه کند و بفهمد الان می‌تواند اسباب‌بازی‌اش را بسازد، فردا می‌تواند زندگی‌اش را بسازد. بچه‌ای که کل زندگی‌اش سر چهارراه درخواست پول می‌کرده، با تجربه ساختن اسباب‌بازی برای خودش، می‌فهمد که می‌تواندکاری برای خودش انجام بدهد. 
 بچه‌های کار و مناطق محروم از این کار استقبال می‌کنند یا فکر می‌کنید این کار هم خوشحالشان نمی‌کند؟ 
من اصلاً متوجه افسردگی در این بچه‌ها نشدم. اتفاقاً بچه‌هایی هستند که جسارت زیادی دارند و شاید از من ۳۰ ساله بیشتر تجربه دارند. این کار هم چون فنی است، جسارت می‌خواهد و این بچه‌ها خیلی خوب کار می‌کنند. اصلاً وقتی با این بچه‌ها کار می‌کنیم فضای پرشورتری داریم تا زمانی که با بچه‌های مهد سر و کار داریم. 
 فعالیت‌هایتان با وجود محدودیت‌های کرونا ادامه دارد؟ 
الان کلاس‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی برگزار می‌کنیم که تعداد بچه‌ها در آنها خیلی کم است و با فاصله از هم کار می‌کنند.

کد خبر 527736

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha