دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۶:۴۳
۰ نفر

تهمینه حدادی: پاتوق ما جمعه به جمعه اینجاست، می‌آییم و تک‌چرخ می‌زنیم و همه‌ هیجان‌هایمان را تخلیه می‌کنیم. اصلاً پاتوق خیلی‌ها جمعه به جمعه پیست‌های موتورسواری است.

همگی‌مان از سیزده، چهارده‌سالگی؛ نه از ده سالگی، عشق موتور گرفتتمان. آخر پسریم دیگر، حتی دخترها هم عشق سرعت‌اند، چه برسد به ما .خودمان پول‌هایمان را جمع کرده‌ایم و موتور خریده‌ایم.

اول که با موتور دوست‌هایمان توی خیابان تک‌چرخ می‌زدیم، دیدیم پلیس‌ها ما را می‌گیرند و موتور را توقیف می‌کنند و آبروریزی می‌شود و مامان و بابایمان کفری می‌شوند. تصمیم گرفتیم بیاییم توی پیست، هم مسابقه می‌دهیم، هم زیاد به ما گیر نمی‌دهند.

به زیر هجده ساله‌ها گواهینامه موتور نمی‌دهند. آخر موتورسواری هم برای خودش قانون دارد؛ چون وحشتناک‌تر از راندن ماشین است. باید هجده سالت باشد تا گواهینامه قرمزرنگ را بدهند دستت. تازه اجازه نداری در بزرگراه هم حرکت کنی.

این می‌شود که دو راه بیشتر برایت نمی‌ماند: یا دور موتورسواری را خط بکشی، یا اینکه یک راه حل دیگر پیدا کنی . حق هم داری، چون هیجان جزیی از وجودت است و سخت‌گیری‌های بعضی بزرگ ترها روی اعصابت راه می‌رود. اصلاً عشق موتور و ماشین در وجود خیلی از پسرها هست. پس باید فکر بکنی؛ این می‌شود که می‌روی پیست.

بدون این‌که بدانی حتماً چیزی بوده که هجده سالگی را سن موتور‌سواری گذاشته‌اند... حالا باید بروی کدام پیست؟پیست‌های ورزشی یا پیست‌های تک‌چرخ؟ تو اهل کدامشان هستی؟

زیر هجده ساله‌ها  طبق قانون می‌توانند اینجا موتور‌سواری کنند. اینجا پیست شهران است و پیست آزادی. پیست شهران پر از تپه است. تپه‌هایی که از روی آنها می‌پری و کلی هم هیجان دارد. اینجا همه حرفه‌ای‌ها می‌آیند.

البته همه‌شان از اول حرفه‌ای‌ نبودند. خیلی‌هایشان می‌گویند: «از تک‌چرخ‌زدن در خیابان شروع کرده‌اند.» اما بعد فهمیده‌اند راه بهتری هم هست و جایی که هیجانش از تک‌چرخ‌زدن بیشتر است و اسم کارشان هم می‌شود ورزش.

خیلی‌هایشان هم می‌روند پیست آزادی. پیست آزادی، زمین آسفالت دارد و جان می‌دهد برای مسابقه‌های سرعتی. همه مسابقه‌ها از طرف فدراسیون موتورسواری برگزار می‌شود.
اما خب اینجا، درست است که پر از تپه است و شبیه صحنه‌های تلویزیونی؛ به هر حال برای خودش قانونی دارد. باید یک موتور داشته باشی، ریس1 یا کراس2، باید پوتین مخصوص بپوشی و کلاه کاسکت هم بگذاری و شولر3 ببندی وگرنه نمی‌شود.

بعد شروع می‌کنی به تمرین و  یادت می‌دهند چه‌طور از موانع بپری و چه‌طور قانون را زیر پا نگذاری. اول که می‌آیی باید دو نفر تأییدت کنند، والا راهت نمی‌دهند و  بالاخره می‌شوی یک ورزشکار و می‌توانی هر سال در چهار، پنج مسابقه‌ شرکت کنی.

از اهالی ورزش موتور‌سواری که می‌پرسم: خب، بقیه‌ عشق موتورها چی؟ همگی می‌گویند: بقیه‌ها برای وقت‌گذرانی موتورسواری می‌کنند، اما واقعاً عشق موتور نیستند.
اما من در یک پیست دیگر، جایی در شرق تهران، یک عالم نوجوان را می‌بینم که واقعاً عشق موتورند و دلشان می‌خواهد حرفه‌ای شوند.

پیست لویزان جایی است برای آنها که گرچه موتورهای گران قیمتی ندارند، اما با همین موتور معمولی‌ها کار می‌کنند. آنها طول مسیری را برای خودشان انتخاب می‌کنند و قانون می‌گذارند و شروع می‌کنند به مسابقه‌دادن.

هربار می‌آیند و مهارت‌های جدیدشان را امتحان می‌کنند. بین‌ آنها از نوجوان‌های پانزده، شانزده‌ساله می‌توانی پیدا کنی تا مردهای چهل‌ساله؛ برعکس پیست‌‌های ورزشی که حتی بچه‌های 5، 6 ساله هم بین آنها پیدا می‌شود. «داود روحی» که خودش روی موتورهای کراس کار می‌کند،

می‌گوید:« دلیل این‌که خیلی‌ها موتور سواری را به عنوان ورزش نگاه نمی‌کنند این است که پول برای خریدن موتورهای ورزشی ندارند.او هر روز کنار تپه‌های شهران کلی جوان و نوجوان را می‌بیند که به تک‌چرخ‌زدن قانع می‌شوند.»

او می‌گوید:« فدراسیون موتورسواری تصمیم گرفته تیم ملی راه بیندازد، اما اگر قیمت موتورها کمتر شود، بیست‌، سی‌درصد به اعضای پیست‌ها اضافه می‌شود.»

در این بین« اسماعیل صفاری» که خودش در خیابان 17 شهریور موتورفروشی دارد، می‌گوید: «از دست ویراژ‌دادن‌های موتورسوارها خسته شدیم. جوان‌ها و نوجوان‌ها خیابان را پر کرده‌اند؛ فکر می‌کنند خیابان فقط برای آنهاست.»

راست هم می‌گوید. اگر گذرتان روزی روزگاری به این خیابان بیفتد، حداقل یک حجله و آگهی ترحیم یک نفر را می‌بینید که اغلب هم جوانند و نوجوان. وقتی می‌پرسی: چه شده است؟
می‌گویند: تک‌چرخ می‌زده!

«حسام رفیعی» ویراژ می‌دهد و تک‌چرخ می‌زند. اول‌ها از آن مینی‌موتورها داشت؛ بعد آرام‌آرام از این موتور بزرگ‌ها خرید... حالا عصرها با رفقایش می‌رود سراغ موتورسواری... دوست‌هایش هم موتور دارند.

  •  عشق موتور یعنی چه؟

  یعنی این‌که همه زندگی‌ات موتور و موتورسواری باشد

  •   زندگی تو هست؟

 بله

  •   تا حالا تصادف هم کردی؟

  نه.

  •   اگر تصادف کنی و کسی را بکشی چه؟

  نه، من مراقبم.

  •  اتفاق یک بار می‌افتد.

  بله، اما من مراقبم.

  •   حالا اگر این اتفاق افتاد چه؟

  خودم را نمی‌بخشم.

  • از کی شروع کردی به موتورسواری؟

11سالگی با موتور دوست‌هام.

  •   موتورسواری چه کیفی دارد؟

  مسابقه‌دادن‌ها، کورس‌گذاشتن‌ها، این‌که به سرعت باد می‌روی و خوشحالی.

دور آخر

آنها که بدون گواهینامه موتورسواری می‌کنند هرگز نمی‌دانند که اگر خدای‌نکرده با موتور تصادف کنند و به کسی آسیب بزنند دچار جرم بزرگی شده‌اند.

موتور وسیله‌ای است که نیاز به لباسی مناسب و کلاه ‌ایمنی دارد. اما  بعضی وقت‌ها این نکته‌ها را رعایت نمی‌کنند. موتور وسیله جذاب اما ناایمنی است. یادتان باشد... با این وسیله شوخی نکنید.

پی‍نوشت‌ها:

1 - موتورهای سنگین
2 - موتورهای سبک
3 - جلیقه

کد خبر 49290

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز