یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۳
۰ نفر

همشهری دو - محمدرضا حیدری: ۲۵ سال است که هر روز صبح به شوق کشیدن دست نوازش بر برگ‌های درختان و بال پرندگان مهاجر تالاب از خانه بیرون می‌آید و چهره حاشیه رودخانه و جاده‌های سرسبز اطراف بروجرد را از وجود زباله‌هایی که مهمانان ناخوانده طبیعت شده‌اند پاک می‌کند.

نگهبان زمین

در اين سال‌ها هيچ‌گاه به مرخصي نرفته است و در گرماي تابستان و سرماي زمستان كيسه‌اي در دست مي‌گيرد و چهره طبيعت سرسبزي را كه با دستان ما آلوده مي‌شود پاك مي‌كند. برخي روز‌ها تعداد كيسه‌هايي كه زباله‌هاي جمع‌آوري شده را در آن قرار مي‌دهد به ۳۰ عدد مي‌رسد. «جواد قريب» دوستدار محيط‌زيست، هميار بي‌ادعاي طبيعت و نگهبان زمين، در ۶۱ سالگي هنوز هم دغدغه حفظ طبيعت براي نسل‌هاي آينده را در دل دارد و زندگي‌اش را وقف طبيعت كرده است تا زيبايي را دوباره به چهره آن بازگرداند. او طبيعت و زمين را امانتي مي‌داند كه بايد در محافظت از آن تلاش كرد تا نسل‌هاي بعدي نيز بتوانند از آن بهره ببرند. او در روزهاي سرد زمستان كه پيدا كردن غذا براي جانوران و پرندگان بسيار سخت است هر روز مقداري نان خشك همراه خود مي‌برد و آنها را در كنار جاده و اطراف رودخانه‌ها پخش مي‌كند. گاهي اوقات كيسه‌هاي زباله را با كمك خودروي شهرداري به شهر مي‌آورد و گاهي نيز آنها را با موتور و ماشين كرايه‌اي به شهر مي‌آورد و درون مخزن‌هاي مخصوص زباله قرار مي‌دهد.

  • از قلمزني تا داروخانه

سال ۱۳۳۳ زماني كه چشم باز كردم صداي چكش پدر روي صفحات مسي، زيبا‌ترين موسيقي‌اي بود كه مي‌شنيدم. وقتي بزرگ‌تر شدم هر روز به كارگاه پدر مي‌رفتم و ساعت‌ها به هنر او نگاه مي‌كردم. خانه ما هميشه تميز و مرتب بود و وقتي پدر از كارگاه به خانه بازمي‌گشت همه كنار سفره مي‌نشستيم و پدر ما را نصيحت مي‌كرد. پدر با هنر قلمزني آثار زيبايي خلق مي‌كرد و نظم و تميزي را از‌‌ همان كودكي در آثار هنري پدرم مي‌ديدم. با وجود آنكه پدر تلاش زيادي كرد تا اين هنر را به فرزندانش بياموزد تنها برادر كوچك‌ترم راه پدر را ادامه داد و هنر قلمزني او اين روز‌ها بسيار چشمنواز است. آن سال‌ها بسياري از بستگان ما در داروخانه كار مي‌كردند، به‌طوري كه در 3داروخانه شهر بروجرد همه كاركنان با هم نسبت فاميلي داشتند. وقتي بزرگ‌تر شدم به‌دليل اينكه علاقه زيادي به قلمزني نداشتم دايي‌ام توصيه كرد به داروخانه بروم و دوره پيچيدن نسخه را به‌صورت تجربي آموختم و به‌عنوان نسخه پيچ در داروخانه مشغول به‌كار شدم. سال ۱۳۵۰ در بروجرد 3 داروخانه وجود داشت و من تنها كسي بودم كه مي‌توانستم خط همه پزشكان شهر را بخوانم و داروهايي را كه نوشته بودند به بيماران بدهم. سال‌ها در داروخانه شاگردي كردم و در همه روز‌ها و ايام تعطيلات نيز در داروخانه كار مي‌كردم. به تميزي و نظم و انضباط اهميت زيادي مي‌دادم و هر روز داروخانه را تميز مي‌كردم. آن سال‌ها كه آب لوله‌كشي وجود نداشت، روزهاي سرد زمستان با شكستن يخ حوض ميدان اصلي شهر، آب بر مي‌داشتم و با آن كف داروخانه را مي‌شستم و سپس قفسه‌هاي دارو را تميز مي‌كردم. تميز بودن داروخانه‌اي كه در آنجا كار مي‌كردم زبانزد همه مردم بروجرد بود و من هميشه از اين كار لذت مي‌بردم. بعد از ازدواج نيز به همراه همسرم سعي مي‌كرديم خانه‌اي كه در آن زندگي مي‌كرديم و همچنين اطراف آن هميشه تميز باشد. هر روز من يا همسرم كوچه را جارو مي‌زديم و با توجه به اينكه محله ما رفتگر نداشت، هر روز زباله‌هاي‌‌ رها شده در كوچه را جمع مي‌كردم و به محل انباشت زباله‌هاي شهرداري منتقل مي‌كردم. روزهاي تعطيل همراه با خانواده يا دوستانم به طبيعت مي‌رفتيم و شنيدن صداي پرنده‌ها و آبشار و ديدن طبيعت سرسبز زيبا بهترين لحظاتي بود كه سپري مي‌كرديم اما وقتي چشمانم به زباله‌هايي كه گردشگران و مسافران در طبيعت‌‌ رها كرده بودند مي‌افتاد دلم مي‌گرفت. آنها پس از تفريح و استراحت در طبيعت، زباله‌هايشان را‌‌ همانجا‌‌ رها مي‌كردند و انباشت اين زباله‌ها و بوي متعفن آنها چهره طبيعت منطقه را آلوده مي‌كرد. با ديدن اين تصاوير تلخ تصميم گرفتم براي نجات محيط‌زيست شهرم دست به‌كار شوم و بعد از بازنشستگي اين تصميم را عملي كردم. روزهاي اول از پارك‌ها و مناطق گردشگري اطراف بروجرد آغاز كردم و پس از آن سراغ روستاهاي توريستي و مناطق سرسبز و ديدني باغ فدك، منطقه گلدشت، سراب كرتول، بيشه دورود و آبشار زيباي آن رفتم و زباله‌هاي‌‌ رها شده در آن را جمع‌آوري كردم.

  • بالاترين لذت

لذتي كه از پاكيزه كردن چهره طبيعت مي‌برم بيشتر از لذت صاحب ميليارد‌ها تومان پول از ثروتش است. زندگي‌ام را وقف پاكيزگي محيط‌زيست كرده‌ام. پاكيزه بودن و تميز كردن محيط اطراف زندگي‌ام با روحم عجين شده است و بعد از بازنشستگي هر روز ساعت ۷ صبح تا ۲ بعدازظهر براي جمع‌آوري زباله‌ها به طبيعت سرسبز اطراف بروجرد، منطقه گلدشت،درياچه آن، منطقه گردشگري ونايي و حاشيه تالاب و رودخانه‌ مي‌روم. 3 بار از سوي اداره محيط‌زيست بروجرد و بيش از ۱۰ بار نيز از سوي اداره محيط‌زيست استان به‌عنوان دوستدار طبيعت و نگهبان زمين تقدير شده‌ام اما هيچ‌كدام از اينها با لذت تماشاي طبيعت سرسبز بدون زباله برابري نمي‌كند. هر روز به شوق پاك كردن بخشي از محيط‌زيست و مراتع سرسبز اطراف شهرم و مكان‌هاي توريستي ازخانه بيرون مي‌آيم و پس از جمع‌آوري زباله‌هايي كه بيشتر آنها ظروف پلاستيكي هستند، آنها را در كيسه قرار مي‌دهم و به كنار جاده منتقل مي‌كنم. برخي از روز‌ها با تعدادي از دوستان كه از ورزشكاران و كوهنوردان بروجرود و لرستان هستند در يك حركت فرهنگي، همگي اقدام به جمع‌آوري زباله‌هاي‌‌ رهاشده در طبيعت مي‌كنيم. بار‌ها از من خواسته‌اند تا براي پاك كردن چهره طبيعت سرسبز بروجرد از وجود زباله‌ها فراخوان بدهم. با فرارسيدن ايام محرم، در روز تاسوعا از مردم خواستم تا به من در جمع‌آوري ظروف پلاستيكي كه در آن غذاي نذري توزيع مي‌كنند كمك كنند. اين فراخوان با استقبال گسترده مردم مواجه شد و زن و مرد براي پاك كردن محيط زندگي‌شان آمدند. بار‌ها با گردشگران خارجي مواجه ‌شده‌ام و آنها با من عكس يادگاري ‌گرفته‌اند. نكته جالبي كه اين گردشگران مطرح مي‌كردند اهميت محيط‌زيست در كشورشان بود. آنها مي‌گفتند اگر كسي در كشورشان محيط‌زيست را آلوده كند به‌شدت مجازات مي‌شود و مردم شهر نسبت به اين موضوع بي‌تفاوت نيستند.

  • هيچ كاري بي پاسخ نمي ماند

هنگام جمع‌آوري زباله‌ها با اتفاقات تلخ و شيرين زيادي مواجه شده‌ام. گاهي اوقات وقتي زباله‌اي را از زير سنگ بيرون مي‌كشم با يك مار بزرگ مواجه مي‌شوم اما از آنجا كه كاري با مار ندارم او نيز به من كاري ندارد. روزهاي سرد زمستاني كه تهيه غذا براي حيوانات وحشي بسيار سخت است با تهيه گوشت يا نان خشك آنها را كنار جاده قرار مي‌دهم و ظرف چنددقيقه سروكله حيوانات وحشي مانند روباه يا گرگ پيدا مي‌شود. چند سال قبل در فصل زمستان براي جمع‌آوري زباله به حاشيه رودخانه سراب كرتول رفتم، وقتي مي‌خواستم زباله‌اي را از زير برف‌هاي اطراف يك درخت بيرون بكشم پايم سر خورد و داخل رودخانه افتادم. همه بدنم از شدت سرما كرخت شده بود و نمي‌توانستم حركت كنم. كسي در اطراف نبود، به هر سختي‌اي بود خود را بيرون كشيدم و سوار بر ماشين به خانه بازگشتم. سرماي شديدي خورده بودم و ۴ روز نتوانستم از خانه خارج شوم. ساعت‌ها كنار بخاري مي‌نشستم و مي‌لرزيدم.

در اين سال‌ها هميشه به اين واقعيت اعتقاد داشتم كه هرگاه به ديگران كمك كني حتما نتيجه آن را به‌زودي خواهي گرفت. بار‌ها اين واقعيت را از نزديك لمس كرده‌ايم. زمستان سال ۹۲ سوار بر موتور براي جمع‌آوري زباله در جاده بروجرد در حركت بودم كه متوجه موتورسواري شدم كه كنار جاده ايستاده بود. احساس‌كردم به كمك نياز دارد. لباس گرم به تن نداشت و با ديدن من فاصله باقيمانده تا بروجرد را سؤال كرد. گفت سوار بر موتور از تهران آمده است تا به ديدن خواهرش برود. بلافاصله پالتو و كلاه و دستكش‌هايم را به او دادم و دعوت كردم به خانه ما بيايد. از برخورد گرم من تعجب كرده بود. بعد از خداحافظي به بروجرد رفت و من مشغول جمع‌آوري زباله‌هاي كنار جاده شدم. چند روز بعد در خانه استراحت مي‌كردم كه يكي از بستگان زنگ خانه را زد. وقتي در را باز كردم با ديدن من گفت: خدمت سربازي پسرم تمام‌شده است و اوركت، دستكش و كلاه پشمي‌اش را به من داد تا به شما بدهم. مي‌دانم در روزهاي سرد زمستاني وقتي براي جمع‌آوري زباله به خارج از شهر مي‌رويد به اينها نياز پيدا مي‌كنيد.‌‌ همان‌جا خدا را شكر كردم كه جواب محبت به يك هموطن را بلافاصله پاسخ داد.

طبيعت سرسبز و بدون زباله آرزويي است كه اميدوارم يك روز آن را با همه وجود لمس كنم. بايد بپذيريم كه شهر و محله‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم نيز بخشي از خانه ماست و بايد در تميز نگه‌داشتن آن تلاش كنيم. اگر همه دست به‌دست هم بدهيم و كمتر از ظروف پلاستيكي استفاده كرده و محيط‌زيست را با‌‌ رها كردن زباله‌هايمان آلوده نكنيم كشور ما گلستان مي‌شود.

  • پلاستيك: دشمن شماره يك زمين

پلاستيك و ظروف پلاستيكي، دشمن شماره يك طبيعت به شمار مي‌روند و براي تجزيه اين ظروف و مواد پلاستيكي بيش از ۲۰۰ سال زمان نياز است. متأسفانه تغيير در سبك زندگي و استفاده بيش از حد از ظروف پلاستيكي آسيب زيادي به طبيعت وارد كرده است. بيشترين زباله‌هايي كه در مناطق گردشگري جمع‌آوري مي‌كنم ظروف پلاستيكي است. در گذشته ظروف پلاستيكي وجود نداشت و خانواده‌ها وقتي به دشت و جنگل مي‌آمدند در‌‌ همان ظروف ملامين يا فلزي كه در خانه از آن استفاده مي‌كردند غذا مي‌خوردند و به اين ترتيب محيط‌زيست آلوده نمي‌شد اما امروزه ظروف پلاستيكي جايگزين شده است و خانواده‌ها براي راحتي خودشان پس از استفاده از اين ظروف آنها را در طبيعت‌‌ رها مي‌كنند. در ايام تعطيلات رسمي و به‌خصوص عيد نوروز و تعطيلات تابستاني با حجم زيادي از زباله‌هاي پلاستيكي مواجه مي‌شويم. متأسفانه فرهنگسازي‌ مناسبي در اين زمينه انجام نگرفته است. والدين به‌عنوان مهم‌ترين افرادي كه مي‌توانند در اين زمينه به كودكان آموزش بدهند بدون توجه به اين موضوع محيط‌زيست را آلوده مي‌كنند و كودكانشان نيز با ديدن اين صحنه‌ها نسبت به پاك نگه داشتن محيط‌زيست بي‌توجه مي‌شوند. با اين وضعيت و بي‌توجهي‌اي كه نسبت به پاكيزه نگه‌داشتن محيط‌زيست مي‌شود نسل آينده وجود مراتع سرسبز و تالاب‌ها و رودخانه‌هاي پرآب و دشت سرسبز را در فيلم‌ها يا عكس‌هاي داخل كتاب مي‌بيند.

هرگاه براي تفريح همراه با همسر و دختر و پسرم به طبيعت مي‌رويم ظروف ملامين به همراه مي‌بريم و به هيچ عنوان از سفره يك بار مصرف يا ظروف پلاستيكي و يك‌بار مصرف استفاده نمي‌كنيم. وقتي براي خريد به ميوه‌فروشي يا سوپرماركت مي‌روم كيسه پارچه‌اي را كه همسرم دوخته همراه مي‌برم و همه خريد‌هايم را داخل آن قرار مي‌دهم و همه مغازه‌داران نيز مرا مي‌شناسند و به هيچ عنوان خريد‌هايم را داخل كيسه‌هاي پلاستيكي قرار نمي‌دهند. در اين سال‌ها همسر و 2 فرزندم مرا حمايت و همراهي كرده‌اند و امروز سعي مي‌كنم به 2نوه خردسالم نحوه پاكيزه نگه‌داشتن محيط‌زيست را آموزش بدهم.

  • شوهرم نگران پشه‌ها هم هست

همسر آقاي قريب، از خصوصيات او مي‌گويد

فاطمه رخشان ويژگي بارز همسرش را اهميت زياد به تميز نگه‌داشتن محيط‌زيست و نظم مي‌داند. او در آستانه ۶۴ سالگي سال‌ها همراه همسرش در پاكيزه كردن محيط‌زيست و جمع‌آوري زباله‌هاي‌‌ رها شده در طبيعت بروجرد فعاليت كرده است. او با بيان اينكه ۲۵ سال قبل، همسرش جمع‌آوري زباله‌ها را از محله‌اي كه در آن زندگي مي‌كردند آغاز كرد مي‌گويد: همسرم پسر يكي از بستگان است و او را به خوبي مي‌شناختم. همسرم بازنشسته داروخانه است و سال‌ها در داروخانه كار مي‌كرد. از‌‌ همان دوران جواني علاقه زيادي به تميزي داشت به‌طوري كه داروخانه‌اي كه او در آنجا كار مي‌كرد زبانزد همه مردم شهر بود. آن سال‌ها به‌دليل كمبود رفتگر، محله ما تميز نبود و همسرم هر روز كيسه‌اي به‌دست مي‌گرفت و زباله‌ها را جمع مي‌كرد. هر روز وقتي از داروخانه به خانه بازمي‌گشت از من مي‌خواست تا عصرانه يا شام تهيه كنم و به دشت اطراف شهر برويم. او به اين بهانه مي‌خواست تا زباله‌هايي را كه مردم‌‌ رها كرده بودند جمع‌آوري كند. همراه با پسر و دخترم و همسرم به دشت سرسبز و مناطق ييلاقي اطراف بروجرد مي‌رفتيم و همسرم كيسه‌اي دست مي‌گرفت و همراه با بچه‌ها زباله‌ها را جمع‌آوري مي‌كرد. هرگاه براي مسافرت به جنگل يا دريا مي‌رفتيم همسرم ساعت‌ها مشغول جمع‌آوري زباله‌ها و تميز كردن جنگل يا ساحل دريا مي‌شد. سال‌هاست كه هر روز صبح سوار بر موتور از خانه بيرون مي‌رود و پس از جمع‌آوري زباله‌هاي اطراف رودخانه‌ها و تالاب و منطقه گردشگري ونايي، عصر به خانه بازمي‌گردد. سرما و گرما و بارندگي مانع از كار او نمي‌شود و برخي از روز‌ها با تهيه نان خشك آنها را براي پرنده‌هاي مهاجر و حيوانات اهلي و وحشي منطقه حفاظت شده مي‌برد. او حتي به پشه‌ها هم فكر مي‌كند و گاهي اوقات بقاياي گوشت را در حياط خانه قرار مي‌دهد تا پشه‌ها هم گرسنه نمانند.

اهميت دادن به محيط‌زيست توسط همسرم سرمشق بسياري از دوستان و آشنايان شده است و من نيز هميشه به اين موضوع اهميت مي‌دهم. در سال‌ها زندگي مشترك با همسرم هيچ‌گاه از ظروف پلاستيكي استفاده نكرده‌ام. متأسفانه عامل اصلي آلودگي محيط‌زيست ظروف پلاستيكي است و بسياري از خانواده‌ها براي راحتي خودشان وقتي براي تفريح يا مسافرت از شهر خارج مي‌شوند غذاهاي خود را در ظروف پلاستيكي مصرف كرده و سپس آنها را در طبيعت‌‌ رها مي‌كنند. محرم سال گذشته وقتي منزل يكي از بستگان نزديك دعوت بوديم همسرم به‌خاطر اينكه براي توزيع غذاي نذري از ظروف پلاستيكي استفاده كرده بودند ناراحت شد و از آنها خواست براي حفظ محيط‌زيست از اين ظروف استفاده نكنند. هر بار براي خريد از خانه بيرون مي‌روم همراه خودم يك كيسه پارچه‌اي كه خودم آن را دوخته‌ام مي‌برم و همه خريد‌هايم را داخل آن قرار مي‌دهم و اجازه نمي‌دهم مغازه‌دار خريد‌هايم را داخل نايلون قرار بدهد. چندي قبل وقتي به بيمارستان رفته بودم در طول مسير متوجه ميوه فروشي شدم كه كاغذهاي داخل جعبه ميوه‌ها را جلوي مغازه مي‌ريخت. جلو رفتم و به او گفتم اين كار او باعث آسيب رسيدن به محيط‌زيست و زشت شدن چهره خيابان مي‌شود. ابتدا اعتنايي نكرد اما وقتي با سماجت من مواجه شد همه كاغذ‌ها را در سطل زباله ريخت. بايد بپذيريم كه شهر ما مانند خانه ماست و بايد در نظافت آن مانند تميزي خانه‌مان جدي باشيم.

کد خبر 323438

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha