فهیمه طباطبایی ـ خبرنگار: در آبی بزرگ مدرسه که باز می‌شود، دخترهای نوجوان چندتا چندتا می‌آیند بیرون؛ با مقنعه‌های کج و کوله و مانتوهای گشاد رنگ‌ورورفته و صورت‌هایی که جوش‌های ابتدای بلوغ ملتهب‌شان کرده.

مدرسه و اعتياد

نه صدای خنده‌هایشان کوچه کوتاه و باریک جلوی مدرسه را پرمی‌کند و نه کل‌کل و جیغ و دادشان روی اعصاب ناظم مدرسه است. هر چه هست، رازی است سر به مهر در چشم‌های ترسیده‌شان که بیرون در آبی تبدیل شده به پچ‌پچ‌های در گوشی «اون دوتا هم بودن»، «امروز اخراجشون کردن»، «آخه تو دستشویی مدرسه! لعنتی‌ها»، «وای امروز از اداره اومدن، بیچاره‌شدن.» دخترها در پارک کوچک پشت مدرسه حلقه می‌زنند دور گوشی یکی از نهمی‌ها و اسم مدرسه‌شان را در گوگل جست‌وجو می‌کنند. «اینه اینجا نوشته» آه از نهادشان بلند می‌شود.

  • پنج‌تایی رفتن تو دستشویی باهم مواد بزنن

حالا همه دانش‌آموزان و اهالی اطراف یک مدرسه در منطقه۲۲ تهران از ماجرا خبردار شده‌اند، حتی کلاس هفتمی‌ها و پدر و مادرهایی که نمی‌دانستند هم دیگر فهمیده‌اند که بعضی از هشتمی‌ها و نهمی‌ها در مدرسه قرص و مواد مصرف کرده و کارشان به اداره و توبیخ و اخراج رسیده، دخترها از ترس اینکه مدیر و معلمان در پارک پشت مدرسه ببینندشان، می‌روند چند کوچه بالاتر، پشت یکی از بلوک‌های خلوت شهرک تا اطلاعات مگویشان را با هم به اشتراک بگذارند.

«غ» یکی از دانش‌آموزان تعریف می‌کند که چطور ماجرا لو رفته است؛ «چند ‌ماه پیش یکی از معاون‌ها فهمیده بود که بعضی از بچه‌ها مواد می‌زنن ولی مطمئن نبودن کیا هستن، بوی مواد از تو دستشویی میومد، خیلی طول کشید تا فهمیدن کدوم بچه‌ها بودن، ازشون تعهد کتبی گرفتن ولی اونی که پخش می‌کرد، همچنان مشخص نبود.» «ف» دانش‌آموز دیگری که از ماجرا هیجان‌زده است و می‌پرد وسط حرف‌های «غ»؛ «چند وقت پیش موقع زنگ تفریح یکی از بچه‌ها اومد گفت فلانی و فلانی و فلانی... پنج‌نفری رفتن تو دستشویی مدرسه دارن یه چیزی می‌زنن.

من رفتم دیدم بله راست می‌گه، رفتم زدم تو در گفتم بابا شما عجب کله‌خرابایی هستین، آخه تو مدرسه احمقا؟ زنگ بعد فهمیدیم که حالشون بد شده و اورژانس اومده سراغشون، هرچی از معاونمون پرسیدیم، نگفت ماجرا چیه، گفت مسموم‌شدن، همین. حالا بعضی از همکلاسی‌هاشون میگن گل بوده، بعضی‌ها میگن قرص بوده ولی به‌نظر ما گل بوده، آخه چرا چندتایی برن تو دستشویی قرص روانگردان بزنن، اینو تو حیاط هم یواشکی می‌تونستن با آب بخورن ولی واقعا خیلی نترسن که تو مدرسه این کار روکردن».

«واو» دانش‌آموز دیگری که از همه کوچک‌تر و شر و شیطان‌تر است، با خنده می‌گوید که این نخستین بار نیست که این اتفاق در مدرسه می‌افتد؛ «پارسال هم همین بساط بود، خیلی از بچه‌ها می‌دونن کیا این کار هستن، بچه‌ها از دوست‌شون می‌گیرن، از ‌ مهمونی‌های خانوادگی‌شون میارن، فقط هم قرص نیست، مواد هم می‌زنن، گل، حشیش، شیشه.» آن چند تای دیگر سرشان را تکان می‌دهند و حرف‌هایش را تأیید می‌کنند.

دخترها ۱۳، ۱۴سال بیشتر ندارند ولی حجم اطلاعاتشان از مواد و قرص‌های روانگردان اندازه یک جوان ۳۰ساله است. «میم» دانش‌آموزی که حسابی ترسیده و خودش را باخته، می‌گوید که «ص» دانش‌آموزی که کارش به بیمارستان کشیده شده، همکلاسی و دوستش بوده و حتما تا الان پدر و مادرش دمار از روزگارش درآورده‌اند؛ «خیلی وقت بود استفاده می‌کرد، دفعه اولش هم نبود، نمیدونم چرا این‌طوری شد؟ پدر مادرش می‌کشنش، این وسط یه عالمه تهمت دیگه هم به اینا زدن، یه سری از آدم‌فروشای مدرسه آنچنان به این اسبای مرده لگد می‌زدن که بیا و ببین.

چند نفر شدیم رفتیم گفتیم بابا اینا دیگه موادزدن، قرص‌خوردن یا هرچی دیگه ولی خدایی این چیزا که این خودشیرینا میگن، شایعه‌اس.»
بچه‌ها می‌روند که زودتر به خانه برسند، همه آنها این روزها در مظان اتهامند و زیر ذره‌بین پدر و مادرهایشان. آخر سر یکی‌شان برمی‌گردد عقب رو به من می‌گوید: «خانوم، حکایت مدرسه ما هم شد مثل مدرسه ...؟ نه؟ به خدا همه ما این کاره نیستیم.» کوله سنگین را که روی شانه کوچکش سنگینی می‌کند، دوتایی می‌اندازد و می‌دود تا سر کوچه.

  • مادرهای نگران، مدیر و معاون عصبانی

دبیرستان دوره اول کنار یک دبیرستان دوره دوم و یک دبستان ابتدایی است، چندین مادر وسط کوچه‌ای که ۳مدرسه به آن در دارند، ایستاده‌اند و نگران به رفت‌وآمد چند آقا که راننده سرویس‌ها می‌گویند از اداره آموزش و پرورش منطقه آمده‌اند، نگاه می‌کنند. مادرها آمده‌اند جلوی مدرسه دنبال اطلاعات جدید و نگرانند که نکند این مواد و قرص به بچه‌ها هم رسیده باشد و آنها بی‌خبرند. خانم «س»، مادر یکی از دانش‌آموزان است. می‌گوید:

ماجرا را دیشب از زن همسایه شنیده و دل توی دلش نیست؛ «اون گفت تو اینستاگرام دیده، خودم گشتم ولی چیزی ندیدم، امروز اومدم مدرسه ولی خانم مدیر میگه الکی نوشتن. انقدر همشون از اینکه تو فضای مجازی پخش شده، عصبانین که نمیشه باهاشون حرف زد، نمی‌فهمن که ما هم حق داریم نگران باشیم و یکی باید برامون توضیح بده چی شده.» مادر دیگری هم دائم لب گز می‌کند و انگشتانش را بی‌هدف در هم فشار می‌دهد؛

«منم تازه دیشب شنیدم، یکی از مادرا بهم گفت، تا صبح خوابم نبرد، خودش که چیزی نگفته ولی بچه ما خیلی ساده‌اس و زود گول می‌خوره، اگر دست بچه من هم داده باشن چی؟ میگن از اول سال یکی از هشتمی‌ها بین بچه‌ها قرص و مواد پخش می‌کرده که تا اون هفته معلوم نبوده کیه و تعداد زیادی رو آلوده کرده.» مادرها همه حدس و گمان‌هایشان را بدون احتیاط روی دایره می‌ریزند، بعضی‌هایشان دارند نقشه می‌کشند که برای سال بعد فرزندشان را از این مدرسه بیرون بیاورند،

بعضی‌های دیگر هم از دست مسئولان مدرسه شاکی‌اند که چرا حواسشان به بچه‌های نبوده است. مادرها چند دقیقه قبل سراغ مدیر و معاون مدرسه هم رفته‌اند اما آنها از سؤال مکرر خانواده‌ها شاکی شده‌اند و از مدرسه بیرونشان کرده‌اند؛ «مدیر مدرسه میگه این حرفا دروغه! اگر دروغه چرا اورژانس اومده؟ چرا اول گفتن ۲نفر بعد شد ۵ نفر حالا شد ۹نفر؟ امروز چرا از اداره اومدن؟» مدیر مدرسه پاسخگوی این سؤال‌ها نیست و درهای مدرسه را زود می‌بندد تا به جلسه با نمایندگان آموزش و پرورش برسد.

  • روایت کاملاً متفاوت آموزش و پرورش از ماجرا

طبق روال همیشگی در این ماجراها که مسئولان مدرسه سفت و سخت دست به انکار می‌زنند و جلوی ورود خبرنگاران را می‌گیرند، مدیر مدرسه هم همین کار را کرد و نخواست که به سؤالات ما پاسخ بدهد. درهای ورودی را هم خیلی زود بستند و بچه‌ها و والدین را از اطراف مدرسه پراکنده کردند، ولی برای اینکه روایت آنها را هم داشته باشیم با مسعود ثقفی، رئیس اداره اطلاع‌رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش شهر تهران تماس گرفتیم و او پس از پیگیری از طریق آموزش و پرورش منطقه، اینطور ماجرا را برای خبرنگار همشهری تعریف کرد که «روز شنبه ۲۴فروردین امسال یکی از بچه‌های دبیرستان مذکور قرص اعصاب مادرش را به مدرسه می‌آورد و بین ۵نفر از بچه‌ها توزیع می‌کند، یکی دو ساعت پس از مصرف، همه آنها حالشان بد می‌شود که مدیر مدرسه با اورژانس و خانواده‌ها تماس می‌گیرد و در نهایت ۴نفر آنها به بیمارستان منتقل و یک نفر را هم خود خانواده تحویل می‌گیرد که به بیمارستان ببرند.»

ثقفی ادامه ماجرا را اینطور توضیح می‌دهد: «اصلا بحث مواد و قرص روانگردان مطرح نبوده و نیست و دانش‌آموزی که قرص را آورده بوده ۳روز موقت اخراج می‌شود تا برای آن در کمیته خاصی تصمیم‌گیری کنند. بقیه بچه‌ها اما با تذکر و توبیخ به کلاس درس برمی‌گردند.»وقتی ماشین در باران شدید ظهر از خیابان شهرک مسکونی به سمت اتوبان خرازی که می‌پیچد، یاد صحبت‌های رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر می‌افتم که گفته بود: «در سال تحصیلی گذشته ۳تن موادمخدر در اطراف ۲هزار مدرسه جمع‌آوری کردیم.»

  • جمع‌آوری ۳تن موادمخدر از اطراف ۲هزار مدرسه

رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر چند روز پیش در نشست خبری از دستگیری ۲۰هزار خرده‌فروش موادمخدر از اطراف مدارس خبر داد. سردار مسعود زاهدیان گفت: پلیس ۲ هزار مدرسه را به‌عنوان اولویت حضور مشخص کرده است که اغلب این مدارس بیشتر در مناطق پرخطر بوده که خرده‌فروشان موادمخدر می‌توانستند در این مکان فعالیت داشته باشند و در اطراف مدارس فعالیت کنند که حدود ۳ تن موادمخدر در این ۲ هزار نقطه تا پایان سال ۹۷ کشف شده است.

وی با بیان اینکه هر منطقه‌ای در پایتخت شرایط خاص خود را دارد، اظهار داشت: به‌عنوان مثال در محله هرندی یک اوضاع را در حوزه مواد ‌مخدر داریم و در میدان تجریش هم اوضاع دیگری را، برنامه‌ها را نسبت به محله‌ها تنظیم و اولویت‌بندی می‌کنیم. رئیس پلیس مبارزه با مواد ‌مخدر با بیان اینکه همکاران ما در پلیس مبارزه با موادمخدر اقدامات بسیار با ارزشی را در اطراف مدارس انجام دادند، افزود: بالغ بر ۲۰ هزار نفر در اطراف این ۲ هزار نقطه تعیین شده و خرده‌فروشان دستگیر شده‌اند. رئیس پلیس مبارزه با مواد ‌مخدر گفت: «مصرف گل در میان دانشجویان، دبیرستانی‌ها و جوانان افزایش پیدا کرده است که از سوی ستاد مبارزه با مواد ‌مخدر این موضوع در حال بررسی است.»

کد خبر 438206

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آموزش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha