اسم کتاب خیلی جالبتر از آن است که آدم بخواهد از خواندنش چشم‌پوشی کند.

دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۹۵

كافي است چند خط اولش را بخوانيد:‌ «كم‌عقل نيستم. خيلي هم احمق نيستم. از آن‌هايي هم نيستم كه وقتي اتفاق بدي براي كسي مي‌افتد، آب دماغشان راه مي‌افتد يا اشك از چشم‌هايشان سرازير مي‌شود. اما بايد اعتراف كنم همين كه چشمم به آن باتلاق غم‌انگيز (يعني كلاس درس جديدم) افتاد، احساس ناخوشايندي پيدا كردم.» اين‌ها را «چستر» دانش‌آموز جديد مي‌گويد كه بايد كنار «جو گاردنر» بنشيند. دانش‌آموزي كه همان اول كار، باعث مي‌شود چستر نماينده‌ي كلاس يا به قول خودش رئيس تخته‌پاك‌كن‌ها شود. جو، شاگردي بي‌اعتماد به نفس است و در بريدن كاغذها به معلم كمك مي‌كند، اما مي‌خواهد طرحي براي خوش‌خط و تميز‌نوشتن اجرا كند. جالب اين‌كه خودش كسي است كه انگار توي دفترش يك عالم «هزارپاي ديوانه‌ي گيج با كفش‌هاي جوهر افشان رقصيده‌اند». اين چستر است كه سعي مي‌كند آن طرح را طوري تعريف كند كه جو يك نابغه به نظر بيايد؛ طرح اين‌كه چه طوري خيلي بدخط بنويسيم. نويسنده‌ي كتاب به مشكلي كه شايد خيلي از دانش‌آموزها درگيرش باشند، طور ديگري نگاه كرده است.

دوچرخه شماره ۷۹۵

چه‌طوري خيلي بد‌خط بنويسيم

نويسنده:‌ آن فاين

مترجم: فرمهر منجزي

ناشر: نشر پيدايش (66970270)

120 صفحه

7000 تومان

سفر به سرزمين رود نيل
هيچ‌وقت با خودتان فكر كرده‌ايد كه دندان‌درد بتواند باعث اتفاقات خوبي شود؟ ماجراي «كشتي پرنده» كه مي‌تواند مسافرانش را به هرجا كه دوست دارند ببرد تا با شخصيت‌هاي تاريخي آشنا شوند و دنياي آن‌ها را از نزديك ببينند، از همين‌جا شروع مي‌شود.

«شيلا»، «سندي»، «پيتر» و «هامفري»، چهار شخصيت اين رمان هستند كه مدتي است از مادرشان دور افتاده اند. دكتر گفته است كه آن‌ها نبايد او را ببينند و اولين ماجراجويي بچه‌ها اين است كه از كشتي جادويي بخواهند آن‌ها را پيش مادرشان ببرد. كافي است سر گراز طلايي را در دستشان بگيرند و از او بخواهند. بعد شيلا پنجره‌ها را براي عبور كشتي باز كند تا مادر در اتاقش در بيمارستان حضور آن‌ها را احساس كند.

مي‌توانيد اين كتاب را بخوانيد تا بدانيد كه كشتي جادويي آ‌ن‌ها را ديگر كجا مي‌برد. البته اين داستان، فقط داستان يك كشتي عجيب نيست، بلكه داستان يك خانواده است و اتفاقاتي كه در زندگي، آدم‌ها را از هم دور يا آن‌ها را به هم نزديك مي‌كند.

 

كشتي پرنده

نويسنده: هيلدالوييس

مترجم: فرحناز عطاريان

ناشر: انتشارات قدياني (66404410)

272 صفحه

14000 تومان

 

آرزوهاي دروني ما

مي‌خواهيد داستاني از دو شهر عجيب و كاملاً متضاد بخوانيد؟ جايي كه در يك طرف همه‌چيز هست و همه در خوشي و زيبايي زندگي مي‌كنند و در طرف ديگر كار سخت در معدن اشتغال اصلي آدم‌هاست. همه‌چيز هم با يك دروازه به دو قسمت تقسيم شده است.

اما توفان پسر دامون كسي است كه به عادي بودن همه‌چيز شك مي‌كند. او به جاي اين‌كه مثل همه از 15‌سالگي درگير كار در معدن شود مي‌تواند به آرزوي قديمي‌اش يعني پزشك‌شدن برسد. پزشكي كه راز اين دو شهر را كشف مي‌كند و مي‌تواند مرزها را از ميان بردارد؛ مرزهايي كه قدرتمندان ميان دو شهر گذاشته‌اند.

اين كتاب داستان يك ماجراجويي است و شخصيت‌هايي كه با آن‌چه در ظاهر نشان مي‌دهند، فرق دارند. آن‌ها مي‌توانند خيلي بدجنس‌تر يا ساده‌تر از آن باشند كه به نظر مي‌رسند و فهميدن اين مسئله به پايان كتاب و ماجراهاي آن مربوط است. توفان شخصيتي است كه مي‌تواند آرزوي خيلي از ما يعني از بين بردن بي‌عدالتي‌ها را تحقق ببخشد.

دوچرخه شماره ۷۹۵

توفان پسر دامون

نويسنده:مريم فياضي

ناشر:‌ نشر   چكه (8-885472958)

196 صفحه

10500 تومان

کد خبر 302613

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha