دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۶ - ۰۸:۴۹
۰ نفر

ترجمه -ساناز سرابی‌زاده: روش‌هایی برای افزایش رابطه پدر و مادر با فرزندان.

گاهی اوقات صحبت کردن با نوجوانان باعث تغییر رفتار او نمی‌شود. برای برخی از نوجوانان، صحبت، توضیحات، نصیحت‌ها، گفت‌وگو یا حتی کمک کردن به آنها برای بررسی مشکلات از زاویه‌های مختلف باعث می‌شود تا رفتار خود را تغییر دهند.

 ولی برای برخی دیگر آنقدر بی‌نتیجه است که انگار با دیوار صحبت می‌کنی و به‌هیچ‌عنوان باعث ذره‌ای تغییر در آنان نمی‌شود. برخی از بچه‌ها – بچه‌های مسئولیت‌پذیر – در برابر گفت‌ وگو و توضیحات رفتارهای مناسبی از خود بروز می‌دهند ولی برای برخی دیگر صحبت و نصیحت و توضیح، از یک گوش شنیدن و از آن یکی در کردن است و باعث تغییر رفتار آنها نمی‌شود. این بچه‌ها نیاز دارند تا عواقب کارشان را تجربه کنند و با تجربه کردن عواقب کار خود، رفتارهای مناسب را بروز می‌دهند.

زمانی‌که حساسیت‌های بیش از اندازه داشته باشید، دقیقا کاری را انجام داده‌اید که او می‌خواهد و هنگامی‌که چنین اتفاقی بیفتد، آنها به حرف‌های خود ادامه می‌دهند تا شما را وادار به نشان دادن عکس‌العمل کنند. یک نوجوان 15 ساله ممکن است بگوید: «من نمی‌خواهم به مدرسه بروم. من نیاز به تحصیلات ندارم. از این همه تکلیف نوشتن خسته شدم.»

در این هنگام ممکن است والدین از خود حساسیت بیش از اندازه نشان دهند، ناراحت شده و شروع به نصیحت و ملامت نوجوان خود کنند و به ارزش تحصیلات اشاره کنند. چنین نوجوانی ممکن است بگوید: «من این خانه را ترک می‌کنم و هیچ‌وقت برنمی‌گردم.» حساسیت‌های بیش از حد والدین منجر به چنین عکس‌العمل‌هایی از طرف نوجوان خواهد شد.

 قبل از آن‌که حرف بزنی، فکر کن

 ممکن است فکر نکردن شما منجر به بروز عکس‌العمل‌های دیگری نسبت به نوجوانتان شود. فرزندتان از شما می‌پرسد: «مادر می‌تونم امشب خانه دوستم بخوابم؟» برای دومین‌بار، پس از این‌که او این سئوال را تکرار کرد. مادر می‌گوید نه و پس از چند لحظه فکر کردن درمورد آن، مادر می‌فهمد که دلیلی برای نه گفتن نداشته و به او می‌گوید که می‌تواند برود. برخی از والدین قبل از آن‌که حتی ذره‌ای به حرف‌های نوجوان خود فکر کنند به آنها پاسخ منفی می‌دهند.

 پسر من یک کار تابستانی گرفته بود و پس از 2 هفته کار کردن و گرفتن اولین حقوقش به من گفت که قصد دارد یک ماشین جدید بخرد. اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که: «کاری احمقانه است، تو حتی آنقدر پول نداری تا یک جفت تایر بخری. می‌دانی که یک ماشین جدید چقدر قیمت دارد؟»

 به عبارت دیگر می‌خواستم به او بگویم فکرش مسخره است و عملی نیست. ولی قبل از آن‌که این‌گونه پاسخ بدهم، با او درمورد ماشینی که قصد داشت بخرد صحبت کردم، ما درمورد همه چیز صحبت کردیم، نوع، رنگ ماشین و پس از مدتی به اینجا رسیدیم که قیمت این ماشین چقدر است و فکر می‌کنم که پسرم کم‌کم فهمید که چقدر راه مانده تا بتواند یک ماشین جدید بخرد.

 به عبارت دیگر فکر می‌کنم خود او فهمید که منظور من چه بوده، قبل از آن‌که آن‌را به زبان بیاورم. باید از برخوردهای منفی و شدید و کوچک جلوه دادن احساسات نوجوان یا گفتن این‌که چقدر اشتباه کرده است پرهیز شود و درعوض باید با او در کمال آرامش برخورد کرد و قبل از آن‌که شروع به صحبت شود، کمی فکر کرد.

 البته گفتن آن آسان‌تر از انجام دادن آن است. اما اغلب با تمرین و تکرار، آسان‌تر می‌شود. به‌جای نشان دادن عکس‌العمل‌های شدید، با نوجوان خود صحبت کنید، اگر فکر می‌کنید که دلیل پافشاری نوجوان شما بر مسئله‌ای خاص، عصبانی کردن شماست، هیچ عکس‌العملی از خود نشان ندهید، اگر دیدید که می‌خواهید کنترل خود را از دست بدهید یا این‌که قبل از فکر کردن به او پاسخ دهید، ایده خوبی است که به او بگویید شرایط را بررسی خواهید کرد یا این‌که از عبارت «بگذار کمی فکر کنم بعدا به تو پاسخ خواهم داد.»

استفاده کنید. پس از مدتی، می‌توانید با او صحبت کنید. همچنین می‌توانید بگویید که باید این مسئله را با پدرش درمیان بگذارید و بعدا به او جواب مناسبی خواهید داد. به‌خاطر داشته باشید که پس از مدتی حتما باید به او جواب دهید. روش ها ی زیر می‌تواند شما را در استفاد از تکنیک «فکر کردن قبل از حرف زدن» یاری دهد.

 فرصت‌هایی برای افزایش ارتباط

 اگر نوجوان شما بیشتر وقتش را در اتاقش سپری می‌کند و شما در قسمتی دیگر از خانه (مثلا در آشپزخانه) مشغول باشید، احتمال ایجاد ارتباط بین شما و نوجوانتان کمتر می‌شود. بنابراین برای ایجاد ارتباط شما و نوجوانتان باید در یک محل باشید. پیشنهادهای زیر به افزایش ارتباط بین شما و نوجوانتان کمک می‌کند.

به این دلیل که ارتباط بین نوجوانان و والدین پس از ورود کودک به این برهه کاهش می‌یابد. ارتباط کلامی والدین بیشتر در حد تفهیم موضوع، درس دادن، وادار کردن نوجوان به تغییر زاویه دید خود، تغییر رفتار، تذکر این‌که کدام کار اشتباه است و چگونه درست آن‌را انجام می‌دهند یا آگاه کردن آنها از اهمیت برخی از فعالیت‌هاست.

 به‌عبارتی دیگر هنگامی که با آنها صحبت می‌کنیم، تنها قصد داریم آنها را نصیحت کرده و از یک مصاحبت لذت‌بخش فاصله می‌گیریم و اگر بدین شیوه با نوجوانان خود برخورد کنیم، علاقه آنان به مصاحبت با ما کاهش می‌یابد.

هدف مهم در ارتباط با نوجوانان آن است که در مقابل او موضع‌گیری نکرده و همانند یک دوست با او صحبت کنیم. در ابتدا می‌توان از طریق صحبت با نوجوانمان درمورد مسائل مورد علاقه به این هدف نزدیک شویم، اصولا بچه‌ها دراین دوره بیشتر به ورزش، اسکیت‌سواری، ماشین، موسیقی یا جنس مخالف علاقه‌مندند و اگر بخواهیم که با او ارتباط برقرار کنیم باید تنها، همانند یک دوست با او صحبت کنیم و قصد و منظور دیگری نداشته باشیم. برای این کار می‌توانیم درباره یکی از مسائل با او صحبت کنیم.

 شما می‌توانید با نوجوانتان درمورد فیلم‌هایی که دیده، برنامه‌های تلویزیونی، ستارگان راک، حوادث مدرسه و دیگر موضوعاتی که می‌دانید به آن علاقه دارد، صحبت کنید. بسیاری از اوقات تنها مهم این است که با او صحبت کنید، بدون این‌که سعی کنید او را نصیحت کرده یا موردی را به او تفهیم کنید. صحبت کنید تا بتوانید ارتباط برقرار کنید.

 بیشترصحبت کنید

نوجوان سر صحبت را باز می‌کند تا با شما تبادل فکری داشته باشد، ولی درعوض نصیحت‌هایی را می‌شنود که به آن علاقه ندارد. مثلاً دختر نوجوانی درمورد دوست 16 ساله‌اش صحبت می‌کند که به کسی علاقه پیدا کرده است.

 مادر با دریافت این اطلاعات شروع به نصیحت دخترش درمورد مسائل جنسی، پسرها و این‌که چقدر باید حواسش جمع باشد ، می‌کند. در این2 نمونه نوجوانان با والدین خود صحبت می‌کنند تا تنها ارتباط برقرار کنند، اما درعوض تنها نصیحت می‌شنوند. هنگامی‌که نوجوان سعی می‌کند تا با والدین خود گفت‌وگو کند ولی درعوض چنین پاسخ‌هایی دریافت می‌کند ارتباط کلامی او با والدینش کاهش می‌یابد.

چون، من گفتم

 اگرچه ما سعی بر آن داریم تا احساسات نوجوان خود را درک کنیم و به‌گونه‌ای مؤثر با او ارتباط برقرار کنیم، برخی اوقات باید چنین به آنها پاسخ بدهیم: «این کار را انجام بده، چون من می‌گم.»

ممکن است فرزندی داشته باشید که حاضر نیست جواب نه را بشنود، ممکن است با شنیدن هزاران دلیل و توضیح از طرف شما قانع نشده و تنها جوابی که می‌خواهد بشنود گفتن «بله» به تقاضایش است. چنین نوجوانانی هر پاسخ دیگری را نشنیده می‌گیرد و دلیل آوردن، بحث یا توضیح شما برای او بی‌نتیجه است.

 برخی اوقات نوجوانتان از شما می‌پرسد که چرا من هر روز باید رختخوابم را مرتب کنم؟ وقتی که هر شب، به‌هم‌ریخته می‌شود؟ والدین ممکن است دلیل خوبی برای جواب این سئوال نداشته باشند به‌جز این‌که «اینجا خانه من است، من کار می‌کنم، هزینه‌ها را من پرداخت می‌کنم و تا وقتی که تو در اینجا زندگی می‌کنی، باید رختخوابت را مرتب کنی، چون من می‌گم.»

این روش نباید دائما به کار برده شود. ولی اگر نوجوانی دارید که همیشه باید برایش بسیار توضیح دهید و تنها چیزی که او را راضی می‌کند، موافقت با او یا شنیدن چیزی است که او دوست دارد ممکن است مجبور نشوید تا از تکنیک «چون من گفتم» استفاده کنید.

نگویید، چرا؟

 این موضوعی است که اغلب اوقات با نوجوانانی مطرح می‌کنم که به من شکایت می‌کنند: والدینم صحبت‌های ما را نمی‌فهمند، آنها اصلا به حرف ما گوش نمی‌دهند، نمی‌دانم باید چه‌کار کنم تا به حرفم گوش دهند. اغلب هنگامی‌که نوجوانی می‌پرسد «چرا» این سئوال منجر به یک سری توضیحات از طرف والدین می‌شود و به نوجوان چنین احساساتی دست می‌دهد.

 نوجوان مجددا می‌پرسد «چرا؟» و والدین توضیح دیگری می‌دهند. پس از چند لحظه والدین و نوجوان از برقراری ارتباط عاجز می‌شوند.به‌جای این‌که نوجوان دائما بپرسد «چرا؟» پیشنهاد می‌کنم که بگوید «چه‌کار می‌توانم انجام دهم تا این امتیاز را به‌دست آورم؟» اگر نوجوانی کارهایی را که والدینش برای او تکلیف کرده‌اند، انجام دهد. قادر خواهد بود تا به نتیجه دلخواهش برسد. من همیشه به نوجوانان می‌گویم که «چرا؟» کاری از پیش نمی‌برد. اما «چه‌کاری می‌توانم انجام دهم؟» ممکن است راه را برای او باز کند.

مثبت، رفتار کنید

همان‌طور که گفته شده بیشتر ارتباط ما با نوجوانان، گاهی اوقات بیشتر شامل تصحیح رفتار او یا درس دادن و فهماندن مطالب یا تغییر رفتار اوست. بنابراین اغلب ارتباطات منفی است.

 والدین بیشتر اوقات توجه بیشتری به اشتباهات، بدرفتاری‌ها و شکست‌ها تا موفقیت‌ها و پیروزی‌های نوجوان خود دارند. نوجوانی که آشپزخانه را تمیز کرده، کار زیبایی انجام داده است ولی یادش رفته که ظرفشویی را تمیز کند، ولی می‌بینید که تمام توجه شما بر قسمتی است که او نادیده گرفته است، بنابراین بیشتر ارتباطات کلامی شما با نوجوانان منفی است، او از شما دوری خواهد کرد و نتیجه آن خواهد شد که مقدار زمانی‌که صرف صحبت با شما می‌کرده کاهش پیدا می‌کند.

 با نوجوانتان درمورد موفقیت‌ها، دستاوردها و رفتارهای مثبت بیشتر از شکست‌ها، اشتباهات یا رفتارهای منفی‌اش صحبت کنید. اگر 3 بار در روز با نوجوان خود صحبت می‌کنید و هر3 بار آنها منفی است به مراتب بدتر از آن است که 100 دفعه در روز با او ارتباط باشید و 50 دفعه آن برخورد مثبت و 50 دفعه دیگر برخورد منفی داشته باشید. در کل باید یک قانون خوب را در ذهنتان حک کنید، هنگامی‌که حاضر می‌شوید تا به رختخواب بروید، به‌خاطر بیاورید که چگونه روزتان را با نوجوانتان سپری کرده‌اید؟

 آیا بیشتر اوقات به برجسته کردن ویژگی‌ها، نگرش‌ها و فعالیت‌های مثبت او تا اعمال منفی‌اش پرداخته‌اید؟ نوجوانانی که مقدار بیشتری ارتباط گفتاری مثبت از والدین خود دریافت می‌کنند تمایل بیشتری برای صحبت با آنها دارند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، خطوط ارتباطی باز خواهد شد و شما بیشتر از احساسات، عقاید و اعتراضات نوجوان خود آگاه خواهید شد.

 زیاد نصیحت نکنید

 برخی از والدین تنها، دائما نصیحت می‌کنند. یک نوجوان دوست ندارد زیاد از او سئوال شود. حتی سئوالات ساده و معمولی نظیر: امروز چطور بود؟ دیشب بهت خوش گذشت؟ فردا چه برنامه‌ای داری؟ که حتی بعضی از این سئوالات به‌نظر بی‌اهمیت می‌آیند.

برخی اوقات نوجوانی که تجربه چنین سئوالاتی را داشته، درمقابل سئوالات والدین تنها جوابی سرسری می‌دهد یا دقیقا به والدین چیزی را می‌گوید که آنها می‌خواهند بشنوندیا اصلا جواب نمی‌دهد.به‌جای آن‌که یک‌سری سئوالات پیچ‌درپیچ از نوجوانانتان بپرسید یا به او بی‌اهمیت باشید بهتر است با او درباره آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید و بدین‌گونه مطالعه را دنبال کنید تا این‌که او را در مرکز قرارداده و دائما از او سئوالات نامرتبط بپرسید.

برخی از نوجوانان شکایت می‌کنند که «مادرم از من سئوالاتی می‌پرسد و قبل از آن‌که به من فرصت دهد تا جواب دهم، خودش به آنها پاسخ می‌دهد.» پاسخگویی از طرف والدین بهترین راه برای کم کردن ارتباط بین نوجوان و والدین است. شما باید یک شنونده خوب بوده و این فرصت را به فرزندتان بدهید تا به سئوالات شما پاسخ دهد.

 دوباره همان نصیحت‌های همیشگی.برخی از بچه‌ها به من می‌گویند که والدینشان باید صحبت‌هایشان را در نوار ضبط کنند و تنها کاری که لازم است انجام دهند، این بوده که دوباره آنها را پخش کنند، زیرا آنها چنین نصیحت‌هایی را بارها و بارها شنیده‌اند.

 یک‌بار نوجوانی به من گفت: از این‌که با پدرش گفت‌وگو کند متنفر است. هنگامی‌که از او پرسیدم چرا؟ او گفت: هر بار که کاری اشتباه انجام می‌دهم یا نمره بدی می‌گیرم پدرم می‌نشیند و کلی بامن صحبت می‌کند، به‌عبارتی دیگر بیشتر ارتباط پدران با نوجوانانشان شامل نصیحت است.

گاهی اوقات که سعی می‌کنیم تا نکته‌ای را برای نوجوانی روشن کنیم، بهتر است آن‌را کوتاه کنیم تا این‌که بخواهیم سخنرانی بلندبالایی برایش ترتیب دهیم. نوجوانان اغلب اوقات به نصیحت‌ها گوش نمی‌دهند، ولی زمانی ارتباط کلامی شما مؤثر واقع خواهد شد که خلاصه‌گویی کرده و سر اصل مطلب بروید.

 اکثر والدین یک نصیحت را بارها و بارها تکرار می‌کنند و گاهی اوقات یک سئوال را بارها و بارها می‌پرسند و این روش باعث بی‌علاقگی فرزندتان و کوتاه کردن ارتباط کلامی شما می‌شود. این نوع تکرارها همواره با غرولند همراه است. سئوال «تکالیفت را انجام داده‌ای؟» ممکن است چندین بار در روز پرسیده شود.

دستوراتی نظیر: برو اتاقت را تمیز کن، بارها تکرار می‌شوند. اغلب اوقات والدین بارها چیزی را تکرار می‌کنند، زیرا نوجوانشان کاری را که از او خواسته‌اند، انجام نمی‌دهد. بهتر است به‌جای آن‌که 500 بار در روز به نوجوانتان یادآوری کنید که اتاقش را تمیز کند، قانونی بگذارید و پاداش و تنبیهی برای آن در نظر بگیرید. دقیقا آنچه را که از او انتظار دارید و آنچه را که از انجام دادن و ندادن آن، برایش در نظر گرفته‌اید به او بگویید و سپس او را تنها بگذارید.

سئوالات پیچ‌درپیچ، نصیحت‌ها، تکرار سئوالات و دستورات، باعث عصبانیت، رنجش، نافرمانی، مخالفت و فرار نوجوان می‌شود. به‌خاطر داشته باشید نوجوانان با این سئوالات آزرده می‌شوند. هرچقدر ارتباط کلامی شما منفی‌تر باشد، عصبانیت، رنجش و دیگر احساسات منفی بیشتری را در نوجوان ایجاد می‌کنید.

 everydayfamily.com

کد خبر 33466

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز