مژگان مهرابی - خبرنگار: هیچ چیز به اندازه یک جای دنج و با صفا برای معتادان و کارتن‌خواب‌ها دلچسب نیست.

مهندسی مواد در حاشیه دانشگاه!

اینکه بی‌واهمه و بدون آنکه لازم باشد اجاره‌بهایی بپردازند، در گوشه‌ای خلوت بیتوته و روز و شب‌شان را سپری کنند. این گوشه‌های دنج در شهر تهران و منطقه ۱۴ کم نیستند. فضاهای بی‌دفاع شهری که وجودشان در هر محله‌ای امکان وقوع جرم را دوچندان می‌کند. مصداق بارز آن فضای پرت همجوار با دانشکده فنی مهندسی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است که این روزها پاتوق مناسبی برای کارتن‌خواب‌ها و معتادان شده. آنقدر که در هر ساعت از روز با هم دورهمی دوستانه راه انداخته و در انظار بساط نشئگی پهن می‌کنند.

وجود چنین مکانی آن هم در فاصله چند قدمی دانشگاه می‌تواند زنگ خطری برای دانشجویان و جوانان محله باشد و علاوه بر آن حضور معتادان است که جولان بی‌محابای‌شان چهره محله را نازیبا کرده است. به گفته اهالی این قطعه زمین دردسرساز که البته هنوز هم در آن کشاورزی می‌شود، توسط دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب خریداری شده، اما ریاست دانشگاه برای تغییر کاربری آن اقدامی نمی‌کند.

اینکه چرا زمین بلاتکلیف مانده و تا کی شهروندان باید شاهد حضور پررنگ معتادان در محله باشند، سؤالی است که ذهن اهالی را به خود مشغول کرده است. آنها مدعی‌اند وجود چنین فضایی در کنار دانشگاه می‌تواند سلامت جوانان و به‌خصوص دانشجویان را به خطر بیندازد و آینده‌شان را به تباهی بکشد. از این‌رو خواستار آن شدند تا گزارشی از معضلاتی که فضای بی‌دفاع شهری جنب دانشگاه ایجاد کرده تهیه شود، شاید صدای اعتراض‌شان به گوش مسئولان برسد. سری به دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب زده و مشکلات را از زبان دانشجویان جویا شدیم.  

بر بزرگراه شهید ده حقی نرسیده به خیابان دهم فروردین دیوار طولانی آجری‌اش دیده می‌شود. بالای سردر آن به غیر از تابلو دانشکده فنی مهندسی شهید کلانتری، نماد دانشگاه آزاد هم به چشم می‌خورد. جلو آن پیاده‌راهی است که گله به گله‌اش نیمکت‌های فلزی نصب شده، برای استراحت رهگذران و البته بیشتر گردهمایی دانشجویان. نیم ساعتی به ظهر مانده و تعداد زیادی دانشجو بیرون از دانشگاه حضور دارند و هرچند نفری با هم یک دورهمی راه انداخته‌اند.

عده‌ای‌ هم روی نیمکت‌ها نشسته مشغول گپ زدن هستند. معمولاً زمان استراحت بین دو کلاس اینجا می‌آیند. حامد می‌گوید: «دانشگاه بوفه دارد اما حال و هوای اینجا بهتر است. هوای تازه و فضای سبز و... و. . بیشتر خوش می‌گذرد.» شاید حق با او باشد. البته گردهمایی‌های بیرون از دانشگاه دلیل دیگری هم دارد و آن استعمال دخانیات است که برخی دانشجویان در فراغ بال انجام می‌دهند. از بین هر ۱۰ نفر حداقل ۷ نفر سیگار به دست دارند.

سیگار را از دکه‌ای که روبه‌روی دانشگاه است می‌خرند. جلو دکه شلوغ است و به زحمت می‌شود به آن نزدیک شد. سهیل دانشجوی نقشه‌برداری است. با خنده می‌گوید: «درآمد این دکه‌دار بیشتر از تاجر فرش است.» از قرار معلوم چندین بار شهرداری به مرد دکه‌دار تذکر داده و یکبار هم آن را پلمب کرده است. سهیل ادامه می‌دهد: «چند روز بعد از پلمب شدن، از چه‌ترفندی استفاده کرد نمی‌دانم. اما توانست دکه را باز کند و دوباره مشغول کار شود. تا چند هفته پنهانی سیگار می‌فروخت از لای در یک نخ سیگار به دست مشتری می‌داد. بعد که دید کسی با اوکاری ندارد دوباره شروع به سیگارفروشی کرد.»

  •  کمین معتادان پشت کلبه پوشالی

همجوار دیوار دانشگاه فضای تو رفته وسیعی است که مشخص نیست قرار است از آن برای انجام چه‌کاری استفاده شود. اما در حال حاضر مکان دنجی برای اتراق کردن کارتن‌خواب‌هاست. حداقل قلوه سنگ‌ها و چوب‌های نیم سوخته‌ای که آنجاست نشان می‌دهد شب گذشته اینجا آتش روشن شده است. «کامران اعتمادی» و «حمید شاه‌آبادی» از دانشجویان این دانشگاه هستند وقتی از فضای بی‌دفاع شهری و حضور معتادان در محله صحبت می‌شود اعتمادی می‌گوید:

«بارها آنها را دیده‌ایم که در زمین کشاورزی که در همسایگی دانشگاه است بساط کرده‌اند. در طول روز تعدادشان انگشت‌شمار است اما با تاریک شدن هوا حضورشان بیشتر می‌شود. من سعی کرده‌ام کلاس‌هایم را تا قبل از غروب آفتاب انتخاب کنم.» شاه‌آبادی در ادامه صحبت‌های او اشاره می‌کند در این محدوده کیف‌قاپ و سارق زیاد است. او می‌گوید: «دیروز ۳ فقره گوشی تلفن همراه سرقت شد. با موتور می‌آیند و خفتگیری می‌کنند. آمار سرقت جلو دانشگاه زیاد است.» برای دیدن زمین کشاورزی می‌روم. ۲۰ قدمی با دانشگاه فاصله دارد. زمین وسیعی است که هنوز در آن سبزیکاری می‌شود. پسرک نوجوانی مشغول وزن کردن سبزی برای خانمی است.

از او می‌پرسم: «زمین مال شماست؟ ‌» جواب می‌دهد: «خیر. من اینجا کارگرم.»بعد هم ادامه می‌دهد: «من و دایی‌ام هر شب در اتاقکی که در میانه زمین قرار دارد می‌خوابیم.» در جای جای زمین کشاورزی، انبوهی از وسایل دورریختنی و کیسه پلاستیک و جعبه مقوایی دیده می‌شود. پسرک سبزیکار  می‌گوید: «هر جا زباله زیاد باشد یعنی بساط معتادان. پشت نی، لای شمشاد و آن کلبه پوشالی کمین می‌کنند. جرئت بیرون کردنشان را نداریم.» پسرک سبزیکار خبری از مالک زمین ندارد و نمی‌داند که قرار است اینجا چه تغییر کاربری پیدا کند.  

  •  خفتگیری در روز روشن

متوجه تکان خوردن چیزی در انتهای زمین می‌شوم. به نظر می‌آید کسی پشت بوته‌ها پنهان شده است. جلوتر می‌روم. حدسم درست است. یکی از همین کارتن‌خواب‌هاست که لای بوته‌ها جاخوش کرده. من را که می‌بیند سرش را پایین می‌اندازد. خودش را به تغافل زده و روی خوش به حرف زدن نشان نمی‌دهد. جعبه مقوایی پاره شده‌ای را به دست می‌گیرد و از آن سوی زمین بیرون می‌رود. به فاصله چند قدم، کارتن‌خواب دیگری را لای نی‌ها می‌بینم. پیرمرد معتاد خواب قیلوله می‌کند.

دستش را زیر سرش گذاشته و در خواب عمیقی فرو رفته است. حتی صدای پای من بیدارش نمی‌کند. از زمین کشاورزی بیرون می‌آیم. چند دانشجو از جلو زمین رد می‌شوند. درباره فضاهای بی‌دفاع شهری می‌پرسم و خطرات احتمالی برای رهگذران. «نیما صالحی» اطلاعات خوبی در این زمینه دارد و می‌گوید: «بعضی اوقات پیش آمده کلاس‌مان دیروقت است. در تاریکی هوا با دقت و چند نفره بیرون می‌آییم. مبادا یکی از همین معتادان از پشت درخت ظاهر شود. البته رنجورتر از آن هستند که بخواهند از مردها خفتگیری کنند اما سلاح‌شان سرنگ آلوده است که می‌تواند سلامت ما را به خطر بیندازد. اما اگر سر راه زن‌ها قرار بگیرند باعث ترس و وحشت آنها می‌شوند.

اینجا مکان فرهنگی است و خیلی بد که چنین محیطی در همسایگی ما باشد. اگر دانشجویی دچار مشکل عاطفی باشد ممکن است مشتاق به استفاده موادمخدر شود که در این صورت پیدا کردنش برای آنها مشکل نخواهد بود.»حمید یکی دیگر از دانشجوهاست. او از اهالی همین محله است. به زبان طنز می‌گوید: «معتادها معمولاً لای شمشادها خود را استتار می‌کنند. خطری ندارند. اما پاتوق موادفروش‌ها در فضای پرت کنار پارک‌سوار است. باید از آنها ترسید.» صحبت از حضور معتادان در همسایگی دانشگاه و اینکه تا چه اندازه می‌توانند در معتاد کردن دانشجویان تأثیر داشته باشند به میان می‌آید. بچه‌ها نگاهی از تعجب به هم کرده و سهیل پاسخ می‌دهد: «اگر دانشجویی گرایش به اعتیاد داشته باشد هر طوری شده مواد را به دست می‌آورد.»

  • سرنوشت نامعلوم فضای بی‌دفاع شهری

تابلو بزرگ در ضلع شرقی زمین نصب و روی آن نوشته شده که به تملک دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب درآمده است. هیچ‌کدام از دانشجوها خبر از سرنوشت نامعلوم زمین مذکور ندارند و نمی‌دانند در آینده قرار است به چه فضایی تغییر ماهیت دهد. به سراغ دکتر محمدی، رئیس دانشکده فنی مهندسی می‌روم اما او متذکر می‌شود تصمیم‌گیری درباره زمین کشاورزی تملک شده برعهده دکتر علمایی، ریاست دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است. دکتر علمایی فرد پر مشغله‌ای است و بعد از کلی نامه‌نگاری، امکان گفت‌وگو با او مهیا نشد.  

  •  ۳ کمپ ترک اعتیاد در یک محله!  
  • ‌اصغر سلیمی-دبیر شورایاری محله حسین‌آباد دولاب

محله حسین‌آباد دولاب از محله‌های قدیمی منطقه۱۴ است و تاقبل از گسترش ساختمان‌سازی بیشتر وسعت آن زمین زراعی بوده است. خیلی از زمین‌ها تغییر کاربری داده اما تعداد قابل توجهی از آنها به فضای بی‌دفاع شهری تبدیل شده و وجودشان مشکلاتی را برای اهالی ایجاد کرده است. «اصغر سلیمی» دبیر شورایاری محله حسین‌آباد دولاب به زمین کشاورزی همجوار دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب اشاره می‌کند و می‌گوید: «زمانی که ساختمان دانشگاه در اینجا ساخته شد، دوروبرش زمین کشاورزی بود.

بخشی از آن به ایجاد کمپ ترک اعتیاد تغییر کاربری داد. قسمتی را هم خود دانشگاه خرید و تبدیل به پارکینگ کرد. اما قطعه زمینی باقی ماند که حالا به معضل محله تبدیل شده است. البته اخیراً دانشگاه آن را هم تملک کرده اما هنوز در آن کشاورزی می‌شود.» به گفته سلیمی این قطعه زمین کشاورزی مکان خوبی برای اتراق کردن معتادان شده است. او ادامه می‌دهد: «هنگام غروب در اینجا جمع می‌شوند و آتش روشن می‌کنند. حضور کارتن‌خواب‌ها و معتادها در محل گذر دانشجوها می‌تواند آنها را به سوی اعتیاد سوق دهد.

این افراد رانده از همه جا هستند و به وقت خماری حال خود را نمی‌فهمند کافی است بر سر یکی از دانشجوها قرار بگیرند آن وقت ممکن است حوادثی رخ دهد که خوشایند نیست.» او گله‌مند از وجود ۳کمپ ترک اعتیاد در محله می‌گوید درصد بالایی از معتادانی که در کمپ، اعتیاد را ترک می‌کنند بعد از پایان دوره درمانشان دوباره سراغ موادمخدر می‌آیند.  

  • محمدرضا اسفندیار-معاون اجتماعی سرکلانتری ششم:
  • ‌ ایجاد مکان‌های تفریحی عامل بازدارنده اعتیاد

منطقه‌۱۴، یکی از مناطقی است که در محدوده فعالیت سرکلانتری ششم قرار دارد. این منطقه به دلیل همجواری‌اش با محله‌های آسیب‌زا، از شرایط ویژه‌ای برخوردار است. به گفته محمدرضا اسفندیار، معتادان و کارتن‌خواب‌ها از هر مکان دنج و کم رفت‌وآمد برای بیتوته کردن استفاده می‌کنند. این فضاها در محدوده منطقه ۱۴ وجود دارد و یکی از آنها زمین‌های همجوار دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است. او درباره جمع‌آوری معتادان می‌گوید:

«هفته‌ای چندبار مأموران انتظامی کلانتری ۱۳۲ نبرد برای جمع‌آوری کارتن‌خواب‌های معتاد اقدام می‌کنند. اما فقط جمع‌آوری آنها مشکل را رفع نمی‌کند و برای ساماندهی‌شان باید دیگر ارگان‌های مربوط همکاری کنند. ما، معتادها را به کمپ‌های وابسته به نیروی انتظامی می‌بریم و شرایط بازپروری برایشان مهیا می‌کنیم تا بعد از به دست آوردن سلامت‌شان بتوانند چرخ زندگی‌شان را بگردانند.» اسفندیار معتقد است در این امر بهزیستی می‌تواند نیروی مؤثری باشد.

او ادامه می‌دهد: «حضور معتادان و کارتن‌خواب‌ها در محله به‌خصوص در همسایگی فضای فرهنگی دانشگاه، باعث نازیبایی بصری می‌شود. دانشگاه محل کسب دانش است و باید شرایط مناسبی برای تحصیل دانشجوها مهیا باشد. ایجاد امکانات فرهنگی و تفریحی برای دانشجوها می‌تواند آنها را از گزند اعتیاد و دیگر آسیب‌های اجتماعی مصون نگه دارد.»
 

کد خبر 428685

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha