چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۶ - ۱۰:۱۱
۰ نفر

ندا رجبی: در میان مجموعه‌هایی که امسال به مناسبت ماه مبارک رمضان پخش شد، اغماء مجموعه‌ای بود که بیش از همه بازخورد و جنجال و اعتراض مخاطبان را در پی داشت.

بخشی از این بازخورد‌ها و انتقادها مربوط به سوژه و مضمون حساسیت‌برانگیز آن می‌شد و بخشی هم به خاطر تعجیل در رساندن کار به آنتن و در رفتن بعضی جزئیات از دست عوامل بود.

 گرچه سیروس مقدم این اعتراض‌ها را بر کار وارد نمی‌داند و چنین شرایطی را برای کار کاملاً مطلوب و دلپذیر توصیف می‌کند! با او در پشت صحنه سریال قرار مصاحبه‌ای گذاشته بودیم که به خاطر همین شرایط مطلوب ساعت‌ها منتظر فرصتی برای گفت‌وگو شدیم ولی در نهایت گفت‌وگوی دست و پا شکسته ما روز بعد در دفتر مونتاژ پی گرفته شد که البته باز هم از تذکر وقت و بی‌وقت دستیارش مبنی‌بر فشردگی وقت در امان نبود.

به هر حال این ماحصل مصاحبه ما با سیروس مقدم است که از نظر می‌گذرانید.

  • آقای مقدم مگر با طرح این موضوع سعی ندارید به مخاطبان‌تان بگویید شیطان به نامحسوس‌ترین شکل ممکن به انسان نزدیک می‌شود؟

چرا، همین‌طور است. مگردر اغما غیر از این دیدیم ؟

  • اما این شاخصه‌هایی که شما برای الیاس در نظر گرفتید خیلی توی ذوق می‌زند. مثلا فشار آوردن به شقیقه‌اش به جای استفاده از گوشی تلفن،  جان به سر کردن پرنده و گربه، پیشگویی. این شیطان است یا مرد عنکبوتی؟

خب من فکر می‌کنم اگر این بعد نمایشی را از کاراکتر الیاس حذف می‌کردیم آن وقت با یک ملودرام خانوادگی روبه‌رو بودیم.

  • چه اشکالی دارد؟ مگر مجموعه «او یک فرشته بود» همین‌طور نبود. اتفاقا اواخر مجموعه که معلوم شد شیطان بوده همه باور کردند و ترس برشان داشت که نکند زندگی خودشان هم دستخوش همین بلا شده. اما این تصویری که شما از شیطان ارائه دادید باعث می‌شود کسی فکر نزدیک شدن شیطان به خودش را هم نکند.


البته در این رابطه باید با نویسنده صحبت بکنید. به هر حال ما از همان پلان اولی که الیاس وارد کار شد تاکید داشتیم بگوییم که این موجود ماورائی است که از قدرت‌های خاصی برخوردار است و یک آدم عادی نیست.

  • یعنی شیطان در زندگی همه ما آنقدر غیرعادی حلول می‌کند؟

نظر من همان بود که گفتم. نمی‌خواستیم کار تبدیل به یک ملودرام خانوادگی بشود. در ضمن من فکر نمی‌کنم هویت الیاس تا قبل از قسمت پانزدهم لو رفته باشد. تنها چیزی همه حدس می‌زدند این بود که یک آدم عادی نیست. بعضی‌ها حتی تصورشان این بود که فرشته است یا روح یک آدم خوب که به نجات دکتر پژوهان آمده تا از بحران خلاصش کند.

  • پرداخت شخصیت دکتر پژوهان هم پرداخت روشنی نیست. با تعریفی که از این شخصیت در آغاز کار ارائه شد این همه نوسان به خاطر مرگ همسرش قابل توجیه نیست.

در روز اولی که من و آقای تارخ نشستیم که درباره نقش صحبت کنیم راجع به این کاراکتر به یک توافقی رسیدیم و آن قائل شدن یک کودک‌صفتی برای او بود. گفتیم پژوهان 50 و چند ساله است با این خانواده و این شناسنامه،  اما با یک  روحیه کودکانه و این ویژگی لازم بود تا پژوهان را فریفته و شیفته الیاس بکنیم تا به واسطه مجذوب شدن به الیاس دست به رفتارهای عجیبی بزند که از پژوهان منطقی با آن وجهه اجتماعی بعید باشد.

 اگر قرار بود پژوهان خیلی اهل منطق و دو دو تا چهارتا باشد بله، قطعاً چنین اتفاقی بعید بود و این احساسات در رفتارهای او با بقیه در برخی از جاها دیده می‌شد، مثلا جایی که به پرستار اعتراض می‌کند که چرا دست این بیمار را بستید که نشان می‌دهد این موضوع ناراحتش می‌کند. پس اگر از این  زاویه به قضیه نگاه کنید و این کودک‌صفتی را برای او قائل باشید این رفتارها قابل توجیه می‌شوند.

  • دکتر بردیا چطور؟ او هم رفتاری متناسب با شخصیت اجتماعی‌اش ندارد. یک پزشک است اما تنها کاری که نمی‌کند انجام وظایف حرفه‌ای است. دائم در حال پیگیری مسائل شخصی دیگر و حرف‌های خاله‌زنکی است!

اتفاقاً قرار است دکتر بردیا را به عنوان گره‌گشای قصه ببینیم، پس او آدمی است که باید کنجکاوی بکند و این رفتارها از روی فضولی نیست، بلکه به خاطر تعلق خاطری است که نسبت به دکتر پژوهان دارد. او سعی دارد علت سقوط شخصیتی را بفهمد که برایش مثل یک بت  مورد احترام بوده و می‌خواهد ببیند چه بر سر این آدم آمده. پس خاله‌زنک نیست، کنجکاو است!

  • فکر نمی‌کنید تمام این مسائل از آماده نبودن متن در شروع و رسیدن به یک نتیجه‌گیری قبل از آغاز فیلمبرداری نشأت بگیرد؟

ما برای آغاز کار متن کامل را در دست نداشتیم اما یک سیناپس50صفحه‌ای داشتیم که خط قصه در آن مشخص بود و می‌دانستیم که موضوع از چه قرار است. ضمناً حدود 8– 7 قسمت نوشته شده بود که2 قسمت آن همان‌طور جلوی دوربین رفت و بقیه هم توسط آقای افخمی بازنویسی شد. اما با این حال من فکر نمی‌کنم بیننده در ساختار کار شتابزدگی، بی‌دقتی و شلختگی دیده باشد.

  • شاید در دکوپاژ و فیلمبرداری و تنوع لوکیشن این شتابزدگی احساس نشود، اما تا حدودی به متن و بازی‌ها لطمه زده است.

مطمئن باشید اگر ما متن خوبی نداشتیم و در این باره با  چالشی روبه‌رو بودیم در فضاسازی و ساختار و کارگردانی هم خودش را نشان می‌داد ولی اگر اینها قابل قبول است دلیلش این بوده که قصه به من این اجازه را داده تا خوب تعریفش کنم. در مورد بازی هم ممکن است مثالی بیاورید؟

  • مثلاً آقای کمیلی.

چرا؟ اتفاقاً من فکر می‌کنم از پس نقش خوب برآمده، به دلیل اینکه نقش الیاس یکی از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین نقش‌هایی بوده که ما در تلویزیون و سینما شاهد بودیم و ایفای آن کار راحتی نیست.

  • در مورد نقش بله. اما منظور من بازی بازیگر بود. اتفاقاً شاید به همین دلیل پیچیدگی،  این شخصیت درنیامده و ما بیشتر به مدد المان‌های بیرونی مثل دود واعوجاج تصویر و... که مربوط به بخش جلوه‌های ویژه است تا حدودی آن را درک می‌کنیم، نه بازیگر. ضمن اینکه گریم او هم خیلی هول هولکی و بی‌معنی است. به طور مثال فرزاد با موهای پرکلاغی و ابروی بور قرار است چه چیزی را تداعی کند؟

تست گریم قبل از شروع کار زده شده و طراحی‌ها در طول کار انجام نشده که هول هولکی باشد. حالا ممکن است از جایی که فرزاد وارد قصه می‌شود ریش‌های الیاس مصنوعی باشد و این لو برود اما گریم کار در کل خوب بوده، آقای اسکندری خیلی زحمت کشیدند و من از کارشان کاملاً راضی هستم!

  • تا به حال این چنین با فشردگی وقت برای ساخت کاری روبه‌رو بودید؟

نه. اولین بار است. البته در مورد متن، ما نرگس را هم با 30 قسمت متن شروع به فیلمبرداری کردیم اما به این شکل با کمبود وقت مواجه نبودیم. با این حال کار از این جهت هم جذابیت‌های خودش را دارد و من خیلی فشار احساس نکردم و با خیال راحت کارم را انجام دادم و هیچ ایرادی را از بابت فشردگی وقت نداشتم.

  • طوری حرف می‌زنید که ممکن است دیگران هم به کار کردن در چنین شرایطی تشویق بشوند!

ببینید، من از این جهت می‌گویم این شرایط برای ما یک حسن بوده که در آن از قاعده رج زدن استفاده نکردیم. رج زدن به لحاظ تداوم حسی بازیگر کار سختی است، اما چون ما مجبور بودیم صحنه‌ها را به همان ترتیب که در قصه است جلوی دوربین ببریم بازیگر همگام با نقش پیش رفته و در واقع با آن زندگی کرده و تاثیر آن به نظر در کار خوب بوده است.

  • اما از طرفی هم باعث تعجیل در کار کارگردان و بازیگر و همین‌طور خستگی گروه می‌شود و تاثیر این هم در کار کم نیست!

بله، به این شکل کار کردن در واقع نوعی ریاضت است اما تجربه جذابی است و من خوشحالم توانستم کاری را کارگردانی کنم که در آن تداوم حسی بازیگر و همین‌طور خودم و باقی عوامل در آن حفظ شود و جلو بروم.

  • اعتراض‌هایی که بعضاً از سوی برخی از پزشکان و پرستاران به مسائل مربوط به رفتارهای حرفه‌ای شخصیت‌ها شده به چه علت بود. مگر مشاور پزشکی ندارید؟

بله. اولین اعتراضی که از سوی سازمان نظام پرستاری شد را خود سازمان با صدور جوابیه‌ای به آقای ضرغامی اعلام کردند که اعتراض صورت گرفته نقطه نظرات شخصی یک نفر در روابط عمومی سازمان بوده و وزیر بهداشت این فرد را تنبیه اداری خواهد کرد. به هر حال هر کاری یک عده موافق و مخالف دارد.

 اتفاقاً خیلی از پزشکان هم هستند که طرفدار مجموعه‌اند به این دلیل که معتقدند ما به مستندات وفادار بودیم و روابط و مسائل تخصصی آنها را درست مطرح کردیم. ما از 2 نفر مشاور پزشکی بهره بردیم و خوشبختانه معتقدم که کار ما نسبت به خیلی از کارهای دیگر در این مورد کمترین اشتباه را داشته.

  • این تصاویری که مربوط به الهام‌های شیطان از غیب است به چه صورت فیلمبرداری شده؟

همه جلوی دوربین اتفاق افتاده. در کامپیوتر فقط با سرعت بازی کردیم.

کد خبر 33644

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز