گزارش‌های موجود در ایام غارات (= اصطلاحی است برای دوران هجوم قوای معاویه به شهرهای تحت فرمان امام‌ علی(ع) ) و نیز نبرد صفین، نشان از آن دارد که مخنف در این دوران از یاران نزدیک و قابل اعتماد امام به‌شمار می‌آمده است.

این امر علاوه بر مؤیدات فراوان که در شماره‌های پیشین بدان اشارت شد در کتاب الغارات ابواسحاق ابراهیم‌بن محمد ثقفی کوفی اصفهانی نیز به صورتی واضح مطرح شده است.

او می‌نویسد: «چون در همان ایام غارات، عبدالله حضری، یکی از سرداران معاویه بر بصره یورش برد و ازدیان  از امام خواستند تا کسی از بنی تمیم را بر سر بصره فرستد، نه فردی از ازد را. مخنف‌بن سلیم که حاضر بود، در پاسخ شبث‌بن ربعی که به امام توصیه می‌کرد تا از  ارسال سرداری ازدی به بصره اجتناب ورزد، به دفاع از وفاداری قوم خویش نسبت به علی(ع) پرداخت و در سرزنش شبث گفت: بیگانگان کینه‌توزی که به خدا عصیان می‌ورزند و به مخالفت با امیر‌مؤمنان می‌پردازند، قوم تواند،اما یاران نزدیک  و آن کسانی که خدا را اطاعت می‌کنند و امیر‌المؤمنین را یاری می‌کنند، قوم من‌اند که یک نفر از آنان بهتر از 10  تن از افراد تواند.» (الغارات، ج  2، ص  395)

این گزارش علاوه بر آنکه نشان از آن دارد که گروه‌بندی یاران امام در آن دوران تا اندازه‌ای محقق بوده است، نشان تشیع مخنف نیز هست. نگارنده الغارات در جایی دیگر به هجوم  نعمان‌بن بشیر در دوران غارات اشاره کرده است.

این نعمان‌ همان است که در زمان درگذشت معاویه و آغاز خلافت یزید بر کوفه حکومت داشت و یزید با شنیدن اخبار مکاتبات کوفیان با امام‌حسین(ع)، او را عزل و عبیدالله‌بن زیاد را پس از او به امارت کوفه منصوب کرد. نعمان به دستور معاویه به عین‌التمر حمله کرد.

در این هنگام مخنف مسئول جمع‌آوری صدقات واجب بود. او نماینده امام بود بر سر تاسر  سرزمین فرات و قلمرو سکونت قبیله بنی بکر بن وائل (قاضی  نعمان، دعائم‌الاسلام، ج  1، ص  252 و   259). مخنف چون خبر هجوم نعمان به عین‌التمر را شنید، بی‌درنگ عبدالله را به همراه 50 داوطلب به مقابله نعمان فرستاد. این گروه 50 نفری به رهبری عبدالله‌بن مخنف نیز توانستند مانع موفقیت نعمان‌بن بشیر گردند.

این گزارش را گذشته از ثقفی کوفی در «الغارات، ج  2، ص  457»، محمدبن جریر طبری (م  310 هـ) در «تاریخ طبری، ج  5، ص  133» نقل کرده است، همچنین این گزارش نشان شدت وفاداری مخنف به امام است تا آنجا که حتی بی ‌دستور امام و برای حراست و پاسداری از حکومت وی حاضر به انجام هرگونه وفاداری بود. از سال‌های پایانی مخنف چندان گزارشی موجود نیست.

تنها گزارش الغارات درباره پایان زندگی او و نحوه شهادت او در عین‌الورده در این مقطع قابل استناد است که نشان از اردت او به خاندان عترت تا لحظات پایانی عمر دارد. البته یکی از نقاط مبهم و تاریک زندگی او حضور نیافتن او در کربلا در محرم سال شصت و یکم هجری است. واقعاً دلایل واضحی درباره عدم مشارکت او در کربلا موجود نیست.

همراهی او با توابین که روانه نبرد با امویان بودند و کشته شدن او به همراه ایشان در عین الورده نیز بیش از آنکه روشنگر مقطع پایانی حیات او باشد، افزونگر ابهامات است. از این پس به حیات فرزندان او و خصوصاً سعیدبن مخنف می‌پردازیم که جد اول ابومخنف است.

کد خبر 41929

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز