ساکن محله کاووسیه است و به دلیل علاقه اش به مناسبت های محلی، زندگی در مجتمع های مسکونی را برای خود انتخاب کرده است. «جهانگیر الماسی» متولد سال 1334 در محله امیریه است و سال ها زندگی در محله های مختلف را تجربه کرده.

الماسی1

همشهری آنلاین- مرضیه موسوی: بیش از 13 سال است که در محله کاووسیه سکونت دارد و پیش از آن هم به واسطه رفت و آمدگاه و بیگاه این محله را به خوبی می‌شناخت. الماسی که محله را جایی برای سکون و آرامش اهالی آن می‌داند از مناسبات فرهنگی و اجتماعی در محله‌ها می‌گوید: «هر آدمی دلخوشی‌هایی برای خود دارد و جایی که در آن آرام می‌گیرد. برای من محله و جایی که در آن زندگی می‌کنم محل سکون و سکونت من است. موضوع فرهنگ در محله برای من موضوع بسیار پررنگی است. اما متأسفانه در دهه‌های گذشته به جای اینکه مسائل فرهنگی در محله‌ها پررنگ باشد مسائل اقتصادی است که خود را نشان می‌دهد. حتی موضوع مالکیت خیلی از تعلق‌ها را در محله‌ها به هم می‌زند. برخلاف گذشته شاهدیم افرادی که در محله‌ای مستأجر هستند تعلق محلی خود را از دست داده‌اند. دلیلش هم روشن است؛ مسائل اقتصادی و اولویت قرار گرفتن آن برای انتخاب محل سکونت.» علاقه‌اش به مناسبت‌های محلی او را از دهه‌ها پیش به مطالعه و فعالیت در این زمینه سوق داده است. جلوگیری از تخریب و نوسازی محله عودلاجان یکی از این فعالیت‌هاست: «یکی از ویژگی‌های محله‌های قدیمی تهران این است که براساس مناسبت‌های محلی ساخته شده‌اند و این ساختار به مردم محله کمک می‌کرد تا با یکدیگر معاشرت و تعامل خوبی داشته باشند. قبل از انقلاب برای حفظ بافت عودلاجان و جلوگیری از تخریب بافت این محله، گروهی شکل گرفت. من یکی از افرادی بودم که در این گروه فعالیت می‌کردم. ارتباطات محلی از میراث قدیمی ماست که طی سال‌های گذشته از آن فاصله زیادی گرفته‌ایم. یکی از نشانه‌های این فاصله گرفتن معماری‌ است که امروز در تهران با آن روبه‌رو هستیم؛ معماری که در آن بیش از هر چیزی به فردیت افراد توجه شده و نشانه‌هایی از فرهنگ گذشته ما را در خود ندارد. تغییر در این معماری باعث تغییر در سبک زندگی ما هم شده است.»

 همسایه‌ها

سال‌هاست زندگی در آپارتمان و مجتمع‌های مسکونی بزرگ را به زندگی در خانه ویلایی ترجیح داده است. دلیل این موضوع را نزدیک بودن به همسایه‌ها و داشتن ارتباط‌های محلی می‌داند: «همیشه ترجیح داده‌ام در ساختمان‌هایی زندگی کنم که تعداد واحدهای زیادی دارد. این کار کمک می‌کند تا روابط محلی از دست رفته را دوباره پیدا کنم. گرچه زندگی شهری امروز در تهران اجازه تعامل چندانی به همسایه‌ها با یکدیگر نمی‌دهد اما با زندگی در این ساختمان‌های پرجمعیت می‌توانم ارتباط‌های بیشتری در اطراف خودم با همسایه‌ها داشته باشم.» شنیدن اخبار محله را در اولویت خود قرار می‌دهد و آن را برای زندگی راحت‌تر ضروری می‌داند: «یک شب فرزند یکی از اقوام که به خانه ما آمده بود دچار مسمومیت شده بود. والدین این کودک می‌گفتند که مشکلش با نوشیدن یک قاشق آبلیمو برطرف می‌شود. ساعتی از شب گذشته بود و ما آبلیمو در خانه نداشتیم. بعد از ساعتی این در و آن در زدن فهمیدم در نزدیکی خانه ما سوپرمارکتی هست که 24 ساعته باز است. اگر این موضوع را از قبل می‌دانستیم خیلی زودتر مشکل این کودک را برطرف می‌کردیم. این مثال کوچکی از ارتباط‌ها و اطلاع داشتن از اخبار محلی است. داشتن این ارتباط‌های کوچک و اطلاعات از محله قطعاً به ما در داشتن زندگی راحت‌تر کمک می‌کند.»

 اجتماع کاملی به نام محله

دانش‌آموخته رشته حقوق و روابط بین‌الملل است و در عین حال روابط محلی را فرصتی برای تکامل فردی می‌داند. می‌گوید معاشرت‌های محلی فرصتی برای درک یکدیگر است: «آفرینش انسان به گونه‌ای است که می‌تواند تمام نیازهای خود را به تنهایی تأمین کند اما میل به زندگی اجتماعی و معاشرت با دیگران آنقدر در ما انسان‌ها قوی است که به خاطر آن حاضر به وابستگی به همدیگر هستیم. خوردن و خوابیدن و... شاهکار انسان نیست؛ آنچه انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌کند توانایی در ارتباط برقرار کردن و زندگی اجتماعی است. انسان در این زندگی اجتماعی به تکامل می‌رسد و همزمان با رفع نیازهای خود برای کمک به دیگران هم تلاش می‌کند. ما همانقدر که به محبت دیدن نیاز داریم به محبت کردن و مهر ورزیدن هم نیازمند هستیم. زندگی اجتماعی این امکان را برای ما فراهم می‌کند. محله نمونه کامل یک اجتماع است که انسان باید بتواند در آن به دنبال نیازهای خود و در عین حال تکامل باشد. این روزها که کرونا همه ما را مجبور به خانه‌نشینی کرده است مفهوم محله خود را به درستی نشان می‌دهد. ارتباط ما با محله خودمان به بیشترین حد رسیده. زیرا دایره حرکت ما محدود شده. حالاست که محله خود را به ما نشان می‌دهد.» سال‌ها زندگی در کاووسیه او را برای همسایه‌های نزدیکش به فردی معتمد تبدیل کرده که گاهی خانه و زندگی خود را به او می‌سپارند و چند روز به سفر می‌روند یا برای حل کردن مشکلات ریز و درشت خود از همدیگر کمک می‌گیرند. الماسی می‌گوید: «چهره‌های شناخته شده و هنرمندان هم مثل هر فرد دیگری نیاز به تعاملات شهری و شهروندی دارند. این شهرت اگر همراه با اعتماد باشد، وظیفه و مسئولیت بیشتری روی دوش ما می‌گذارد. به‌خصوص در قبال همسایه‌ها و هم‌محله ای‌های نزدیک‌تر. شاید در سال‌های دور گذشته چنین شخصیت و چنین رفتاری از ورزشکاران بیشتر انتظار می‌رفت. اما هنرمندان متعهد زیادی هستند که نشان دادند چنین اعتماد و اعتباری تنها مختص ورزش نیست و دایره گسترده‌تری دارد.»

ما به مهر ورزیدن نیازمندیم

جهانگیر الماسی را با کارگردانی و بازیگری در سینما و تلویزیون می‌شناسیم. کارهای بشردوستانه گوشه‌ای از فعالیت‌هایی است که او ازنوجوانی در آنها نقش داشته و به‌عنوان دغدغه‌ای جدی آن را دنبال کرده است. عضویت هلال‌احمر آغازی برای قدم گذاشتن در این راه بود. گذراندن دوره‌های پیشاهنگی و دوره‌های تخصصی کمک‌های اولیه و امداد و نجات فرصتی فراهم کرد تا او در سن 14سالگی به‌عنوان امدادگر به مناطق زلزله‌زده رودبار اعزام شود. کمک‌رسانی در زلزله بم و حضور داوطلبانه در زلزله کرمانشاه و سیلاب‌های سال گذشته در کشور هم گوشه‌ای از فعالیت‌های داوطلبانه او است. الماسی می‌گوید: «هر آدمی برای طی کردن روند تکامل در زندگی خود نیاز به کمک کردن به دیگران دارد. وقتی به کسی در حل کردن مشکلاتش کمک می‌کنیم قبل ازهر چیزی در پی برطرف کردن نیاز فطری خودمان برای مهر ورزیدن هستیم. این تجربه مشترک بین افرادی است که زمانی هرچند کوتاه را به فعالیت‌های عام‌المنفعه اختصاص می‌دهند. فرقی هم نمی‌کند این فعالیت‌ها چه شکلی داشته باشند و در چه قالبی باشند؛ گاهی به شکل کمک نقدی خودشان را نشان می‌دهند و گاهی با وقف کردن تخصص و مهارت برای دیگران.»

کد خبر 502372

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha